در اقتصاد همان‌طور که معجزه نداریم، بن‌بست هم نداریم
- اقتصاد

در اقتصاد همان گونه که معجزه نداریم، بن‌بست هم نداریم_دانش دوست

[ad_1]
به گزارش دانش دوست

مسعود نیلی، بعد از مناظره اقتصادی دوشنبه شب کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، در یادداشتی نوشت: حقیقت این است که اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۶ به این طرف، داخل مرحله‌ای تازه از زندگی خود شده است که دیگر نمی‌توان به شیوۀ قبل با آن حرکت کرد. این تحول بزرگ توسط سیاست‌مداران ما در جناح‌های گوناگون، متأسفانه تا این مدت فهمیده نشده است و لذا آن‌ها «همه انها» تا این مدت در دورانِ «شیرین زبانی» زندگی می‌کنند. یکی از شما ۶ نفر، به‌جای دادن امیدهای واهی که اساساً باورپذیر نیست، بیاید و صادقانه به مردم بگوید که خوب می‌داند نخواهد توانست معجزه کند. اما بگوید که در اقتصاد همان گونه که معجزه نداریم، بن‌بست هم نداریم.

متن این یادداشت بدین شرح است: «اقتصاد ایران در حالت جاری، از نظر مسائل و چالش‌هایی که با آن روبه رو است در مقطعی اختصاصی به سر می‌برد. مشکلات اقتصادی انباشته‌شده در طول سالیان قبل، همانند زخم‌هایی قدیمی، یکی بعد از فرد دیگر سر باز کرده‌اند و به‌جستوجو آن، مرهم‌گذاری بر این زخم‌ها، جای علاج بیماری را گرفته است. انباشت مشکلاتی که در دهه‌های قبل برای حل آن‌ها چاره‌اندیشی نشده، جهت شده است اقتصاد ایران امروز از نظر تعداد و عمق مسائل، در حالت توانایی‌نشده‌ای قرار گیرد.

همین امر علتشده است که نه‌تن‌ها آیندۀ بین‌زمان، بلکه آیندۀ طویل مدت اقتصاد ایران نیز به نحوۀ مدیریت و تصمیماتی که در چند سال نزدیک پیش رو اتخاذ می‌شود وابستگی زیاد اشکار کند…» (بخشی از پیش‌گفتار کتاب دو جلدیِ اقتصاد ایران: چگونگی گذر از ابرچالش‌ها، مسعود نیلی و همکاران، انتشار کردن پاییز ۱۳۹۶)

دوشنبه شب بعد از دیدن قسمت سوم و پایانی مناظرۀ اقتصادی نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری، خواب از سرم پریده می بود و کابوس‌های گوناگون، رهایم نمی‌کرد. در ذهنم، مشکلات عظیم اقتصادی را به‌صورتِ «دَرهم» در یک کفّۀ ترازو می‌گذاشتم و هر ۶ نامزد را نیز به‌صورت «دَرهم» در کفّۀ دیگر و نگاه می‌کردم که آیا این دوّمی تکانی می‌خورد یا نه.

یک‌باره یادِ پیش‌گفتار کتاب چگونگی گذر از ابرچالش‌های اقتصاد ایران افتادم که در اغاز پاییز ۱۳۹۶ نوشته بودم. جملاتی که در ابتدای این نوشته احتیاط می‌کنید، در فضای آخرین اطلاعاتی که آن زمان در اختیار داشتیم، یعنی شرایطِ مساعدِ رشد اقتصادی ۸/۷ درصدی سال ۱۳۹۵ و تورم ۹ درصدی همان سال با رقم های شبیهِ ماه‌های در دسترس برای سال ۱۳۹۶ نوشته شده می بود.

طبیعی است با این رقم های، آن متن زیاد تلخ و نامتناسب با حقیقت‌های آن زمانِ اقتصاد می‌نمود. اما امروز جملات آن، آشنا به نظر می‌رسد. کتاب را صبح سه‌شنبه تورق کردم و به فهرست آن نگاهی بعد از چند سال انداختم. دیدم در آن، بیشتر از ۱۰۰ سرفصل شامل پیشنهادهای دقیق و قابل اجرا برای بهبود اوضاع اقتصادی سرزمین به تفصیل ذکر شده می بود. غم سنگین آن ایام مجدد قلبم را فشرد که چرا سیاست در سرزمین ما این مقدار در برابر تصمیمات سخت، اما صحیح، مقاوم است.

