بحث رونق سینما مثل شرایط امروز است که زور می‌زند بگوید همه حال‌مان خوب است و ملالی نیست
- فرهنگ وهنر

او گفت و گو رونق سینما همانند شرایط امروز است که زور می‌زند بگوید همه حال‌مان خوب است و ملالی نیست

[ad_1]

 امسال سینماها مجموعاً با هزار میلیارد تومان فروش در گیشه هم گردش مالی خوبی را توانایی کردند و هم ناظر وجود مخاطبان بسیاری در سالن‌ها بودند و بر خلاف ۲ سال قبل که به واسطه شیوع کرونا سینمادارها در خطر ورشکستگی قرار گرفته بودند، امسال سال خوبی برای آنها می بود. اما مسئله‌ای که در گیشه خوب سینماها وجود دارد این است که این گیشه  اختصاصی همه فیلم‌های روی پرده نبوده است و همه فیلم‌ها از این گردش مالی سود نبردند.

به گفتن دقیق‌تر گیشه هزار میلیارد تومانی به دو سه فیلم کمدی روی پرده تعلق داشت و بقیه فیلم‌ها یا در گیشه دچار زیان و زیان مالی شدند و یا فروش خوبی نداشتند. یقیناً که سینما به فیلم‌های کمدی نیاز دارد و فروش خوب حق این فیلم‌ها است و این قسمت از سینما باید کارخودش را بکند، اما سینما که فقط کمدی نیست و تکلیف دیگر ژانرها چه می‌بشود؟ امسال اگر چه فیلم‌های کمدی گیشه پررونقی را برای سینما رقم زدند، اما به موازاتش فضا برای فیلم‌های اجتماعی روز جامعه اصلاً وجود نداشت و تنوع ژانر در سینما محدود می بود و فیلم‌های حاوی تفکر فضایی برای دیده شدن نداشتند.

اکنون در میزگرد این هفته برنامه «خط فرضی» کیوان کثیریان، کارشناس به همراه محمدعلی سجادی، کارگردان و فیلمساز و سعید خانی، تهیه‌کننده و سینمادار این نوشته را مورد بازدید قرار دادند.

این او گفت وگو را در ادامه بخوانید:

اگر بخواهیم با اعداد و رقم های بازی کنیم ظاهر سینما و حال سینمادارها زیاد خوب است، ولی حقیقت چیز فرد دیگر است

کیوان کثیریان: سلام عرض می‌کنم خدمت شما که ما را می‌بینید. با یکی دیگر از برنامه‌های خط فرضی در خدمت شما هستیم. نوشته این برنامه رونق در سینمای ایران است. می‌خواهیم درمورد کلمه رونق که این روزها زیاد در موردش سخن بگویید می‌بشود زیاد تر سخن بگویید کنیم و ببینیم آیا سینمای ایران این روزها رونق دارد؟ و اصولاً رونق یعنی چه. افتخار دارم در این برنامه در خدمت دو مهمان گرامی باشم: جناب آقای محمدعلی سجادی از کارگردانان مهم سینمای ایران، فیلمنامه‌نویس، شاعر، نقاش و سینماگر؛ و این چنین جناب آقای سعید خانی تهیه‌‌کننده، پخش‌کننده، مدیر سینما که به هر دو دوستان خوشامد می‌گویم. آقای سجادی، اگر اجازه بدهید از آقای خانی اغاز کنیم. [درباره] قسمت اقتصادی رونق که این روزها زیاد در موردش سخن بگویید می‌بشود و تمرکز روی این قسمت است، سخن بگویید کنیم و امسال چه اتفاقی برای سینمای ایران افتاده که این‌قدر درمورد گیشه‌اش سخن بگویید می‌بشود و به گفتن یک سال موفق یاد می‌بشود. امسال سه چهارتا فیلم پرفروش داشتیم که انگارً رکوردهای عددی سینمای ایران را هم مقداری جابه‌جا کرده‌اند. در رابطه حالت اقتصادی سخن بگویید کنیم تا به موارد دیگر بپردازیم.

سعید خانی: علتافتخار من است که در خدمت شما باشم و بینندگان محترم برنامه‌تان. امسال به لحاظ گیشه دو سه فیلم کمدی اکران شد که فروش را بالا برد و امسال بالغ بر هزار میلیارد تومان سینمای ایران فروش داشته است. اگر بخواهیم با اعداد و رقم های بازی کنیم، ظاهرش زیاد خوب است و سینمادارها حال‌شان زیاد خوب است. ولی حقیقت قضیه این است که هنگامی شما صدمه‌شناسی کنید از این هزار میلیارد، تقریباً ۶۰۰ میلیارد مربوط به سه فیلم است. مشکل این است که بعد برای بقیه فیلم‌ها چه اتفاقی افتاده به اضافه این که تکلیف ژانرهای دیگر چه می‌بشود؟ ژانر ملودرام اصلاً فروشی نداشته. به اضافه این که سال ۱۴۰۲ نسبت به ۱۳۹۸ تعداد پردیس‌های سینمایی در ایران حداقل ۲۰ درصد افزایش اشکار کرده اما با علم به این که تعداد مخاطب ما ۲۴ میلیون است و سال ۹۸، ۲۸ میلیون بوده یعنی در بهترین حالت نزدیک دو میلیون کم شدن مخاطب داریم. اینها را باید صدمه‌شناسی کنیم که در باد فروش این چندتا فیلم نخوابیم. چون چند فیلم کمدی خوب برای سال آینده ساخته شده… اما تا جایی که می‌دانم در ژانرهای دیگر زیاد فیلم‌های خوبی نساخته‌ایم و این برای من دلواپس‌کننده است چون خاطرم هست سال ۸۴ در دوره اول آقای احمدی‌نژاد این اتفاق افتاد که سیاست‌گذاری فقطً فیلم‌های کمدی می بود و یکسری کارگردان نقل که درام می‌ساختند کمدی ساختند که آنجا هم فروخت و از جایی به سپس سال ۸۹ به‌شدت دچار کم شدن مخاطب شدیم. الان اهالی سینما و کارشناسان باید این را صدمه‌شناسی کنند که اساساً این اتفاق برای سال آینده قاعدتاً نمی‌افتد؛ ولی برای سال سپس اگر از الان زیرساخت‌ها را فراهم نکنیم، می‌تواند خطرناک باشد.

این نگرانی وجود دارد که در ۶ ماه دوم سال آینده مخاطب به علت نبوده است تنوع ژانر فیلم‌ها را بعد بزند

یعنی فکر می‌کنید سال سپس هم چنان کمدی‌ها فروش خواهند داشت و سال اینده خودش به گمان زیادً اوردُز می‌کنند.

خانی: حس من این است. چون فیلم‌های کمدی که ساخته می‌بشود اکثراً پروداکشن است و پروداکشن در اینها زیاد مهم است، قاعدتاً اگر امسال ۶۰۰ میلیارد در سه فیلم می بود، قطعاً سال سپس در هشت‌تا فیلم خواهد می بود یعنی فروش‌های این‌طوری نسبت به یک فیلم خاص که یک سال روی پرده باشد نخواهیم داشت. فیلم‌ها زیاد خواهد شد و زمان نخواهد می بود، و فیلم‌ها تخس خواهند شد. ولی این که مخاطب سال آینده هم بخواهد تا جایی از فیلم‌های کمدی استقبال کند در نهایت این نگرانی وجود دارد که در شش ماه دوم سال آینده مخاطب به علت نبوده است تنوع ژانر فیلم‌ها را بعد بزند و این نگرانی وجود دارد.

با دقت به حالت اقتصادی‌ای که داریم به نظرتان با بالا رفتن سرسام‌آور هزینه تشکیل فیلم، این روال چه مقدار می‌تواند ادامه داشته باشد؟ آیا می‌رسیم به کمدی‌های کم‌هزینه یا این که تعداد فیلم‌های پرهزینه کمتر می‌بشود و فروش‌شان بالا می‌رود؟

خانی: اتفاقاً مقدار تشکیل فیلم‌های کمدی به نظر من زیاد تر می‌بشود. همین الان ناظر هستیم فیلم‌های کمدی فروش بدی ندارند به واسطه دو سه فیلمی که خوب فروختند. ولی من چون سینما هم دارم ناظر هستم که مخاطب ناخشنود بیرون می‌آید و این مقدار فیلم‌هایی که ساخته می‌بشود و احتمالا تعدادشان بالا برود همین دلواپس‌کننده است که شش ماه دوم علتبشود مخاطب بعد بزند و یک قسمت دیگر که بعداً سخن بگویید خواهم کرد.

سینمای ایران جدا از شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی نیست/ سینمایی که در آن هستیم، عیناً بازتاب شرایط اجتماعی ماست/ نمی‌توانیم بگوییم سینمای ما پرمخاطب است چون فقط روی بخشی از مخاطب کار می‌کند

آقای سجادی، با این ورودی، از نظر شما رونق چیست؟ اکنون ما این قسمت اقتصادی را داریم بین سه یا ۱۰ تا فیلم. آمار را که نگاه می‌کردم فیلم‌هایی که کمدی می‌گوییم و فیلم‌های سرگرم‌‌کننده می باشند، چون به هر حال مقداری از ژانر فاصله دارد، ولی ۸۳ درصد فروش ما برای این‌جور فیلم‌ها است و فیلم‌های اجتماعی و ملودرام‌های غیر از کمدی فقط ۱۶ درصد سهم دارند. از نظر شما رونق یعنی چه؟ یعنی چه اتفاقی بیفتد می‌توانیم بگوییم سینمای ما رونق دارد؟

محمدعلی سجادی: سلام عرض می‌کنم خدمت شما و آقای خانی گرامی. فکر می‌کنم ایشان در سه وجهی که اکنون سینما را نمایندگی می‌کنند به گفتن نسل طبیعتاً جوان‌تر و آمارهایی که خواهند داد، می‌تواند این باشد که سینمادارها هنگامی حال‌شان خوب است یعنی رونق را می‌توانیم به شکل انتزاعی برسی کنیم. اما هنگامی در یک وجه عام‌تر یا گسترده‌تر نگاه می‌کنیم، اولاً سینمای ایران طبیعتاً جدای از شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی‌اش نیست یعنی به نظر من سینمایی که در آن هستیم، عیناً آینه بازتاب شرایط اجتماعی ماست. اینجا دو او گفت و گو هست یکی این که باید خوشحال باشیم که سینماها می‌چرخند و یقیناً این یک نقیصه‌ای را همراه خودش دارد. نظامی که در جمهوری اسلامی طرف هستیم از اول انقلاب در طول ۴۰ سال شعار داده که اقتصاد در اینجا اهمیت ثانوی دارد و مهم فرهنگ است.

