محمدحسین مهدویان در آخرین سکانس از آخرین تکه فصل دوم «زخم کاری» توانست با حداکثر منفعت گیری از ظرفیت جواد عزتی، انتقادات علیه این فصل را جواب داده و مخاطبان را در انتظار فصل سوم نگه دارد.
برگشت مالک مالکی به داستان زخم کاری همان گونه که انتظار می‌رفت، فضای بی‌روح فصل دوم سریال را از بین برد؛ اتفاقی که هرچند برای فصل دوم حکم نوشدارو داشت و موفق نشد کمکی به این فصل داشته باشد، اما قطعا پشتوانه خوبی را برای احیای سریال در فصل سوم فراهم آورده است.
آنچه می‌خوانید، روایتی از متن و حاشیه فصل دوم «زخم‌کاری» به بهانه آخر پخش این سریال است.
از فصل دوم «زخم کاری» چه انتظاری داشتیم؟
محمدحسین مهدویان کارگردانی است که هراس‌ش از دنباله‌سازی ریخته و مهمتر از آن این که یاد گرفته کجا و بر پایه چه شرایطی، می‌تواند به وسوسه دنباله‌سازی تن بدهد. این گزاره نه فقط در سینمای ایران که در سینمای جهان هم طرفدارانی دارد که اعتقاد دارند تصمیم به ساخت ادامه یک قصه موفق را، تصمیمی از قبل ناکامی خورده می‌دانند.
مهدویان که پیش‌تر در مدیوم سینما، با «رد خون» دنباله‌ای برای «ماجرای نیمروز» ساخته می بود، اکنون در سریال‌سازی هم این توانایی را تکرار کرده و اولین سریالش اکنون فصل دوم را هم پشت سر گذاشت؛ آن هم با فوجی از انتقاد!
«زخم کاری» را می‌توان یکی از آثار نسبتا موفق شبکه نمایش خانگی در سال‌های تازه توصیف کرد که به‌واسطه اتکای متن آن به یک رمان موفق و نیز نگاه اقتباسی آن به جهان داستانی شکسپیر در تراژدی ماندگار «مکبث»، توانست مخاطبان تعداد بسیاری را هم با خود همراه کند. همین استقبال هم بهترین توجیه برای تن دادن به وسوسه دنباله‌سازی می بود.
وقتی که اظهار شد فصل دوم قرار است اقتباسی از دیگر نمایشنامه شکسپیر یعنی «هملت» باشد، بازهم انتظارات از آن فراتر رفت و فکر می‌کردیم مهدویان در یک طراحی درست قرار است در فصل دوم این سریال هم ما را شگفت‌زده کند؛ انتظاری که یقیناً برآورده نشد!
در فصل دوم «زخم کاری» چه دیدیم؟
«زخم‌کاری ۲؛ برگشت»، اما برخلاف فصل اول، بیشتر از استقبال با انتقاد روبه رو شد به‌خصوص که برخلاف انتظارات هرچه داستان پیش می‌رفت، جای خالی مالک در آن محسوس‌تر می‌شد. جواد عزتی بازیگر محبوبی است که مخاطبان انتظار روبه رو با او را در فصل دوم داشتند، اما در یک محاسبه غلط، از خط مهم کار گذاشته شد و هر از بعضی اوقات او را در حال بازی با لگو در مخفیگاهش می‌دیدیم!
کاراکتر منصوره به واسطه جدایی هانیه توسلی از پروژه، به‌طور کامل از روایت فصل دوم حذف شد و هر چه داستان پیش رفت کاراکتر‌های فرد دیگر همانند ناصر هم کشته شدند.
نقش «طلوعی» با بازی غیرقابل دفاع کامبیز دیرباز به داستان اضافه شد و در کنار او هم رضا شفاعت با بازی استاندارد مهران غفوریان، پیش‌برد قسمت‌های فرد دیگر از ماجرا‌ها را برعهده گرفت.
در فصل دوم هم رضا شفاعت کشته شد و هم دخترش. میثم مالکی هم که اساسا کیفیت حضورش در داستان یکی از پاشنه آشیل‌ها به حساب می‌آمد، به دست پسر شفاعت به قتل رسید.
اینجا همان جایی می بود که داستان «زخم کاری ۲» به یک دفعه اوج گرفت. در سکانسی دیدنی که مربوط به لحظه خاکسپاری میثم می بود، سمیرا با کلتی در دست به سمت طلوعی می‌رود تا به زعم خود انتقام خانواده‌اش را از او بگیرد، اما در بین بهت همگان، مالک به صحنه بازمی‌گردد.
اجرای سکانس پایانی «زخم کاری ۲» از نظر کارگردانی و وجود درخشان جواد عزتی با نگاه‌های خیره‌اش به دیگران در این سکانس، بی‌شک یکی از بهترین سکانس‌های این فصل می بود که تا حدودی توانست ضعف داستان در این فصل را جبران کند. این برگشت آیا می‌تواند پیکر نیمه‌جان «زخم کاری» را با تنفس مصنوعی، برای فصل سوم احیا کند؟
چه انتظاری از فصل سوم «زخم کاری» می‌رود؟
فصل دوم «زخم کاری» با گفتن فرعی «برگشت» به‌طور کامل با تکیه بر دنباله داستان در فصل سوم به آخر رسید. به تعبیری می‌توان او گفت یکی از دلایل اوج‌گیری سریال در سکانس پایانی، عرصه‌سازی برای دنباله اتفاقات در فصل بعدی می بود و این طراحی به همان اندازه که مخاطبان را در انتظار فصل بعدی نگه می‌دارد، به روال داستان در فصل دوم ضربه جدی داخل کرد.
در واقع می‌توان او گفت همه آنچه مخاطب از «برگشت مالک به داستان» انتظار داشت در فصل دوم ناظر باشد، به فصل سوم موکول شد و همین طراحی، جان روایت در فصل دوم را گرفت.
همان گونه که در فصل اول «زخم کاری» قسمت عمده‌ای از جذابیت سریال بر دوش بازیگران مهم و به‌اختصاصی جواد عزتی می بود، اکنون انتظار می‌رود در فصل سوم و با پررنگ شدن سهم این کاراکتر از داستان، باردیگر ناظر از بین بردن نواقص و کمبود‌ها در داستان و اوج گیری سریال باشیم.
بر پایه پیش‌بینی برخی رسانه‌ها در فصل سوم ناظر همراه شدن مالک با سیما خواهیم می بود و تقابل این دو با زوج طلوعی و سمیرا، می‌تواند شاکله جذابی برای ادامه داستان فراهم آورد. آیا مهدویان در فصل سوم، می‌تواند اعتبار خود را در بین علاقه‌مندانش احیا کند؟