شرایط امروز سرزمین ما به لحاظ تاریخی وضعیتی کاملا خاص قلمداد می‌شود

احتمالا در رابطه این نوشته که شرایط امروز سرزمین ما به لحاظ تاریخی و از نظر نقشی که در تعیین سرنوشت آن در آینده ایفا می‌کند وضعیتی کاملا خاص قلمداد می‌شود، تردیدی وجود نداشته باشد. آنچه بر ما قبل و ما را به اینجا رسانده، حاصل آن بوده است که اقتصاد با همۀ امکاناتش، شامل منبع های انسانی، منبع های طبیعی، ظرفیت‌های تولیدی و امکانات زیربنایی، برای دهه‌ها، قربانی مظلومِ سیاست بوده است.

منبع های سرشار نفت و گاز به جای آنکه در خدمت فراهم رفاه پایدار و طویل مدت اقتصاد قرار گیرد، آن‌گاه که جوان و پرنشاط بوده، به‌گفتن پوشاننده و ضربه گیر ناکارآمدی‌های حکمرانی به‌کار گرفته شده و اینک که ناتوان و فرتوت شده، دیگر نمی‌تواند نقش اسبق را ایفا کند، لذا در حال عیان‌کردن ناکارآمدی‌ها است.

منفعت‌گیری آسان از نعمت‌های طبیعی علتشد فکر شود حکمرانی کاری ساده است

به گزارش جماران، نیلی در قسمت فرد دیگر از این یادداشت آورده است: منبع هایِ محدودِ آب سرزمین، آن زمان که نیازمند تیمار خاص می بود تا بتواند برای سالیان طویل عطش خاک را رفع کند، از سر ناآگاهی به‌گفتن ابزار عدل اجتماعی و از سر تعصب به‌گفتن ابزار خودکفایی مورد سوءاستفاده قرار گرفت.

زمین تشنه، امروز دردمندانه، زبان خود را تنها به سوی آسمان گرفته که احتمالا قطره‌ای بر آن ببارد و چشمان کم‌سوی خود را از سرِ التماس، به سوی حاکمان دوخته که احتمالا بعد از گذشت دوران و توانایی‌های دردناک، جهل و تعصب را به کناری گذارند و بفهمند که این نعمت الهی از مبنا ابزار این چنین اهدافی نبوده است.

منفعت‌گیری ارزان و آسان از نعمت‌های طبیعی علتشد فکر شود که حکمرانی کاری ساده و بدون دردسر است. فرآیندی انگاشته شد که در ابتدای آن، منبع های و ظرفیت‌های خدادادی را می‌کاری و در انتها، محبوبیت درو می‌کنی. می‌توانی به درون مردم بروی و منبع های طبیعی برگشت‌ناپذیر و منبع های مالی تورم‌آفرین را بین آنان تقسیم کنی و از فریادهای شوق‌آمیز و قدرمندانۀ آن‌ها با غرور لذت ببری.

حقیقت اینست که اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۶ به این طرف، داخل مرحله‌ای تازه از زندگی خود شده است که دیگر نمی‌توان به شیوۀ قبل با آن حرکت کرد. این تحول بزرگ توسط سیاست‌مداران ما در جناح‌های گوناگون، متأسفانه تا این مدت فهمیده نشده است و لذا آن‌ها «همه انها» تا این مدت در دورانِ «شیرین زبانی» زندگی می‌کنند.

بودجه ظرفیت کشف‌نشده‌ای برای افزایش حقوق معلمان و پرستاران و… را ندارد

یکی از شما ۶ نفر، به‌جای دادن امیدهای واهی که اساساً باورپذیر نیست، بیاید و صادقانه به مردم بگوید که خوب می‌داند نخواهد توانست معجزه کند. اما بگوید که در اقتصاد همان گونه که معجزه نداریم، بن‌بست هم نداریم.