مطابق آمار آقای خانی بهتر می‌توانند بگویند که تعداد سینماهای قسمت خصوصی‌مان چه مقدار است و چه مقدار قسمت عمومی (در حقیقت دولتی) است. سینمایی که دولتی است و اندوخته‌داری دولتی است که آن را می‌گرداند و در طول این ۴۰ سال هم هی زور زده که تعریفی اشکار کند که تا این مدت هم به نظر می‌آید سردرگم و گیج است، طبیعتاً بازتابش می‌بشود همین حالت. یعنی ما یک روال طبیعی را نمی‌توانیم برسی کنیم. نمی‌توانیم بگوییم سینمای ما پرمخاطب است چون فقط روی بخشی از مخاطب کار می‌کند. در مصاحبه مکتوب روزنامه مطمعن هم عرض کردم. چرا همان گونه که آقای خانی انها گفتند ژانرهای دیگر نمی‌آیند؟ دو مورد وجود دارد یک قسمت سیاست‌هایی که هست مانع از این است که اگر بسازید مجوز نمی‌گیرند و اگر مجوز هم بدهند مخاطبِ آن فیلم دیگر به سینما نمی‌آید.

جامعه‌ای که در موردش سخن بگویید می‌کنیم فراتر از چیزی است که سینمای رسمی می‌خواهد به من و شما دیکته کند/ مساله‌ آقایان فقط آمار است

یا در اکران به مشکل می‌خورد.

سجادی:‌ بله. مخاطبی که به سینما می‌آید و کمدی می‌بیند و حق طبیعی‌اش هم هست، مخاطبی نیست که به سینما بیاید و ملودرام ببیند یا فیلم‌هایی که در طول این سال‌ها شاهدش بوده‌ایم که همین هم علت دارد. به نظرم آن مخاطب با سینما قهر کرده و حتی گستره‌ای که او می‌خواهد به مسائل ملودرام و اجتماعی و زیبایی‌شناسی که مد نظرش است ناخودآگاه یا خودآگاه، فراتر از معیارهایی است که الان وجود دارد. یعنی جامعه‌ای که در موردش سخن بگویید می‌کنیم فراتر از چیزی است که سینمای رسمی می‌خواهد به من و شما دیکته کند. به همین علت این شکاف اتفاق می‌افتد. یعنی می‌بینید بین چیزی که او گفت و گو تنوع ژانری می‌گوییم، بخشی که تصمیم‌‌گیری حاکمیتی است و حضراتی که آمدند زیاد هم رسمی اظهار کردند و مساله‌شان فقط آمار است یعنی کیفیت ماهیتی ندارند.

این مقدار خودکشی و افسردگی حذف و به حاشیه رانده شدن برای سینمایی که مدعی فرهنگ بوده وحشتناک است

همان گونه که آقای خانی به‌درستی انها گفتند، ما نزدیک به چهار هزار نفر عضو در خانه سینما داریم و بیرون و اینها اکثریت قریب به اتفاق‌شان در حالت آونگی به سر می‌برند، در خلأ می باشند. این مقدار خودکشی و افسردگی وحشتناک و حذف و به حاشیه رانده شدن برای سینمایی که مدعی فرهنگ بوده- که یقیناً نشان داده شده که این‌طور نیست- چون فیلم‌هایی که تشکیل می‌کنند مؤید یک نوع نگرش است؛ مساله فرهنگی را نقل نمی‌کند. من باور ندارم سینما فقط باید فرهنگی باشد اسنوبیسم را اصلاً نمی‌پذیرم، قسمت مهمی از سینما سرگرمی است یعنی مخاطب باید سرگرم بشود، در همه جای دنیا هم همین‌طور است. اگر این را نخواهیم پیگیری کنیم به نظر می‌آید یکی از مسائل مهم سینما را نقض کرده‌ایم که در کنار فوتبال دستاوردهای مدرنیته سال‌های تازه و طبقه متوسط است و شما نمی‌توانید بگویید فقط یک سینمای خاص، منظورم این است که با سینمای کمدی مخالفت کنم.

در انحصارطلبی‌ای که شده رونق سینما مصادره شده و جنبه پروپاگاندا گرفته/ در حال برگشتن به دهه ۶۰ هستیم که زور می‌زدند سینما را گلخانه‌ای کنند

ما به کمدی هم احتیاج داریم همانند هر ژانر فرد دیگر و هر فردی هم باید آزاد باشد که این کار را بکند اما در این انحصارطلبی‌ای که شده، این رونق مصادره شده و جنبه پروپاگاندا گرفته. فقط سه چهار نفر فیلم می‌سازند و اگر همین فیلم را فردی دیگر بخواهد بسازد احتمالا اجازه ندهند. تا این حد فرق هست. الان می‌بینید که فیلم‌ها یا کمدی است یا تبلیغاتی. و در کل شما یک فضای طبیعی ندارید و حتی به لحاظ آماری هم نمی‌تواند درست بشود چون جریان طبیعی سینما را تبیین نمی‌کنیم. یعنی باید هم آن وجه ورشکستگی و هم رونق را در کنار هم ببینیم به این علت در حال برگشتن به دهه ۶۰ هستیم که زور می‌زدند سینما را گلخانه‌ای کنند. الان هم همان حالت است. شرایطی که در آن نشو و نما می‌کنیم، به همه شرایط اجتماعی و سیاسی که نگاه کنید، می‌بینید که بازتاب همین است.

او گفت و گو رونق سینمای الان به همان اندازه شرایطی که زور می‌زند بگوید ما همه حال‌مان خوب است و ملالی نیست مصنوعی است/ رونقی که می‌فرمایید به نظرم یک رونق مصنوعی، تزریقی و گلچین گلخانه‌ای است

سینمای الان او گفت و گو رونقش همان‌قدر مصنوعی است که شرایطی که زور می‌زند بگوید ما همه حال‌مان خوب است و ملالی نیست. به نظرم این پارادوکس وحشتناکی است که وجود دارد و حتی می‌توانم بگویم به لحاظ کمدی این دیکته کردن، انگار که جامعه مجروحی داریم که می‌‌‌خواهید لبخند را رویش جراحی کنید. حاصلش می‌بشود این و روال طبیعی نیست، حتی رفتن به کمدی مشخص می کند مردم خسته شده‌اند و فقط می‌خواهند به هیچ چیزی فکر نکنند. سختی اقتصادی و روال هولناکی که با فشارهای سیاسی می‌آید، فضای سانسوری که وجود دارد… من پوپولیست نیستم و نمی‌خواهم بگویم هرچه مردم می‌گویند درست است… نشان‌دهنده‌اش هم همین سینماست. هنگامی با آقای تتلو عکس می‌گیرید به نظر من تکلیف روشن است. یعنی سطح حالت بازتاب طبیعی این است. به همین خاطر رونقی که می‌فرمایید به نظرم یک رونق مصنوعی و تزریقی و گلچین گلخانه‌ای است، اگر بخواهم زیاد خوش‌بینانه نگاه کنم.

در ۴۰ سال سپس از انقلاب چیزی به نام کمپانی قسمت خصوصی نداریم؛ اندوخته‌گذارانی داشتیم که به سینما علاقه داشتند و آمدند اما سپس حذف شدند

آقای خانی، پیرو سخن بگویید‌های آقای سجادی، حقیقت این است که ما به فیلم‌های سرگرم‌کننده و کمدی اگر ساخته شده نیاز داریم، به فروش و اقتصاد در سینما نیاز داریم. اکنون برخی زمان‌ها طعنه‌هایی زده می‌بشود که اینها با فروش و رونق سینما ناموافق می باشند. این که فیلم‌ها بفروشند زیاد خوب است، قسمت تجاری در هر سینمایی در هر جای دنیا کار خودش را می‌کند و جای خودش را دارد، ولی قسمت فرهنگی هم کار خودش را می‌کند و فضا برایش فراهم می‌بشود. به این علت هنگامی در رابطه این کلیت سخن بگویید می‌کنیم به معنی نقض بخشی از سینما نیست. آن باید کار خودش را بکند کمااینکه همیشه کرده. ولی الان به سینما قالب شده یعنی سینمای ایران راه اندازی شده از سه چهارتا فیلم و روال و جریانی که این فیلم‌ها پیش آورده‌اند. انگارً مسئولان زیاد راضی می باشند و آنها هم به قسمت اقتصادی فکر می‌کنند. ما درمورد این سخن می‌زنیم که قسمت‌های فرد دیگر از ماجرا که رونق را شامل می‌بشود مغفول مانده است. آقای خانی، کارنامه‌ شما مشخص می کند زیاد تمایل به قسمت فرهنگی سینما دارید چه فیلم‌هایی که تهیه کرده‌اید، و چه فیلم‌هایی که پخش می‌کنید. مشخصاً قسمت بسیاری از کارنامه‌تان این را مشخص می کند. طبق معمولً با قسمت خصوصی کار می‌کنید. یکی از چیزهایی که به نظرم مهم است در او گفت و گو رونق اشاره کنیم، همان گونه که آقای سجادی فرمودند، بخشی از سینما دولتی است و ارگان‌های متصل به حاکمیت که به بودجه‌های کلان هم دسترسی دارند فیلم‌ها را تهیه و اندوخته‌گذاری می‌کنند. اگر جشنواره فجر را به گفتن نمونه در نظر بگیریم، سه چهارتا فیلم را احتمالا نتوانیم جدا کنیم که قسمت خصوصی کار کرده. فارابی، اوج، حوزه هنری یا بنیاد شهید می باشند و آنها هم باید در سینما باشند اما غالب شدن یک جریان همیشه صدمه و آفت دارد. قسمت خصوصی کجای این رونق قرار می‌گیرد؟ می‌دانم که قسمت تجاری و کمدی ماجرا مربوط به قسمت خصوصی می باشند و با گردش مالی که برایشان به وجود می‌آید فیلم بعدی را کار می‌کنند اما قسمت خصوصی که بخواهد فیلم فرهنگی بسازد، کجای این ماجراست؟

خانی: من زیاد فهمید نمی‌شوم قسمت خصوصی یعنی چه. در ۴۰ سال سپس از انقلاب چیزی به نام کمپانی قسمت خصوصی نداریم. اندوخته‌گذارانی داشتیم که به سینما علاقه داشتند و آمدند سپس حذف شدند نفر بعدی لوپ شده. حداقل در نزدیک به ۲۰ سال و خرده‌ای که در سینما هستم تعداد تهیه‌کننده‌های محدودی به گفتن قسمت خصوصی داریم، به همین خاطر ناظر هستیم که در یک سال سینمای ایران- یقیناً ربطی به این دولت ندارد در دولت قبلی هم همین‌طور می بود- زیاد تر از ۶۰، ۷۰ درصد از فیلم‌های ما با زیان روبه رو می‌شد و ۱۰ درصد یربه‌یر می بود و ۲۰ درصد سود می‌کرد.

