علم‌الهدی: همه می‌خواهند به گوش هنرمند سیلی بزنند/ممنوع الکاری رواج یافته و هیچ‌کس سرجای خودش نیست
- فرهنگ وهنر

همه می‌خواهند به گوش هنرمند سیلی بزنند/ممنوع الکاری ترویج یافته و هیچ‌کس سرجای خودش نیست

[ad_1]

آقای مدیری هیچ بدهی نقدی یا ضمانت تشکیل برنامه به سازمان صدا و سیما ندارند، چون اصلاً هیچوقت قرارداد و مراوده مالی بین سازمان و آقای مدیری وجود نداشته. آقای مدیری با تهیه کننده قرارداد دارند و اکنون هیچ طلب و بدهی هم ندارند. در رابطه با برنامه دورهمی، تا آخر دورهمی ۴ همه برنامه‌ها تشکیل، به سازمان تحویل و پخش شد. نوشته قرارداد دورهمی ۵، تشکیل ۱۰۰ برنامه بوده که تا الان ۸۰ تکه تشکیل و تحویل و پخش شده و ۴۵ تکه دیگر هم تشکیل و تحویل سازمان شده اما به تشخیص و تصمیم آقای جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما پخش نشده. یعنی ما هیچ تعهدی برای تشکیل و تحویل برنامه دورهمی به سازمان نداریم.

این‌ها جملات ناصر قدیر کاشانی»، تهیه کننده دورهمی است که درمورد این حواشی توضیح می‌دهد با این که هیچ‌کس در جریان جزئیات این قرارداد نیست اما همه گزینه احتمالی روی میز را تعارض منافع صداوسیما با شبکه نمایش خانگی می‌دانند که در این بین گریبان مهران مدیری را گرفته است، روز قبل هم رئیس صداوسیما درمورد ماجرای شکایت از مدیری نیز فرمود: دوستان ما در قسمت حقوقی در حال بازدید و پیگیری می باشند و این طبیعی است که با افراد گوناگون و با مؤسسات گوناگون و در اشکال گوناگون امکان پذیر سازمان به لحاظ حقوقی با مشکل مواجه بشود و قوانین و مقررات تکلیف را روشن می‌کند.

از آنجایی که در جریان جزئیات این پرونده نیستیم با یک منتقد سخن بگویید کردیم تا شرایط برخورد با هنرمندان را بازدید کنیم، هنرمندانی که دائم درحال ممنوع‌الفعالیت شدن و حذف شدن می باشند و اگر هم بخواهند کار کنند صداو سیما از آن‌ها شکایت می‌کند به همین بهانه با امیرحسین علم‌الهدی او مباحثه کردیم که در ادامه می‌خوانید.

ماجرای شکایت سازمان صداو سیما از مهران مدیری این‌ روزها زیاد داغ و او گفت و گو‌برانگیز است، سوال اساسی این است که چرا صداو سیما یک سال و نیم دوسال سپس از همه شدن برنامه دورهمی و دقیقا وقتی‌که برنامه اسکار می‌خواست در شبکه نمایش خانگی پخش بشود، این سازمان یاد شکایت کردن از مدیری افتاد؟ هنگامی سخن‌های مدیران ساترا و تلویزیون را کنار هم می‌گذاریم، این‌طور برداشت می‌بشود که ماجرا فقط به‌ این‌که مهران مدیری می‌خواهد در شبکه خانگی برنامه داشته باشد مربوط نیست و صداو سیما هم‌چنان شبکه نمایش خانگی را رقیب خود می‌بیند, می‌توانیم بگوییم بازهم اینجا پای تعارض منافع در بین است؟

حقیقت این است قراردادی میانشان وجود دارد که تا متن آن‌ را نخوانیم نمی‌توانیم اظهارنظر صریحی کنیم. نوشته از جایی نشات می‌گیرد که مهران مدیری او گفت دیگر نمی‌خواهد از صداو تصویرش منفعت گیری بشود و صدا و سیما بر پایه قراردادی که داشت، شکایتی را ثبت کرده‌است.

تا جایی‌ که من خبر دارم قبلا هم افراد بسیاری از جمله آقای شجریان و شهرام ناظری گفتن کرده‌بودند که نمی‌خواهند صدایشان از تلویزیون پخش بشود ولی با این حال ما تا پیش از ممنوع الصدا شدن آقای شجریان چندین دفعه صدای ایشان را از تلویزیون و رادیو شنیدیم. مالکیت برنامه‌های تولیدی همانند «دورهمی» برای صداوسیماست، و به نظر می‌رسد برای بازپخش برنامه شکایتی ثبت کرده و ارتباطی به کار تازه مدیری ندارد، صداوسیما می‌تواند بر پایه مالکیت معنوی و مادی تولیدات قبل آقای مدیری، آن‌ها را پخش کند.

اما اگر نوشته چیز فرد دیگر باشد که ما خبر نداریم برای مثال همان مسئله‌ای که شما گفتید یعنی رقابت بی‌علت که صداوسیما با آقای مدیری و دیگران دارد من در جریان نیستم. ما به متن قراداد دسترسی نداریم بعد نمی‌توانیم قضاوت صریحی کنیم. احتمالا آقای مدیری در قرارداد ذکر کرده که جز تلویزیون با جای فرد دیگر کار نمی‌کند و تلویزیون هم برای شکایت به آن بند استناد کرده است. تا قرارداد در اختیار فردی قرارنگیرید هیچ چیزمعلوم نیست.

