[ad_1]
سرمقاله
همیشه احیای واحدهای تولیدی راکد نمی تواند به اهداف تعیین شده دست اشکار کند. واحدهایی که به علت نبوده است فن آوری و نوآوری از چرخه تشکیل خارج شده اند نیازی برای برگشت به چرخه فعالیت در آنها دیده نمی بشود. دولت می بایست این مسئله را مورد نظر قرار دهد. به جای اتلاف اندوخته و هزینه کرد کلان می توان در راه اندازی واحدهای تازه با نوآوری های تازه که حتی هزینه تشکیل را افت می دهند تمرکز داشت.
اشتغالزایی باید در پروژه های احیای واحدهای راکد مورد نظر باشد. در مسیر اجرای این پروژه، مسئولان اجرایی باید اقتصاد مقاومتی و بندهای مربوط به تشکیل را جلوی چشم خود بگذارند تا اقتصاد به یک سروسامان برسد. نباید هزینه بازآفرینی بنگاهی از هزینه تولیدی که قرار است به سرانجام رساند زیاد بالاتر باشد.
برخی اوقات تشکیل اشتغال از طریق بنگاههای کوچک بدون سیاستهای علمی، آب در هاون کوبیدن است. هزینه برای بنگاههای بزرگ و بنگاههای کوچک، تفاوت بسیاری ندارد. از این رو باید به هر دو دقت کرد. باید از ظرفیتهای خالی این قسمت منفعت برد تا اینکه بنگاهی را با هزینههای تازه تعریف کنیم و تسهیلات بدهیم.
ما با اصول غیراقتصادی اعتدال را بر هم زدیم و اکنون میخواهیم با اصول اقتصادی کار را درست کنیم. این کار سختی خواهد می بود. اما شدنی است. دولت اگر میخواهد بنگاهها را از رکود بیرون بکشد، باید انرژی بگذارد و بنگاههایی را که فعالیت تولیدی ندارند و یا احیای آنها صرفه اقتصادی ندارد، از فهرست حمایتی خود بیرون بکشد.
دولت تنها از طریق تزریق پول تصمیم دارد مشکلات بنگاههای تولیدی را از بین بردن کند. فقط تعلق نقدینگی به بنگاههای تولیدی مشکلات این قسمت را حل نخواهد کرد و به اشتغالزایی و رونق اقتصادی منجر نخواهد شد. عمده تسهیلات اعطایی به بنگاههای تولیدی راکد صرف پرداخت بدهی آنها شده و عملا به افزایش تشکیل و تشکیل زمان شغلی تازه نرسیده است.
فعالیت بنگاه های اقتصادی ایران در مقطع جاری با حداقل منفعت وری انجام می بشود. از یک سو کار کردن با ماشین آلات و تجهیزات فرسوده به یک چالش بزرگ برای بنگاه های اقتصادی بدل شده و از طرف دیگر قوانین و مقررات مدام تحول می کنند. این چنین محدودیت هایی جدیدی برای بنگاه ها به وجود آورده اند. دولت باید در قدم نخست مشکلات بنگاه هایی را که در چرخه فعالیت باقی
مانده اند را حل کند.
[ad_2]
منبع