سود تهیه‌کنندگان در تشکیل است و برایشان مهم نیست که فیلم اکران بشود یا نه

۷۰ درصد هم قسمت خصوصی می بود و فیلم‌های حاکمیتی که فرمودید هم می بود، به علت آنکه آن جنس تهیه‌کنندگان سودشان در تشکیل است و برایشان مهم نیست که فیلم اکران بشود یا نه. پولی خواهند داد تحت گفتن فلان شهید ساخته می‌بشود و یک پروپاگاندا هم انجام خواهند داد و پول‌شان را می‌گیرند. اما اگر فکر کنیم تعداد مقداری قسمت خصوصی وجود دارد، مساله این است که برای فیلم‌های ملودرام و اجتماعی قسمت خصوصی هم علاقه‌ای وجود ندارد در کنار او گفت و گو ممیزی و پروسه مجوز که پروسه‌ای طویل است که آیا مجوز بدهند یا نه، اساساً اقبال عمومی مردم با دقت به شرایط روحی و حالت اقتصادی‌ای که داریم، دلواپس‌کننده است و توجیه اقتصادی ندارد. برای مثالً امسال یک فیلم اکران کردم به نام «سه کام حبس» که در دولت قبل بوده و ۲۰ میلیارد هم فروخته، از نظر خودم زیاد خوب پخش کردم و از نظر بقیه دوستان…

یک فیلم احتمالا در زمان خودش با سه چهار میلیارد ساخته شده اما اگر الان بخواهید آن فیلم را بسازید با کمتر از ۲۰ میلیارد ساخته نمی‌بشود؛ یعنی نمی‌توانید با پولی که آن فیلم برگردانده همان فیلم را بسازید

پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی هم بوده.

خانی: بله اما مسئله‌ای که غافل خواهد شد این است که آن فیلم احتمالا در زمان خودش با سه چهار تومان ساخته شده اما اگر الان بخواهید آن فیلم را بسازید با کمتر از ۲۰ میلیارد ساخته نمی‌بشود. یعنی تو نمی‌توانی با پولی که آن فیلم برگردانده همان فیلم را بسازی. یعنی اقتصاد و رونق این را می‌گوید که شما یک محصولی تشکیل کنید درصدی سود ببرید و همان محصول را مجدد تشکیل کنید.

امسال درآمد هزار میلیاردی سینما زیاد تر به تبلیغات داده شد/ در شرایطی که ۲۵ درصد پول برمی‌گردد، قسمت خصوصی چه دلخوشی‌ای باید داشته باشد

برای دوستانی که ما را می‌بینند و نمی‌دانند، هنگامی فیلمی سه میلیارد می‌فروشد معنایش این است که با دقت به سهم سینمادار و غیره، یک میلیارد به عوامل فیلم می‌رسد، قسمت تبلیغات و مالیات و پخش‌کننده را اگر جدا کنیم به این صورت است. اگر شما ۲۰ میلیارد هزینه کرده باشید، عملاً باید ۶۰ میلیارد بفروشید تا ۲۰ میلیاردتان برگردد.

خانی: نسبت به سال‌های قبل متغیر شده. سال‌های قبل می‌گفتیم یک‌سوم فروش به تهیه‌‌کننده می‌رسد. امسال درآمد را در بودجه هزار میلیاردی، جایی که تبلیغات کرده‌ایم، برده‌اند و صاحبان سالن‌های سینما سود کرده‌اند و سپس من به گفتن پخش‌کننده و نهایتاً سینمادار. چرا هزینه‌ها این‌قدر بالا رفته در حوزه پخش، همان گونه که هزینه تشکیل بالا رفته هزینه‌های ما در پخش هم بالا رفته بعد عملاً اتفاقی که یک‌سوم برمی‌گشت دیگر نیست. یعنی نزدیک به ۲۵ درصد برمی‌گردد… زیاد از مردم و بچه‌های سینما یا مسئولان هم این را نمی‌دانند. می‌گویند یک فیلم ۱۰۰ میلیارد فروخته در حالی که در بهترین حالت ۲۰ درصد برمی‌گردد. به اضافه یک سال خواب پول را هم باید حساب کنیم. در این شرایط که ۲۵ درصد پول برمی‌گردد، قسمت خصوصی چه دلخوشی‌ای باید داشته باشد که در این شرایط که گمان امنیت فیلم هم هست، بوروکراسی پروانه ساخت، پروانه نمایش، و نهادهای دیگر سختی بیاورند و این که به اکران برسد یا نرسد، و در نهایت در این شرایط اقتصادی فیلمی با ۲۵ میلیارد تشکیل کنید و سال آینده این فکر به وجود می‌آید که ۶۰، ۷۰ میلیارد بفروشد. به نظر من این حلقه مفقوده سینما در کنار مجوزهایی که صادر نمی‌بشود و پروسه طویل‌ای که هست… اقتصاد در قسمت‌های دیگر را هم واقعاً نمی‌دانم چه اتفاقی قرار است بیفتد. الان در جشنواره هم یا فیلم‌های ایدئولوژیک حاکمیتی هست که زیاد هم هزینه‌‌بر بوده و اساساً جنس‌شان سود در تشکیل است یا چندتا فیلم کمدی هستف یکسری فیلم های لوباجت و خصوصی هم  وجود دارد. فیلم ملودرام اجتماعی مهمی نداریم و اگر هم بخواهد ساخته بشود نگرانی از طرف اندوخته‌گذار و تهیه‌کننده وجود دارد که هرطور حساب می‌کند هر چه مقدار علاقه‌مند به فرهنگ و حوزه سینما باشند، حداقلش این است که می‌گوید من به اصل پول خودم سپس از یک سال برسم سود هم نخواستم. ولی در حوزه تشکیل و پخش این نگرانی وجود دارد.

«سه کام حبس» را که مثال زدید مربوط به دو سه سال قبل می بود و طبیعتاً با هزینه‌ای ساخته شد که همان زمان هم عدد نرم بازار می بود. الان که به ۲۰ میلیارد رسیده احتمالا حتی هزینه را پوشش هم ندهد. چون هزینه آن زمان که با سه چهار میلیارد بوده طبیعی است، ولی ماجرایی که در رابطه تبلیغات گفتید را مقداری بازتر کنیم. در واقع فیلم‌های کمدی و پرفروش قسمت بسیاری از فروش‌شان را مدیون تبلیغات ماهواره‌ای می باشند. من با آزادی این ماجرا موافق هستم، اگر برای همه باشد، از تبلیغات در شبکه‌های ماهواره‌ای منفعت گیری می‌کنند زیاد پرشمار و زیاد گران. مسئله‌ای که آقای خانی می‌فرمایند این‌طور است که قسمت بسیاری از این تبلیغ دلاری و در شبکه‌های ماهواره‌ای انجام می‌بشود که عدد گزافی است و هنگامی فروش بالا می‌رود، دست شما برای تبلیغات بازتر است و بخشی از این فیلم‌ها سپس از گذشت یک سال هم چنان روی پرده می باشند و یک نقض غرضی هم اینجا به وجود می‌آید. شعار همیشه این بوده که سینما و تلویزیون‌مان را دلنشین کنیم که مردم ماهواره نبینند. این نقض غرض الان به وجود آمده که شما از ماهواره برای فروش همین فیلم‌ها منفعت گیری می‌کنید؛ یعنی مردم باید تبلیغات شما را در ماهواره ببینند. و به نظر می‌رسد مسئولان از این ماجرا راضی می باشند چون عدد گیشه بالا می‌رود و می‌توانند با این عدد پز بدهند که ما امسال هزار میلیاردی شدیم ولی تلاش می‌کنند این را لاپوشانی کنند که بخشی برای تبلیغات ماهواره‌ای است که عدد و رقمش را اگر آقای خانی بخواهند، می‌توانند در این عرصه هم سخن بگویید کنند. چون می‌خواهیم اینجا شفاف‌تر سخن بگویید کنیم که چند هزار دلار در هفته هزینه می‌بشود و باید دید ارزی که خارج می‌بشود و قراردادهایی که آن طرف بسته می‌بشود به سود سینماست؟ چون سینمای فرهنگی جدا گانه و متفکر اساساً در اکران داخل هم مشکل دارد و عملاً توان آن تبلیغات را هم ندارد، اگر عملیاتی نگاه کنیم فقط آن فیلم‌ها می‌توانند از این تبلیغات منفعت گیری کنند و اینجا زمان نابرابر است. سهم سینمای فرهنگی و متفکر ما که سینمای ایران را در دنیا با آن می‌شناسند، با کیارستمی و فرهادی و… کجا می‌تواند باشد؟ شما به همین جنس سینما تعلق دارید. می‌دانم که اتفاقاً زیاد هم کار می‌کنید ولی نمود بیرونی ندارد. ضمن این که در پرانتز به شما تبریک هم بگویم که یکی از فیلم‌های مهم دهه ۶۰ «بازجویی یک جنایت» را ساخته‌اید و امسال چهلمین سال ساخت این فیلم است و یادی از آن فیلم و آقای سجادی دهه ۶۰ کنیم. وقتی که این فیلم‌ها را مقداری تحویل می‌گرفتند و اکران می‌کردند. فیلم مهمی در دهه ۶۰ و در تاریخ سینمای ایران است. شما همیشه تلاش کردید ازمایش ها تازه داشته باشید و از فیلمسازانی هستید که خودتان را تکرار نمی‌کنید و می‌خواهید مدام عرصه‌های جدیدی را توانایی کنید. می‌دانم که انیمیشن و فیلم‌های تجربی به تعداد زیاد ساخته‌اید و فیلم‌های کم‌هزینه‌ای که خودتان تشکیل می‌کنید. سهم این سینما در مجموعه سینمای ایران کجا باید باشد؟ اصلاً اجازه خواهند داد که وجود داشته باشد؟