در تاریخ زیاد کم پیش آمده سازمانی به عریض و طویلی صدا و سیما از یک هنرمند یا یک شخص شکایت کند، به‌نظر شما آیا بهتر نبوده است حداقل برای نگه داری وجهه هنرمند، به شکل فرد دیگر عمل می‌شد؟

در این روزها واژه‌ای که به شدت ترویج یافته ممنوع الکاری است. دستگاه‌های بالاسری و دستگاه‌هایی که مسئولیت دارند این ممنوع الکاری را زیاد گفتن می‌کنند. بالاخره همه ما به نوعی در حال ممنوع الکار شدن هستیم. سینماگرانمان یک جور ممنوع الکار خواهد شد، آقای مدیری هم به یک نوع فرد دیگر در حال ممنوع‌الکار شدن است.

راه حلها گوناگون است. من نمی‌فهمم چه‌طور در دقیقه نود باید این چنین اتفاقی بیفتد. نوشته مهران مدیری او گفت و گو حقوقی است و ما خبر نداریم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. اما معضلی که زیاد به چشم می‌آید این است که صداو سیما خودش به ساترا حرف های مجوز ندهد در صورتی‌که اگر نمایش خانگی را مدیریت نمی‌کرد تلویزیون باید برای شکایت به دادگاه مراجعه می‌کرد سپس دادگاه رای صادر می‌کرد ومدیریت شبکه نمایش خانگی ابلاغ می‌شد اما چون بودجه ساترا از تلویزیون تامین می‌بشود بعد مدیرش را تلویزیون منصوب می‌کند بعد با یک تماس یا نامه از صدور رای جلوگیری می‌کنند و این‌طور که به نظر می‌رسد همه آموز این‌گونه اداره خواهد شد.

هنگامی فردی خودش یک طرف قرار داد است، باید یک شخص ثالثی بیاید و آن قرارداد را بازدید و رای صادر کند. مطابق آن رای باید فردی را ممنوع الکارکنند یا جلوی کار فردی را بگیرند یا خسارتی از او بگیرند. همه این‌ اتفاقات سپس از طی تشریفات قانونی و محاکم قضایی اتفاق می‌افتد ولی اکنون چون محکمه قضایی و مجری همه در یک جا جمع می باشند چیزهای عجیبی رخ می‌دهد هرچند برای ما دیگر این‌ها زیاد شگفتی‌آور نیست.

نمی‌بشود با نگه داری شان هنر و هنرمند و از راه مصالحه و مسالمت‌آمیز موارد این چنینی را پیش برد؟

همان گونه که در یکی دو سال قبل شان هنرمندان نگه داری نشده اکنون هم نباید توقع نگه داری شان هنرمندان را داشت.

هنرمندان در جامعه امروزی ایران تاثیرگذارند و باید شان آن‌ها مراعات بشود. امکان پذیر هر هنرمندی اشتباهاتی داشته باشد ولی با تدبیر صحیح می‌توان این مسائل را حل کرد ولی گویا اصلا این را نمی‌خواهند. هرکسی می‌خواهد اول یک سیلی به گوش هنرمند بزند.

بعد شما حرکت صدا و سیما را زیاد شگفت نمی‌دانید و فکر می‌کنید این رویه‌ای است که این روزها جریان دارد؟

واقعیتش نه من زیاد شگفت نمی‌بینم و معتقدم این اتفاقی است که امروز برای مجموعه هنرمندان میفتد. به جز تاسف خوردن و بی تدبیری نامیدن این کارها نمی‌توانم چیز فرد دیگر بگویم. می‌توانند به قول معروف زیاد خودمانی‌ترو با تعامل زیاد تر با هنرمندان حرکت کنند. اگر فردی تخلفی هم دارد باید محاکم قضایی رسیدگی کنند نه این که بالاسری به زیردستی بگوید جلوی کارفلانی را بگیرید. کار محکمه قضایی همین است که بیاید و بین دونفر دعواکننده مهم و فردی که مورد شکایت قرار گرفته حکمیت کند و رایی صادر کند. گسی نمی‌تواند قبل از محاکم قضایی جلوی کارکس فرد دیگر را بگیرد.

برخی مناسبات دیوان سالاری در مملکت می‌خواهند شیپور را از دهان گشادشان بنوازد که حکایت تلویزیون و ساترا همین است. من سپس از سی سال کار فرهنگی، نمی‌توانم علتساترا و تلویزیون و نمایش خانگی را فهمیدن کنم.

چطور یک مجموعه می‌تواند برود زیر مجموعه دستگاهی بشود که رقیبش بوده؟ به گفتن مثال معادلی از ساترا برای تلوبیون مجوز گرفته و سپس به صداو سیما آمده است. یعنی خواست داده است اگر می‌بشود مجوزش را صادر کنند و درخواستش را ساترا بازدید کرده است.ببینید اتفاقاتی که در حال رخ دادن است که علتمی‌بشود حس کنیم در دور باطلی قرار داریم و به کلمه همه انها سرکاریم. هرچند که هنرمند جایگاهش رفیع است و باید از او مراقبت بشود چون در جامعه‌اش تاثییر می‌گذارد اما داریم عادت می‌کنیم که دیگر هیچ کس سر جای خودش نباشد و هرکسی هم هرکاری دلش بخواهد انجام دهد.

علم‌الهدی: همه می‌خواهند به گوش هنرمند سیلی بزنند/ممنوع الکاری رواج یافته و هیچ‌کس سرجای خودش نیست

[ad_2]

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگیری کپچا ...