[ad_1]
در این نوشته به شما نشانه هایی را می گوییم که با دیدن انها باید شغل تان را عوض کنید.
نشانه هایی مهم برای تحول شغل
همه افراد شاغل، تقریبا یک سوم از زندگی خود را در محل کارشان سپری می کنند. یعنی در واقع همه ما زیاد تر عمر خود را در مکانی غیر از خانه و در بین افرادی سپری می کنیم که احتمالا کمترین تعلق خاطر را به آن ها داشته باشیم. به این علت، زیاد مهم است که دستکم شغل مناسب و شرایط کاری خوبی داشته باشیم چون در غیر این صورت، ناظر تاثیرات منفی آن در دیگر قسمت های زندگی خود خواهیم می بود.
اگر شما در محل کار دائما با استرس و نگرانی های پایدار روبه رو باشید، بدون شک عصبی و خسته می شوید و در خانه و در وجود اعضای خانواده نمی توانید چندان خوشبرخورد یا شاداب ظاهر شوید. علاوه بر سلامت روانی حاکم در محل کار، خود شغلی که انتخاب کرده اید نیز از اهمیت اختصاصی ای برخوردار است. اگر حس می کنید که از توانایی ها، استعدادها و ایده های شما آن طور که با لیاقت است منفعت گیری نمی بشود، شک نکنید که شغلتان مناسب شما نیست.
برای این که بهتر این نوشته را فهمیدن کنید، پیشنهاد می کنیم نشانه های احساسی که در زیر نوشته شده است را مطالعه کنید و ببینید که آیا آن ها را قبلا توانایی کرده اید یا خیر؟ اگر این طور است، حتما شغل نامناسبی دارید. همراهمان باشید.
فقدان احساسات
هنگامی سخن بگویید از کار به بین می آید، شما هیچ حس خاصی ندارید؛ نه خوب، نه بد! ماموریت های کاری به شما ابلاغ شده، شما همه آن ها را بر پایه برتری وقتی انجام می دهید اما هیچ کدام از این کارها برایتان مفهومی ندارند. در بیرون از محل کار، زیاد کم در رابطه شغل خود سخن بگویید می کنید. فقط در صورتی که اطرافیان در این مورد از شما سوالی بپرسند، با ناراحتی جواب خواهید داد. کار کردن از نظر شما یک قسمت جداییناپذیر از زندگی هر فرد به شمار می رود و همه افراد از آن ناگزیر می باشند. یعنی هیچ حس و اضطراب نسبت به شغل خود ندارید.
حتی دستاوردهای مثبت و پاداش گرفتن هم لذت خاصی به شما نمیدهد. از آن طرف، چالشهای کاری که امکان پذیر بقیه را در شرایط عصبی قرار دهد، روی شما تاثییر اختصاصیای ندارد و میتوانید بدون استرس از کنارشان رد شوید.
دلهره داشتن
شما از روزهای شنبه به شدت متنفر هستید و احتمالا حتی از آن هراس داشته باشید. یقیناً این حس به تنهایی دلیلی برای داشتن شغل نادرست نیست. احتمالا علت این هراس، همجواری با یک همکار بد، دسترسی دور یا انجام ماموریت در دپارتمان نامناسب باشد.
فاکتورهای بسیاری میتواند جهت ابراز هراس از روزهای شنبه باشد. برای فهمیدن بهتر ترستان، این سوالات را از خود سوال کنید: آیا همکاران خود را دوست دارم؟ آیا از کار کردن با همکارم راضی هستم و حس میکنم که با پشتیبانی وی میتوان امور را به بهترین نحو به انجام رساند؟ آیا دسترسی من به محل کار آسان است و در رفتوآمد خود مشکلی ندارم؟ اگر جواب شما به سوالهای مذکور مثبت است، احتمالا ملزوم باشد که در رابطه شغل خود تجدید نظر کنید.
غبطه خوردن
شما به موقعیت همکار خود غبطه میخورید، چون باور دارید که شما باید جای وی باشید. به طور مثال، در جلسات کاری از این که او در رابطه شغلی سخن بگویید میکند و نظر میدهد که به باور شما باید به شما داده میشد، غمگین و عصبی میشوید. برای فهمیدن بهتر این حس بد نیست مثالی بزنیم؛ من یک کارشناس برندینگ خصوصی داشتم که در یک شرکت هایتک به گفتن مدیر حسابداری مشغول کار می بود. وی کاملا موفق می بود و به لحاظ شخصیتی نیز محبوب به شمار میرفت. اما به شغل خود راضی نبوده است. از بین پرسشنامهای که ۳۶۰ نفر در رابطه او نظر داده بودند، فقط یک نظر وجود داشت که نوشته می بود: «تو در کار خود زیاد خوب هستی و من برایت احترام بسیاری قائل هستم. اما نمیدانم چرا در عرصه حسابداری فعالیت میکنی؟ چون زیاد تر به درد بازاریابی میخوری.» همین یک نظر، دنیای فرد دیگر را جلوی روی این خانم گشود. او حس کرد که دوست دارد در عرصه فروش فعالیت کند، اما هم چنان شغل حسابداری خود را هم داشته باشد. اما دلنشین است که او در حسابداری پلههای ترقی را دو تا یکی طی کرد، اما در بازاریابی هم چنان در جا میزد.
خستگی
شما میتوانید کارهای خود را بدون فکر انجام دهید. زیاد خود را دچار انجام کارها نمیکنید، چون نیازی به این کار نیست. همه روزهای کاری شما عین هم است و اتفاق خاصی روی نمیدهد. در انتهای هر روز یا هر هفته، هیچ پیشرفتی ندارید و چشم به راه تحول خاصی هم نیستید. هنگامی همه روزها، کارها و وظایفتان برایتان تکراری، ملالآور و خسته کننده می باشند، نباید در انتظار معجزه بنشینید. شک نکنید که شغل مناسبی ندارید و ملزوم است که آن را عوض کنید.
هراس
اگر حس میکنید که در شغل خود در حال وانمودسازی هستید و دلواپس این هستید که بقیه فهمید این کار بشوند، یا حس میکنید که در جایگاهی بالاتر از آنچه باید قرار دارید، همیشه با یک حس هراس همراه هستید. از انجام هر اشتباهی میترسید و این نگرانی را دارید که نکند همکاری که تواناییهای بیشتری نسبت به شما دارد، جایتان را بگیرد. این هراس را دارید که فقط شما هستید که در جایگاه نادرست منصوب شده اید و از این دلواپس هستید که دیگران فهمید دغلکاریتان شده و این کار جهت اخراجتان بشود.
ناامیدی
شغل شما اجازه نمیدهد تا از همه توانایی و توانایی خود منفعت بگیرید و مانع از این میبشود که در محل کار بدرخشید. به این فکر میکنید که باید در موقعیت و جایگاه بالاتری کار کنید، اما محدودیتهای شغل جاری علتشده تا دیده نشوید. این چنین نمیدانید که چطور میتوان تغییرات درستی تشکیل کرده و به جهت آن تواناییهای خود را به نمایش بگذارید.
اگر این حس ناامیدی و استیصال را دارید، احتمالا زمانش رسیده باشد که شغل خود را عوض کنید. شغلتان باید به شما قوت، مطمعن به نفس و قیمت ببخشد. احتمالا بتوانید با سخن بگویید کردن با مدیر یا سرپرستتان، در این حالت تغییری تشکیل کنید. بعلاوه، ملزوم است به خود زمان داده و در رابطه شغلتان زیاد تر فکر کنید. به این ترتیب احتمالا بتوانید تحول رویه مثبتی تشکیل کنید.
[ad_2]
منبع