در جشن دولتی دهه فجر و کلاً دولتی‌ها با فیلم «بازجویی…» اصلاً برخورد خوبی نکردند و از همان‌جا زنگ مخالفت و سخت شدن با من به صدا درآمد

سجادی: ممنونم از یادآوری در رابطه فیلم «بازجویی…» که گفتید. یقیناً در جشن دولتی دهه فجر و کلاً در دولتی‌ها با این فیلم اصلاً برخورد خوبی نکردند و از همان‌جا زنگ مخالفت و سخت شدن با من [به صدا] درآمد و بخشی به علت ابهامات مسئولی می بود که تازه آمده بودند. کاری به این که آن عقاید درست است یا غلط ندارم و همین‌طور جلو آمده و واقعاً از همان‌جا بازجویی و مشکلات من تا همین الان ادامه داشته. در مواردی یقیناً نوسان داشته و پایین آمده. یقیناً این را هم در پرانتز بگویم که از او گفت و گو ما هم دور نیست. او گفت و گو ساختاری که وجود دارد، آقای خانی به قسمت خصوصی اشاره کردند. من به چیزی به نام قسمت خصوصی در سینمای ایران قائل نیستم؛ به علت این که ما صنعت نیستیم این یک سخن‌ تکراری است.

ما صنعت سینما نداریم، یکسری فیلم داریم که در طول سال ساخته شده/ انگارً جبهه پایداری و آقایان دیگر آمده‌اند تا آن چیزی که مدینه فاضله‌شان است را پیاده کنند

ما صنعت سینما نداریم یکسری فیلم داریم که در طول سال‌ها ساخته شده. فیلم‌ خوب هم تا دل‌تان بخواهد داریم هویت سینمای ایرانی هم در جهان شناخته شده و زیاد هم به نظرم آشکار است. اما آنچه مهم است این که این نوسانات که عرض کردم اسلام و جمهوریت، گروه‌هایی می باشند که هر گروهی می‌آید اسم آن را گروه سختی می‌گذارند. انگارً جبهه پایداری و آقایان دیگر آمده‌اند که آن چیزی که مدینه فاضله‌شان است را پیاده کنند. الگویی که دارند چیست؟ همین فیلم‌هایی است که ساخته‌اند. دو او گفت و گو است؛ کیوان گرامی، یکی از پارادوکس‌های غم‌انگیزی که وجود دارد این است که اغاز انقلاب همان وقتی که من فیلم «بازجویی…» را ساخته بودم، جریان حاکمیتی که بین‌شان بچه‌های زیاد خوب و حتماً شریفی هم بودند که به نظر من متاسفانه بسیاری‌شان در جبهه تلف شدند، این مبحث را می‌بردند در ضدیت با جریانات چپ که «مقصد وسیله را توجیه می‌کند» را یک ضعف می‌دانستند.

ما یک جامعه به‌شدت قبیله‌ای‌ قومی هستیم؛ در این چنین جایی هنگامی فضایی همانند دوره اصلاحات باز می‌بشود فیلم‌سازان متنوعی می‌آیند و سینما رشد بهتری می‌کند

جمهوری اسلامی و مسئولان الان دقیقاً همان کار را می‌کنند؛ یعنی کاری می‌کنند که مقصد وسیله را توجیه می‌کند. برای این که در وهله اول میزت را نگه داری و شرایط را نگه داری کنی، یعنی شما اصلاً برایتان مهم نیست فقط می‌خواهی میزت را نگه داری فقط می‌خواهی چیزی را که فکر می‌کنی نگه داری. یعنی دقیقاً رسیدند به جایی که نفی می‌شد. مقصد وسیله را توجیه می‌کند. یقیناً نمی‌خواهم بگویم کل جمهوری اسلامی چون جمهوری اسلامی را یکدست نمی‌دانم، چون یکدست نیست. ما یک جامعه به‌شدت قبیله‌ای‌ قومی هستیم، جغرافیاهایمان متنوع است، شرایط تنوع تاریخی وجود دارد و در این چنین جایی هنگامی فضایی باز می‌بشود، برای مثالً همانند دوره اصلاحات، فضایی به وجود می‌آید که فیلم‌سازان متنوعی می‌آیند و سینما رشد بهتری می‌کند. اما به محض این که او گفت و گو بسته شدن می‌بشود که الان در آن شرایط هستیم، یکی این که مخاطب قهر کرده که دلیلش را در سوال قبلی گفتم.

همان گونه که اقلیتی آمدند و رهبری جامعه را در دست گرفتند و اکثریتی را به‌زور با خودشان می‌کشانند، سینمایی که الان هست هم همین است/ تق سینمایی که اینها به آن کمدی می‌گویند هم درخواهد آمد چون تا حدی می‌تواند اشباع بشود

مورد دیگر این که شرایط ساخته شدن این نوع سینمای فرهنگی نیست. برای این که قرار است اصلاً حذف باشد. از حذف فرهنگی و ذهنی تا حتی حذف فیزیکی. در این چنین شرایطی سینمای فرهنگی و اصلاً سینما به مفهوم عامش، آن چیزی که سینمای ایرانی است و در طول این ۴۰ سال پُزش را داده‌ایم، محلی از اعراب ندارد. همان گونه که اقلیتی آمدند و رهبری جامعه را در دست گرفتند و اکثریتی را به‌زور با خودشان می‌کشانند، سینمایی که الان هست هم همین است. طبیعتاً در این ساختار نه‌تنها سینما، اصلاً اتفاق فرهنگی نمی‌افتد. ممیزی و شرایطی که به وجود آورده‌اند بزرگ‌ترین لطمه‌ای که در این ۴۰ سال زده که چندین دفعه نوشته و حرف های‌ام، این است که توهم و گرفتاری به وجود آورده و روال طبیعی رشد نکرده. همین الان تق سینمایی که اینها کمدی می‌گویند هم به نظرم درخواهد آمد چون تا حدی می‌تواند اشباع بشود. در سینمای جهان هم این را می‌بینید. اینجا هم همین‌طور است. به همین پلتفرم‌ها نگاه کنید، آنجا هم ممیزی و محدودیت و گزینشی هست. یعنی در تایید سخن بگویید آقای خانی، بله. برگردم به حالت معیشتی همکاران خودم که واقعاً مشکلات اولیه زندگی را دارند، می‌بینید پروژه‌هایی از این دست سفارشی و میلیاردی و افسانه‌ای ساخته می‌بشود برای این که ثابت کنیم آنها در رابطه پیامبر خودشان نادرست می‌کنند سپس ما در فرهنگ خودمان مانده‌ایم. در صورتی که اگر آن هزینه‌ها در سینمای ایران جاری بشود به‌شدت رونق می‌‌گیرد.

ما در شرایط پارادوکسی هستیم، سینمای فرهنگی در این چنین شرایطی اصلاً نمی‌تواند کار کند/ انگارً با هر چیزی که با اندیشه طرف باشد مساله دارند/ علتدوستان این است که می‌خواهند به‌زور خودشان را دیکته کنند

من وقتی می‌گویم رونق، که در یک روال طبیعی همه اعضای جامعه سینمایی با هر نظر و اندیشه‌ای [حضور داشته باشد؛] فردی که موافق نظام است، فردی که ناموافق است یا فردی که میانه‌‌‌رو است یا فردی که کاری به این چیزها ندارد، تنوعی که اتفاقاً علتمی‌بشود بتوانیم استقلال و آزادی داشته باشیم. ولی الان ما را در یک قیف فرو کرده‌اند و سر این قیف هم فقط سه چهار آدم امنیتی می باشند. معتقدم قسمت خصوصی هم وجود ندارد چون قسمت خصوصی‌ها هم همه‌شان به حاکمیت وصل می باشند؛ یعنی شما تا تایید نشوید نمی‌توانید کار کنید. همان گونه که آقای خانی هم انها گفتند. مطول نکنم، منظورم این است ما در شرایط پارادوکسی هستیم، سینمای فرهنگی در این چنین شرایطی به نظرم اصلاً نمی‌تواند کار کند. چون مؤید اندیشیدن است. انگارً با هر چیزی که با اندیشه طرف باشد مساله دارند. علتدوستان این است که می‌خواهند به‌زور خودشان را دیکته کنند. خب حاصلش همین می‌بشود. اتفاقاً از نظر من رونق ندارد. به نسبت جمعیت اگر نگاه کنید چند درصد الان مطابق آمار به سینما می‌روال؟

جامعه‌ای که ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد و ۳ درصد به سینما می‌روال کجایش رونق است؟

خانی: به نظرم حداکثر سه چهار درصد.

سجادی: بعد این اسمش رونق نیست. جامعه‌ای که ۸۵ میلیون نفر جمعیت دارد و سه درصد به سینما می‌روال کجایش رونق است؟ رونق باید بتواند فراگیر باشد. الان اینها می‌گویند مخاطبی که خسته و داغان است و حق دارد سرگرم بشود همین‌ها به سینما می‌روال برای این که بخندند و به چیزی فکر نکنند. این پارادوکس مهمی است که این نظام با خودش دارد. شما که مبلغ اندیشه و فرهنگ هستید- یقیناً به نظر من شعار و شوخی بوده و هست- یا لااقل قسمت‌هایی به آن باور دارند که یقیناً من تا این مدت حیرانم که آنها چرا صدایشان درنمی‌آید.