بگوید که می‌داند در چارچوب «راهبردهای حاضر»، بودجۀ دولت به‌خاطر کسری‌های بسیاری که دارد، ظرفیت کشف‌نشده‌ای برای افزایش حقوق معلمان و پرستاران و… را ندارد. در نظام بانکی منبع های اضافه‌ای برای پشتیبانی به تشکیل وجود ندارد مگر به قیمت اضافه‌کردن بار زیاد تر تورم به زندگی مردم. نترسد که بگوید، در چارچوب شرایط تحریم و محدودیت‌های مالی بین‌المللی، منبع های ارزی سرزمین به‌سختی می‌تواند از وضع حاضر زیاد تر شود.

مردم! شما در هر حال، دوران سختی را در پیش خواهید داشت

صادقانه بگوید که می‌داند شرایط سختی را باید مدیریت کند. از سال ۱۳۹۶ به سپس، تا خبر ثانوی، دوران رؤسای جمهور محبوب به سر آمده است. بگوید که می‌داند مسیر توسعۀ موفقِ مسالمت‌آمیز سرزمین، بس طویل است. یکی از شما، زبان صادق دردهای مردم شود و بگوید که مردم! شما در هر حال، دوران سختی را در پیش خواهید داشت و هرکس غیر از این بگوید یا از سر جهل است یا فریب.

بر سر دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته‌ایم

بگوید که ما بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم. در یک راه، سختی‌های زیادِ «قطعی» که به سختی‌های زیاد تر غیرقابل‌تحمل خواهد رسید و در انتخابی دیگر، سختی‌های بسیاری قرار گرفته که به گشایش‌های «محتمل» و فرداهای بهتر بعد از آن، ختم خواهد شد. بگوید که او نمی‌خواهد کورتُن‌درمانی کند.

به‌جای آنکه به مردم عکس زیبای نقاشی‌شده، اما رؤیایی از آینده را نشان دهد، عکس واقعی خودمان را اراعه کند

مسیر فریب، عواقبی دردناک و جبران‌ناپذیر دارد. به مردم بگوید که آنچه به‌طور قاطق می‌تواند ضمانت دهد آن است که زبانِ جمهور در نظام تصمیم‌گیری باشد. مطمعن دهد که ابرچالش‌های اقتصادی راه حل دارند، اما باید از معبرِ سختِ سیاست عبور کنند و او می‌داند عبور از این گذرگاه با سختی‌های زیاد و ریسک‌های‌عدم پیروزی روبه رو است. به‌جای آنکه به مردم عکس زیبای نقاشی‌شده، اما رؤیایی از آینده را نشان دهد، عکس واقعی خودمان را اراعه کند. مردم واقعی در درون همان قابی قرار دارند که بر چهره‌هایشان لبخند خشکیده است. بعد تو هم در درون همان قاب بیا تا آن‌ها باور کنند در کنار آن‌ها هستی و خواهی می بود.

مردم به یک رئیس‌جمهور «معمولی» برای شرایط «غیرمعمولی» خود قانع می باشند

باور من اینست که مردم به یک رئیس‌جمهور «معمولی» برای شرایط «غیرمعمولی» خود قانع می باشند. بعد تلاش نکن از خود قهرمان ترسیم کنی، چون واقعاً این چنین نیستی. ما در مسیر گذار به سر می‌بریم. گذارِ اقتصادی، گذار فرهنگی و گذارِ سیاسی. این گذار طویل خواهد می بود و تو باید بتوانی نشان دهی که می‌توانی، تنها حلقه‌ای از این زنجیرۀ طویل باشی. مردم در تاریکی با چراغ‌های ضعیف و کم‌نور، به‌جستوجو سیاست‌مدارِ آگاهِ از جنس خودشان می‌گردند. در سیاست برخلاف اقتصاد، هم بن‌بست داریم هم معجزه. نمی‌گویم که تو با انتخاب این رویکرد می‌توانی معجزه کنی، اما از این روزهای باقیمانده منفعت گیری کن تا مقداری از تنگنای بن‌بست بکاهی.

دسته بندی مطالب

کسب وکار

اخبار ورزشی

اخبار اقتصادی

فرهنگ وهنر

سلامتی

اخبار تکنولوژی

[ad_2]

منبع