تیم جدیدی که در تلویزیون آمده‌اند از روز اول به‌شدت با سینما گارد دارند و شمشیر را از رو بسته‌اند/ زمان آقای ضرغامی تعامل زیاد خوبی در فیلم‌ها داشتیم و ایشان زیاد پشتیبانی و حمایتمی‌کرد/ او گفت و گو کم شدن مخاطب تلویزیون هم هست و الان جز اقلیتی بقیه تلویزیون تماشا نمی‌کنند

آقای خانی، به او گفت و گو تبلیغات اشاره شد. می‌خواهم در این مورد زیاد تر سخن بگویید کنید. ولی ما خودمان تلویزیون داریم که نامش را هم رسانه ملی گذاشته‌اند. سینما هم که متعلق به خودمان است و با ضوابط جمهوری اسلامی ساخته شده و مجوز دارد. چطور است که سینماگر و تهیه‌‌‌‌کننده و پخش‌کننده ما ترجیح می‌دهد تبلیغش از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش بشود. چرا از تلویزیون ما پخش نمی‌بشود؟ او گفت و گو قیمت است یا مخاطبان تلویزیون که ریزش کرده؟

خانی: همان گونه که در حوزه تشکیل در کشورهای پیشرفته فیلم‌هایشان را فان تشخیص خواهند داد و حمایتمی‌کنند، در او گفت و گو تبلیغات هم در آن کشورها فضاهایی وجود دارد برای محصولات فرهنگی و در خبر‌رسانی دولت‌ها و حاکمیت‌ها پشتیبانی می‌کنند. اینجا تلویزیون در تیم جدیدی که آمده‌اند از روز اول به‌شدت با سینما گارد دارند و شمشیر را از رو بسته‌اند. زمان آقای ضرغامی تعامل زیاد خوبی در فیلم‌ها داشتیم و ایشان زیاد پشتیبانی می‌کرد و حمایتمی‌کرد. اما طبیعتاً این تیم تازه هیچ‌گونه حمایتی نمی‌کنند. یعنی نهایتاً یکی دو فیلم می‌دادند که در نهایت هم دیده نمی‌شد. تبلیغات در شبکه‌های دیگر چندین ویژگی دارد؛ اول این که می‌توانیم هر طور می‌خواهیم قصه تعریف کنیم. در ورژنی که در پروانه نمایش می بود مشکل حجاب بازیگر را در تیزرها داشتیم، باید کراپ می‌کردیم که زشت می‌شد. یا از نظر ارشاد آن بازیگر در پروانه نمایش مشکلی نداشت ولی از نظر آقایان مشکل داشت. در تیزری که ساخته بودیم صدای بازیگر می بود ولی تصویرش نباید نشان داده می‌شد، همه اینها علتمی‌شد که تاثیرگذاری کم باشد و از طرف دیگر اساساً او گفت و گو کم شدن مخاطب هم هست و الان جز اقلیتی- متأسفانه- بقیه تلویزیون تماشا نمی‌کنند. فضای سوشال‌مدیا هم تنها گزینه‌ای می بود که داشتیم که با فیلترینگ تازه آن هم با کم شدن مخاطب روبه رو شد. طبیعتاً با محصول فرهنگی‌ای روبه رو هستید که در پریود دو و سه ماه قرار است اراعه بشود و محصول تجاری نیست که سال‌های متمادی داشته باشد و کار برندینگ کند. بعد چاره‌ای نبوده است و ناگزیر بودیم این اتفاق بیفتد که تاثیرش را ببینیم. یعنی یقین باشیم تبلیغات اگر نبوده است، فروش حداقل ۲۰، ۳۰ در صد کمتر می بود. با شرایط اقتصادی و گرفتاری‌ای که مردم دارند شما باید مدام اصرار ‌کنید که این فیلم اکران می‌بشود. در او گفت و گو بیلبورد شهرداری هم آنجا واگذار شده به یکسری شرکت‌های تبلیغاتی که طرف برایش مهم است باکسش را به گفتن قسمت خصوصی پر کند اکنون با چیپس و پفک باشد یا کار فرهنگی.

ناچار هستیم در شبکه‌های ماهواره خبر‌رسانی کنیم که خصوصاً مخاطب شهرستان آگاه بشود و بداند که این چنین فیلمی روی پرده است

بعد عملاً فضای رسانه‌ای نداریم و تلویزیون هم که با مسائلی که عرض کردم، بچه‌ها ناگزیر می باشند به‌نوعی خبر‌رسانی کنند. ما با محصول فرهنگی روبه رو هستیم که زمان‌زمان مقداری روی پرده است و چندین دفعه شده فیلم اکران شده و دو سه ماه خوب هم فروش داشته و سپس از چهار ماه که خواسته‌اند فیلم را ببینند از روی پرده سینما برداشته شده چون فکر می‌کردند زمان‌ها نمایش خواهد داشت. ما جزو قانون کپی‌رایت هم که نیستیم، در پلتفرم آنلاین [پخش] می‌بشود و ماهواره و شبکه‌های سوشال‌مدیا هم همه مجانی نمایش خواهند داد. لذا بچه‌ها ناگزیر می باشند به این سمت بروند که ما یک محصول فرهنگی با این شرایط اقتصادی تشکیل کرده‌ایم و ناچار هستیم در شبکه‌های ماهواره خبر‌رسانی کنیم که خصوصاً مخاطب شهرستان آگاه بشود و بداند که این چنین فیلمی روی پرده است و برای دیدنش برنامه‌ریزی کند.

سینما یک آیین است و مردم دوست دارند دسته‌جمعی به سینما بروند

آقای خانی، نقش پلتفرم‌ها در رونق یا رغبت مخاطب به سینما رفتن چیست؟ نقش بازدارنده دارد؟ یعنی برای مثالً در سبد فرهنگی خانواده بخشی را پر می‌کند و قسمت کمتری برای سینما رفتن می‌گذارد با دقت به هزینه کمتری که دارد و این که چهار پنج نفر از یک خانواده می‌توانند همزمان با عدد کمتری فیلم ببینند؛ یعنی چشم به راه باشند تا فیلم‌ها به پلتفرم همراه شوند و سپس ببینند، یا فیلم‌هایی که به نسبت در پلتفرم پخش می‌بشود اینها چه نقشی در رونق دارد، نقش‌شان مثبت است یا منفی؟

خانی: به نظر من در او گفت و گو حوزه مارکتینگ مدیوم مخاطبش فرق می‌کند و شخصاً زیاد دلواپس آن نیستم. این پلتفرم‌ها ابتدا گاردی با سینما داشتند و فهمید شدند جنس مخاطبان‌شان با هم فرق می‌کند. سینما یک آیین است و مردم دوست دارند دسته‌جمعی به سینما بروند. تعداد مقداری- که دو سه میلیون مخاطب داریم- که لوپ شده و ۲۴ میلیون نفر شده، به اینها اگر خوراک خوب (فیلم خوب) بدهیم، قاعدتاً حمایتمی‌کنند. من زیاد تر نگرانی‌ام در قسمت تشکیل است؛ یعنی پلتفرم‌ها شوق‌زده از سلبریتی‌ها و بازی‌های نقل‌شده…

قیمت‌ها به‌شدت نابسامان شده و دستمزدها را بالا برده‌اند

قیمت‌ها را بالا برده‌اند.

خانی: بله قیمت‌ها به‌شدت نابسامان شده و دستمزدها را بالا برده‌اند. ولی در حوزه فروش فیلم به نظرم جنس مخاطبی که سریال ببیند با جنس مخاطبی که به سینما می‌رود تفاوت دارد و دلواپس‌کننده نیست چون حقیقت این است که در همان حوزه هم ناظر هستیم که برای مثالً یک سریال زیاد خوب می‌گیرد و بیشترین یوزری که آن پلتفرم دارد یک میلیون و ۵۰۰ است ولی می‌بینیم که آن سریال را ۳۰ میلیون نفر دیده‌اند. از آنجا که متاسفانه قانون کپی‌رایت نداریم مخاطب ما پرورش نشده که بخشی هم برای شرایط اقتصادی است و به طور غیرقانونی رایگان تماشا می‌کند.

شبکه‌های ماهواره ای با یکی دو ساعت اختلاف همه این تولیدات را پخش می‌کنند.

خانی: به گفتن او گفت و گو اقتصاد همانند همه جای جهان طرف از رسانه‌های دیگر درآمدزایی دارد، درآمد ما منوط می‌بشود به سینما و VODها که آن هم درآمد اکراین آنلاین است؛ یعنی بخشی از مخاطبانی که پرورش شده‌اند که حتی اکران آنلاین بروند و ۸۰ هزار تومان بدهند و در ۱۲ ساعت ۱۰ نفر هم ببینند و گاه مخاطب به هر دلیلی حتی حاضر نیست آن ۸۰ هزار تومان را بدهد. که ۲۰ نفر ببینند و برای هر نفر چهار هزار تومان بشود و از همان شبکه ماهواره یا یک پلتفرم در سوشال‌مدیا تماشا می‌کند. لذا به نظرم در او گفت و گو مخاطب زیاد دلواپس‌کننده نیست، فقط در عرصه تشکیل این صدمه را می‌رساند. من از ۹۸ فیلم تشکیل کرده‌ام و تا الان واقعاً هزینه تشکیل هشت برابر شده است.

اگر بخواهیم به طور متوسط اعداد و ارقامی بگوییم، یک فیلم معمولی را که در سال ۹۸ تشکیل کرده‌اید در قیاس با الان با چه هزینه‌ای می‌توان تهیه کرد؟

خانی:  به طور مصداقی فیلم «دوزیست» را سال ۹۸ با آن کستینگ که جواد و هادی و پژمان بودند با سه و نیم میلیارد تومان ساختم و الان اگر بخواهم آن فیلم را بسازم دور از انتظار می‌دانم با کمتر از ۲۵ میلیارد تومان مقدور باشد.

خسته نباشید [با خنده]. خب این رونق است دیگر.

خانی: بیشتر از هشت برابر شده است.

که قسمت بسیاری هم مربوط به دستمزدهاست. عددی که گفتید دستمزد یکی از این دوستان هم نمی‌بشود.

خانی: بله.

شما با هشت میلیارد چند فیلم می‌سازید؟ [با خنده]

سجادی: من الان همین کار را می‌کنم به همین خاطر سراغ انیمیشن رفته‌ام.

با معیارهای ۴۰ سال پیش نمی‌توان جامعه را اداره کرد؛ حاصلش می‌بشود همین حالت جاری

می‌خواهم داخل همین او گفت و گو بشویم. الان سیستمی که در قسمت اعظم ۴۰ و چند سال وجود داشته گرفتن پروانه ساخت و پروانه نمایش است جز مقطع کوتاهی که آقای مرحوم سیف‌الله داد پروانه ساخت را حذف کرده بودند در بقیه موارد این قوانین وجود داشت. اساساً الان در سال ۲۰۲۴ (۱۴۰۲) چه مقدار این محدودیت کار می‌کند؟ تا این مدت هم پروانه ویدئویی و سینمایی داریم در حالی که ویدئوی سینمایی عملاً معنی ندارد و هیچ جای فرد دیگر این شکل مجوز دادن وجود ندارد. به هر حال ابزاری است برای کنترل و تسلط و اعمال قوت حاکمیت در قسمت فرهنگ و سینما. الان می‌بینید که یک فیلم سینمایی ایرانی در مسابقه برلین وجود دارد بدون ضوابطی که مرسوم است و دوستان می‌خواهند اعمال بشود. اساساً کار کردن هنرمند چه مقدار می‌تواند در قید و بند این مجوز قرار بگیرد. به هر حال مانع هست ولی می‌تواند چه مقدار می‌تواند از کار کردن هنرمند جلوگیری کند؟

سجادی: خودتان هم اشاره کردید، به نظر من اگر جمهوری اسلامی لااقل در حوزه سینما همانند دهه ۶۰ است بعد الان هم می‌توان با همان ضوابط پیش رفت. واقعاً شوخی است. هیچ چیزی همانند قبل نیست؛ همان مثال معروف که در یک رودخانه دو بار نمی‌توانید شنا کنید. دفعه دوم همان آب نیست. من برای پسرم تعریف می‌کردم، آن زمان یک وی‌اچ‌اس بتاماکس می‌گرفتید، و اگر ما را در خیابان می‌گرفتند یا جریمه می‌شدیم یا به زندان می‌رفتیم. الان چه مسیری رفته؟ انگار حضرات سرشان را زیر برف کرده‌اند. شما هیچ نسبتی با حقیقت اکنون نمی‌بینید. شما با معیارهای ۴۰ سال پیش که نمی‌توانید الان جامعه را اداره کنید. حاصلش می‌بشود همین حالت [فعلی]. با معیارهای زورکی آن دوره می‌خواهید جامعه را اداره کنید می‌بشود این حالت. نسل جوان اسمش رویش است، کاری به این که هر چیزی می‌خواهد درست یا غلط ندارم، مهم این است که چیز فرد دیگر می‌خواهد و جستوجو اتفاقات نو و نوجویی است. هنگامی این همه ابزار تکنولوژی در سطح جهان می‌آید و هوش مصنوعی آخرش است، در این دوره نمی‌توانید با معیارهایی جامعه را اداره کنید. نتیجه می‌بشود تعارضی که الان می‌بینید. به نظر من الان بزرگ‌ترین مشکلی که وجود دارد همین است. به همین علت فکر می‌کنم الان این نسبت عیب دارد. یعنی جوان که کار خودش را می‌کند و حتی به نظر من جاهایی تخریبی می‌بشود چون آن جوان فقط به این فکر می‌کند من فیلمی بسازم که مغایر با شرایط جاری باشد. یعنی حتی روال طبیعی خودش را هم احتمالا نرود. شما به‌هیچ‌وجه نمی‌توانید جلوی آن را بگیرید هنگامی با یک موبایل می‌توان فیلم ساخت و فیلم دید.

مساله پروانه ساخت و نمایش یک جوک و شوخی است

شرایط عمومی سینما و نظراتی که آقای خانی دادند از نظر من یک اقلیت است و هیچ نسبتی با حقیقت کلی فرهنگی جامعه ما ندارد. چون تلویزیون که در واقع سیمای میلی است… از یکی از نیروهای نظامی شنیدم که انها گفتند فردی اصلاً تلویزیون نگاه نمی‌کند؛ یعنی خودشان هم می‌دانند که این چنین اتفاقی افتاده است. پلتفرم‌ها هم که تکلیف‌شان روشن است. همان گونه که آقای خانی هم انها گفتند، سیمای ملی آقایان هیچ نسبتی با حقیقت ندارد. از نظر من سینما هم همین‌طور است. این زیاد مهم است مخاطب هم این فیلم ملودرام و اجتماعی رایج را به نظرم دیگر نمی‌خواهد. این که فروش هم ندارد یکی از دلایلش این است، اکنون این که اجازه نمی‌دهند او گفت و گو فرد دیگر است. الان مساله پروانه ساخت و نمایش به نظر من یک جوک و شوخی است. احتمالا در بدنه رسمی سینما آقای خانی ناچار است چون سینما دارد، یا من سینما داشته باشم ناچار هستم با معیارهای روز تشکیل کنم. ولی یک جوان لزوماً این کار را نمی‌کند او می‌خواهد در یک روال طبیعی همانند همه آدم‌هایی که در دنیا می باشند با همه هست و نیست بشری توانایی‌اش را انجام دهد خوب یا بد. حاصلش می‌بشود همین. و همین حالت را به نظرم این نظام به وجود می‌آورد. چون اگر روال طبیعی باشد که آن جوان همین‌جا فیلم می‌سازد و هنگامی داخل فضای بازی می‌بشود… برای مثالً هنگامی علف را در کانادا آزاد کردند یک ماه اول صف می بود سپس از یک ماه همه چیز عادی شد. هنگامی جلوی یک چیزی را می‌گیرید آن آب سد می‌بشود و سد سرریز می‌کند. این لُب نوشته است و همین است که به نظر من این حقیقت غالب خواهد شد. همین‌طور که هست. یعنی الان شما با این شکل مصنوعی زور می‌زنید کنترل کنید و به نظر من ته این قضیه سرریز کردن است کمااینکه چندین دفعه دیده‌ایم که اتفاق می‌افتد. یعنی در حوزه فرهنگ شما نمی‌توانید به یک نویسنده بگویید ننویس، او می‌نویسد. در حوزه فرهنگ نقاش نقاشی‌اش را می‌کشد. موسیقیدان موسیقی‌اش را می‌سازد. اکنون احتمالا شرایط تولیدش نباشد، کاری که ما می‌کنیم.

فیلم «سودابه» از سال ۹۸ که ساخته شده چشم به راه اکران است و شرایطش پیش نیامده/ از سال ۹۹ که رمان و فیلمنامه‌ای بر پایه زندگی فردوسی نوشتم نه توانستم رمانم را چاپ کنم و نه توانستم جایی را جذب کنم که زندگی فردوسی را کار کنند

شما به گفتن یک هنرمند در برابر این شرایط شگفت‌وغریب که مانع فعالیت هنرمندان است و بخشی را پوشش می‌دهد و قسمت عظیمی را پوشش نمی‌دهد… اگر کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمای ایران را فهرست کنیم که تمایل داشتند فیلم متفکر و فرهنگی و متصل به اندیشه تشکیل کنند، فیلم منتقد اجتماعی تشکیل کنند، می‌بینیم که اکثراً الان در فضای رسمی فعال نیستند. به هر حال هر فردی برای خودش یک راهی اشکار می‌کند. شما به گفتن یک هنرمند، برای مقاومت در برابر این شرایط چه راهی انتخاب کرده‌اید؟

سجادی: من فقط می‌توانم در رابطه خودم سخن بگویید کنم. من چندوجهی هستم و همه کار می‌کنم. آخرین فیلم من «سودابه» از سال ۹۸ که ساخته شده چشم به راه اکران است و شرایطش پیش نیامده یا کرونا بوده و الان هم با این فضا روبه رو شده که به نظرم کار کردن فیلم سوزاندنش است. همان گونه که اشاره کردید من می‌نویسم و نقاشی می‌کشم. از سال ۹۹ که رمان و فیلمنامه‌ای بر پایه زندگی فردوسی نوشتم و زیاد هم در موردش کار کردم و تقریباً حاصل چیزی است که من می‌فهمم، نه توانستم رمانم را چاپ کنم چون جلویش را گرفتند و هشت صفحه ممیزی دادند، و نه توانستم جایی را جذب کنم که زندگی فردوسی را کار کنند. به واسطه نقاشی‌ای که انجام می‌دادم و اولین فیلم‌ام  و مشق‌هایی که کردم و در ۱۳ سالگی ساختم انیمیشن بوده و برای یاد گرفتن در دوره نوجوانی زیاد تلاش کردم و سال‌ها هم تقلاهایی انجام می‌دادم. پسرم به من او گفت بابا آی‌پد زیاد امکانات خوبی دارد. از آنجا که همیشه [روحیه] جست‌وجوگری را دارم و خودم را شاگرد می‌دانم و فکر می‌کنم هم چنان در جهل هستم و دوست دارم یاد بگیرم و این چیزها تعارف‌بردار نیست، اغاز به کار کردن با این کردم و پِی بردم امکان زیاد بسیار‌ای است و می‌توانم این کار را بکنم. اولین انیمیشنی که کار کردم به اسم «بستور» داستانی از شاهنامه و یادگار زریران است که متن مهمی است و اولین نمایشنامه‌های معتبر از دوره ساسانیان مانده و مبنای تعزیه است. برخلاف چیزهایی که می‌گویند آنجا تعزیه است. آقای بیضایی هم به‌درستی اشاره کرده است. داستانکی است که زنده‌یاد مهرداد بهار نازنین در کانون پرورش فکری چاپ کرده و فرشید مثقالی نمایشنامه کرده و این مبنا می بود. منتها من مسیر خودم را رفتم چون باید تلفیق می‌کردم. آن اولین توانایی من می بود، طبیعتاً سر وجد آمدم و اغاز کردم. درست مصادف شد با داکیومنت فیلم جستار گزاره‌هایی درمورد بوف کور که دچار بازسازی شدم که برای پخش بدهم و مجدد دچار بوف کور شدم و طی شش ماه تقریباً قسمت تصویری را کار کردم که خودم شگفت‌زده شدم. در ۱۴۰۰ این فیلم آماده شد و از آن تاریخ به سپس فقط انیمیشن به طور خصوصی و شخصی کار می‌کنم.

یعنی شما روی آی‌پدتان فیلم می‌سازید.

سجادی: بله با آی‌پد و جدیداً با نرم‌افزار موهو این کار را می کنم.

با دوستان شوخی می‌کنیم که در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هنرمند خوب، هنرمند مرده است؛ همانند آقای مهرجویی که به شکل هولناکی به قتل رسیده/ دوستان تازه کشف می‌کنند که مهرجویی چه جور آدمی می بود و تا زنده می بود می‌دانید که چه رفتاری با این گرامی داشتند/ الان با اهمیت ترین مسئله این است که بتوانی خودت را نگه داری کنی

شما به گفتن هنرمندی که به هر حال برای تکمیل بخشی از کارتان… هر هنرمندی علاقه‌مند است مخاطب داشته باشد، که رمانش خوانده بشود، فیلمش را ببینند یا نقاشی‌اش را تماشا کنند. برای آن قسمت چه فکری کرده‌اید؟ یعنی شما الان کار می‌کنید و داخل کمد می‌گذارید؟

سجادی: بله همانند زیاد از سناریوهایی که می‌نویسم و در داخل کمد می‌گذارم. با دوستان شوخی می‌کنیم که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که طبق معمولً هنرمند خوب، هنرمند مرده است. همانند آقای مهرجویی که به شکل هولناکی به قتل رسیده ،دوستان تازه کشف می‌کنند که ایشان چه‌جور آدمی می بود. تا زنده می بود می‌دانید که چه رفتاری با این گرامی داشتند. ما فکر می‌کنیم احتمالا آن موقع بتوانند از خاکسترها دربیاورند ولی من فیلم‌ها را آن طرف اراعه می‌دهم، می‌گردد و یقیناً طبیعتاً خواست اولیه من این است که در اینجا نمایش داده بشود. ولی الان شرایطش نیست به همین خاطر من فقط تشکیل می‌کنم کنار می‌گذارم چون فکر می‌کنم این فیلم‌ها… هرچند درست می‌گویید فیلم و سینما بدون مخاطب اهمیتی ندارد، یعنی من این را زیاد خوب نمی‌بینم؛ این که به مخاطب می‌اندیشی نه این که به او باج بدهی، ولی هنگامی تاثییر را تشکیل می‌کنید، همانند این است که فردی به سینمای آقای خانی نیاید، این سینما به چه درد می‌خورد؟ ولی به علت شرایطی که مفصل او گفت و گو کردیم نمی‌بشود، من هم ندادم. من هم تلاش می‌کنم این‌طوری فقط زنده بمانم. الان با اهمیت ترین مسئله این است که تو بتوانی خودت را نگه داری کنی. از خودکشی کیومرث پوراحمد گرفته تا زیاد از دوستان دیگر، مقدار وحشتناکی از افسردگی نهادینه شده، زیاد از دوستان اتفاقاً به من می‌گویند کاش ما هم می‌توانستیم همانند تو نقاشی بکشیم. اکنون من این شانس یا توانایی و توانایی را دارم که کار کنم. ولی الان کاری که می‌کنم بدون هیچ‌گونه تعارفی اول جواب به خویش است. او گفت و گو مخاطب در مرحله سپس است. ۳۰ سال درگیری با بوف کور داشته‌ام و دلم می‌خواست سپس از «شیفته و رنگ شب» بسازم و شرایطش فراهم نمی‌شد و دیدم درنمی‌آید. کارهایی که الان می‌کنم متن‌هایی است همانند «افسانه نیما»، یا «موش و گربه» عبید زاکانی. متن‌هایی که به نظرم می‌آید باید برای نسل جوان انجام بشود که اگر حوصله خواندن ندارد بتواند این کار را ببیند.

در هر صورت ما با سینما زندگی می‌کنیم، بخشی برای امرار معاش است و یک قسمت هم برای عشق به سینماست

زیاد هم عالی. آقای خانی، در ادامه این او گفت و گو، یکی از کارهایی که شما با آقای کاهانی تشکیل کرده‌اید توقیف شد و اجازه نمایش نگرفت در آخر هم به نمایش درنیامد و تبدیل مهاجرت آقای کاهانی شد و مشکلاتی که وجود داشت. به گفتن یک تهیه‌کننده جلوگیری از به ثمر نشستن یک تاثییر هنری در مرحله‌ای که مخاطب دخالت دارد، یقیناً که فیلم‌تان به‌نوعی بیرون آمد و همه در ماهواره یا جاهای دیگر دیدند و دیده شد، اما هر اثری باید به‌موقع و در زمان خودش دیده بشود که حق نوشته ادا بشود؛ در این عرصه سخن بگویید کنید که اساساً این چنین برخوردی چه اثری بر شما، کارگردان و عوامل دیگر می‌گذارد؟

خانی: در هر صورت ما با سینما زندگی می‌کنیم یک بخشی برای امرار معاش است و یک قسمت هم برای عشق به سینماست. من در ۳۴سالگی تهیه‌کننده آن فیلم بودم و اگر اکران می‌شد زیاد ذوق و شوق بیشتری داشتم تا الان که در ۴۳سالگی آن ذوق و شوق را ندارم.

به سن ما برسید چه می‌گویید؟ [با خنده]

خانی: هنگامی ۴۰ را رد می‌کنید با ۵۰ و ۶۰ هیچ فرقی نمی‌کند. یا بازیگری که در آن فیلم بازی کرده می بود اگر همان موقع اکران می‌شد خب زیاد متفاوت می بود.

خانم آیدا ماهیانی.

خانی: اگر آن فیلم آن زمان اکران می‌شد اتفاق خوبی می‌افتاد. جنس فیلم‌هایی که من در این سال‌ها تشکیل کرده‌ام قسمت خصوصی به معنی واقعی بوده. سخن آقای سجادی را قبول دارم که…

سینما او گفت و گو هنر و صنعت است؛ تکه صنعت هم اهمیت دارد و سینمای ما واقعاً صنعت نیست

هنگامی در رابطه قسمت خصوصی سخن بگویید می‌کنیم درمورد یک سازوکار منسجم سخن می‌زنیم والا پول‌های خصوصی هست و می‌آید و می‌رود.

خانی: سینما او گفت و گو هنر و صنعت است، تکه صنعت هم اهمیت دارد و سینمای ما واقعاً صنعت نیست. من بر این حرف های صحه می‌گذارم اما آن زمان به گفتن قسمت خصوصی چون آن فیلمنامه را زیاد دوست داشتم و حس می‌کردم اتفاق خوبی می‌افتد و تا مرز ورشکستگی هم پیش رفتم، همه پول‌هایی که از همین سینما هم درآورده بودم… شما قبل من را می‌دانید که از رده‌های پایین، بالا آمدم.

بله جزو دوستانی می باشند که پله‌پله از سطح پایین پله‌ها را طی کردند و جزو موفق‌های حوزه پخش و تهیه می باشند.

خانی: ابایی ندارم که از مرحله تدارکات به اینجا رسیدم و با افتخار می‌گویم.

سجادی: چه اشکالی دارد زیاد هم خوب است. اتفاقاً این خوب است؛ یعنی شما زحمت کشیدید و بالا آمدید نه همانند زیاد‌ها که پشتوانه‌ داشتند و منتسب شدند.

خانی: از لحاظ اقتصادی هم آن زمان زیاد به من لطمه زد. یقیناً این جمله کلیشه‌ای است که توقیف هر فیلم به قتل یک انسان می‌ماند. به هر حال توقیف فیلم ضربه سنگینی می بود یقیناً مربوط به دولت قبل می بود و ربطی به این دولت نداشت. ولی طبیعتاً آسیبش زیاد می بود.

تندروهای آن طرف فضایی درست کردند که هر فیلمی از ایران بیاید و پروانه ساخت داشته باشد یعنی حاکمیت پولش را داده و ما باید ثابت می‌کردیم که این‌طور نیست/ ما برای این که قرار است در خیابان فیلمبرداری کنیم و این که پلیس دوربین ما را نگیرد، ناچار هستیم مجوز بگیریم

طبیعتاً به زیاد از عوامل از جمله شما لطمه داخل شده است. این جمله را تکرار می‌کنم، الان یک فیلم از ایران جایزه کارگردانی ساندنس را گرفته. یک فیلم از ایران در جشنواره برلین در قسمت مسابقه است. سینمای ایران کدام یک از اینهاست؟ و این که چه مقدار می‌توان جلوی تشکیل تاثییر هنری را با این ضوابط گرفت؟ خب داریم می‌بینیم که نمی‌بشود گرفت. بعد من به گفتن قانون‌گذار آیا نباید فهمید باشم که قانونم چه مقدار کار می‌کند و چطور قرار است جلوی فردی را بگیرم که با تلفناش فیلم می‌سازد، جلوی فردی را بگیرم که با موبایل می‌تواند با ضوابط خودش فیلم بسازد و چطور تا این مدت پای آن ضوابط ۴۵ سال قبل ایستاده و مختصر هم نمی‌آیم؟ اگر در این عرصه مسئله‌ای دارید بفرمایید.

خانی: من از منظر خودم می‌گویم. برای آقای سجادی احترام بسیاری قائل هستم و وقتی که ایشان «بازجویی یک جنایت» را ساخته من دوساله بودم. طبیعتاً در قرن بیست و یکم با این تکنولوژی دوره این سخن‌ها واقعاً قبل. اما مسئله این است که من شخصاً روحیاتم این‌طور است که دوست دارم در این شرایط کار کنم و اتفاقاً بیشترین لطمه را افرادی همانند ما می‌خورند. چون [به سبب] فضایی که سال قبل در جامعه تشکیل شده تندروهای آن طرف فضایی درست کردند که هر فیلمی از ایران بیاید و پروانه ساخت داشته باشد یعنی حاکمیت پولش را داده و ما باید به این دوستان جشنواره ثابت می‌کردیم که این‌طور نیست و ما برای این که قرار است در خیابان فیلمبرداری کنیم و این که پلیس دوربین ما را نگیرد، ناچار هستیم مجوز بگیریم به اضافه این که قرار است در سینمای همین سرزمین اکرانش کنیم. از طرف دیگر فضایی تشکیل کرده‌اند که این فیلم‌ها ساخته نشوند. به نظرم در هر صورت گروه سومی که ما هستیم و دوست داریم در این شرایط فیلم بسازیم، کمدی یا ژانرهای دیگر که بتوانیم به شعور مخاطب از نظر خودمان احترام بگذاریم و در فیلم‌های ملودرام نیم‌نگاهی به فستیوال‌های خارجی داشته باشیم، دودش به چشم ما می‌رود. اما حقیقت این است که دوره این سخن‌ها همه شده و همه مردم هم دیده‌اند که هنگامی فیلمی به این صورت ساخته می‌بشود، اتفاقاً زیاد تر دیده می‌بشود و مهم‌تر می‌بشود و زیاد تر سروصدا می‌کند. اساساً در قرن ۲۱ شرایطی نیست که اگر فیلمساز جوانی که آقای سجادی به‌درستی انها گفتند و به من هم زیاد مراجعه می‌کنند می‌گوییم بیایید مطابق روال اداری و قانون بسازید، می‌گویند چند بار رفته‌ایم و رد شده و چندین فیلمنامه بردیم. اینها هم تصمیم می‌گیرند با موبایل بسازند و گمان این که در فستیوال‌ها هم موفق باشند وجود دارد.

پخش‌کننده‌های ما با همه جهان متفاوت می باشند/ آن‌قدر فیلم‌های آمریکایی خوب و باورپذیر با پروداکشن‌های شگفت ساخته می‌بشود که قاعدتاً فیلم‌های ما زیاد دلنشین نیست

با دقت به شرایط یکی دو سال تازه، احتمالا دوران این سوال قبل باشد. شما به گفتن پخش‌کننده یا تهیه‌کنندگان ما چه مقدار به بازارهای کشورهای اطراف خودمان فکر می‌کنید. که بعضی اوقات با ضوابطی که ما داریم همخوان‌تر می باشند و سینمای ایران هم برایشان معتبر است و دوست دارند با سینمای ما ربط داشته باشد. اخیراً دیدم یکی از فیلم‌های پرفروش امسال در عمان اکران شده است. چرا به بازارهای بیرون از ایران فکر نمی‌کنید؟ پول ما که طبیعتاً قیمت چندانی ندارد و فروش اینجا را اگر به دلار تبدیل کنیم چیز دندان‌گیری نمی‌بشود، حداقل این است که در منطقه سینمای ما می‌تواند اکران عمومی داشته باشد. چرا پخش‌کننده‌ها و تهیه‌کننده‌های ما به طور جدی داخل این فضا نشده‌اند؟ چون این هم جزو رونق سینماست.

خانی: ‌پخش‌کننده‌های ما با همه جهان متفاوت می باشند. قسمت‌هایی داریم که فقط لوکال می باشند و در داخل کار می‌کنند و قسمت‌هایی می باشند که فقط مارکتینگ خارج از سرزمین انجام خواهند داد. اساساً [به دلیل] اتفاقی که افتاده شرایط پخش آن طرف هم زیاد خوب نیست. یعنی آن‌قدر فیلم‌های آمریکایی خوب و باورپذیر و با پروداکشن‌های شگفت ساخته می‌بشود که قاعدتاً فیلم‌های ما زیاد دلنشین نیست، در کشورهای حوزه خلیج فارس هم تازه در سال‌های تازه فعال شده‌اند. برای مثالً در عمان اکران‌ها محدود است و حقیقت این است که ناگزیر هستیم به این قضیه فکر کنیم و شما هم به‌درستی اشاره کردید که آن‌قدر هزینه‌ها زیاد شده که باید به درآمد دلاری فکر کرد.

مطمئناً نسلی که خواهان تحول است این تحول را دیکته خواهد کرد

آقای سجادی، با این او گفت و گو‌ها آیا باید امیدوار باشیم که تغییری در نگرش تشکیل بشود یا این که نومید شویم و کنار بنشینیم؟ چون حقیقت این است که بخشی از هنر ما و بخشی از هنرمندان ما اکنون فعال نیستند. حتی شما که این‌قدر فعال هستید، در عرصه عمومی حس این است که آقای سجادی کار نمی‌کند. به قول شما اکثریت و افرادی که سینمای ایران را شکل فرد دیگر می‌دیدند و آرزوهای فرد دیگر برای سینما داشتند، خودشان را در یک پکیج فرهنگی تعریف کرده بودند، این افراد اکنون گوشه‌نشین و غیرفعال می باشند. جدای از او گفت و گو‌های سیاسی و کلان اجتماعی آیا در شرایط جاری امیدوار باشیم که سینما بار دیگر ققنوس‌وار از خاکستر خودش بلند بشود یا نه؟ [با خنده]

سجادی: من همیشه به‌ناچار امیدوار هستم، این خاصیت و خمیره هستی است. این سخن را چندین دفعه گفتم. همه ما می‌دانیم هستی دائم در چرخش است. ما نسبت خودمان را با کائنات هیچ زمان در نظر نمی‌گیریم. اگر نسبت خودمان را با کائنات در نظر بگیریم و ببینیم همه چیز شناور است، و این انسان مفلوک که فکر می‌کند عددی است، در حقیقت ما هیچی نیستیم، اگر بخواهیم این‌طور نگاه کنیم، بله مطمئناً تحول می‌کند. هیچ چیزی سر جای خودش نخواهد می بود. اما با این شرایط و عواملی که می باشند مطلقاً امیدی که نمی‌بینم هیچ، فکر می‌کنم فقط فرو رفتن است. که این هم جزئی از الزام‌های تاریخی و اجتماعی ماست. ما باید این را توانایی کنیم. مطمئناً نسلی که خواهان تحول است این تحول را دیکته خواهد کرد. این خاصیت حیات است و همه ما می‌دانیم. به همین خاطر است که فرهنگ و طبیعتاً سینما که مد نظر ماست، از این قضیه مستثنی نیست. تشکیل تاثییر هنری، حتی این افسردگی هم که عمومی است، زیبایی‌شناسی خودش را مطمئناً اشکار خواهد کرد. منتها با افرادی که در رأس کار می باشند نه. همین‌ها هم ناچار به تحول خواهند شد. از آنجا که نشان داده‌اند مقصد وسیله را توجیه می‌کنند باد هرجا که بخواهد بوزد می‌وزد و اینها هم خودشان را تحول خواهند داد. چون متاسفانه ما با حقیقتی ایدئولوژیک طرف نیستیم. یعنی یک سیستم بسته داریم که بی نتیجه تلاش می‌کند و به قول برشت، «این‌گونه که هست، این‌گونه نخواهد ماند».

جنس سینمای فرهنگی و کارگردانانی که عمرشان را پای سینما گذاشته‌اند که سخن بزنند و اندیشه را داخل سینما کنند که یک سینمای فرهنگی را دسته‌جمعی بسازند، نمی توانند خارج از این سینما دوام بیاورند. مثالاش آقای عیاری بزرگوار که واقعاً جزو بزرگ‌ترین و بهترین سینماگران تاریخ سینمای ماست، هنگامی لاینش را یکباره به سمتی می‌آورد که متعلق به او نیست، یعنی نه آقای عیاری متعلق به آن جنس از سینماست و نه آن سینما با آقای عیاری ارتباطی دارد، نتیجه‌اش می‌بشود این که نه کیفیت قابل توجهی می‌دهد و نه خود آقای عیاری طبیعتاً راضی است. آرزوی سلامتی هم برایشان داریم، ان‌شاءالله که همیشه برقرار باشند، اما می‌بینیم که نتیجه خوبی نمی‌دهد. آقای عیاری برای این جنس از سینما ساخته نشده. آن جنس آدم‌های خودش را دارد زیاد هم محترم و خوب، ولی شما آقای عیاری‌ها را ناچار می‌کنید که یک لاین عوض کنند تا بتوانند به لحاظ هنری زنده بمانند. و خب این اتفاق خوبی نیست. چون نه خودشان راضی می باشند و نه مخاطب‌شان و نه هیچ‌کس فرد دیگر. دو روز دیگر اگر از آقای عیاری بخواهید که لیست فیلم‌هایش را سریع بگوید، حتماً این فیلم را کنار می‌گذارد و در موردش سخن بگویید نمی‌کند. به هر حال امکان پذیر فروش نسبی هم داشته باشد ولی آقای عیاری را که راضی نمی‌کند. آقای عیاری اندوخته سینمای فرهنگی ایران است. امیدوارم به شکلی پیش برود که هر فیلمی در سینمای ایران جای خودش را اشکار کند. در رابطه سینمای مستند و مختصر و انیمیشن باید سخن بزنیم، آنها هم جزو پکیج رونق سینما می باشند. باید فضای اکران و تولیدشان را داشته باشند و همه چیز به سینمای حرفه‌ای و قسمت تجاری سینمای حرفه‌ای ختم نشود. تلاش کردم درمورد وجوه گوناگون این قضیه سخن بگویید کنیم که به چه چیزهایی می‌توانیم بگوییم سینمایی که رونق دارد و بتوانیم در همین زمان محدود که داشتیم درمورد‌اش سخن بگویید کنیم. زیاد ممنون هستم که دعوت ما را قبول کردید و به نظرم زیاد هم او گفت و گو خوبی می بود. از هر دو نفر ممنون هستم. شما برنامه خط فرضی را دیدید، زیرمجموعه روزنامه مطمعن و اعتمادآنلاین. امیدوارم که او گفت و گو قابل منفعت گیری‌ای اراعه کرده باشیم. زیاد ممنون، زمان‌تان خوش.

[ad_2]

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگیری کپچا ...