[ad_1]
به گزارش دانش دوست
دولتهای گوناگون با سیاستگذاریهای خاص خود در طول یک دهه تازه تلاش کرده اند به نوعی سیاست گذاری کنند که هم زنان شاغل و هم زنان خانهدار را به فرزندآوری ترغیب کنند. انسیه خزعلی، معاون امور زنان در دولت سیزدهم، در یکی از تازه ترین اظهارنظرهای خود در این باره حرف های است: «باید در بازه ۲۰ تا ۴۰ سالگی که زمان فرزندآوری است، بتوانیم شرایط اختصاصیای برای خانمها لحاظ کنیم که بتوانند به طور دورکار و یا پاره زمان سر کار حاضر باشند و این سالها جزو سنواتشان محسوب شود. هنگامی فردی ۳ یا ۴ فرزند بیاورد این تعداد به سنوات او اضافه شده و سریعتر بازنشست شود.»
این سخنان خزعلی در شرایطی نقل میشود که به حرف های زیاد تر کارشناسان و تحلیلگران تمایل به فرزندآوری در سرزمین ما روال صعودی ندارد. این چنین بر پایه برخی پژوهشها در سرزمینهای گسترش یافته زنان شاغل که از شرایط شغلی خود رضایت کافی دارند، نسبت به فرزندآوری نگرش منفی ندارند. با دقت به این شرایط و پیوستگی قضیه اشتغال زنان و فرزندآوری سوالهایی نقل است از جمله این که آیا زنان شاغل واقعا تمایلی به فرزندآوری ندارند و چه متغیرهایی در تمایل زنان شاغل به فرزنداوری موثر خواهد می بود؟ مرتضی افقه اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتگو با فرارو به تحلیل شرایط و جواب این سوالها پرداخته است:
نه فقط میل زنان شاغل، بلکه میل کل خانواده به فرزندآوری کم شده است
مرتضی افقه او گفت: «اکنون ۸۰ درصد از رشتههای علوم انسانی را در مقاطع عالی سرزمین ما را خانمها راه اندازی خواهند داد. اما معتقدم باروری بیشتر از آن که تابع مسائل اقتصادی باشد، تابع مسائل غیراقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. برای مثال اکنون، تمایل اروپاییها به فرزندآوری زیاد کم شده است، به جز گروههای کاتولیک. در ایالات متحده، اما گرایش به ازدواج و فرزندآوری هم چنان بالا است. برخی مطالعات اقتصادی، اگر دقیق نباشد و متغیرهای غیر اقتصادی را را در مدلهای ریاضی داخل نکند، نتایج دقیقی نخواهند داشت. رابطه بین اشتغال و فرزندآوری چیزی نیست که به راحتی مورد سنجش قرار بگیرد. یقیناً نمیگویم گزارش و مطالعه انجام شده در این خصوص نادرست است، اما معتقدم وجود این نوع متغیرها میتواند تاثییر بالایی بر افزایش دقت مطالعه مذکور داشته باشد.»
او گفت: «یک مسئله مهم دیگر این است که دقت کنیم که اصلا خود زنان تا چه حد میل به باروری دارند. بله این میتواند درست باشد که هنگامی زنان از آینده شغلی خود یقین خواهد شد میل بالاتری به فرزندآوری دارند. اما از نظر دیگر باید دید کارفرماها چه مقدار نسبت به زنانی که میل به فرزندآوری دارند، انعطاف نشان خواهند داد و توانایی نشان داده اتفاقا در این قسمت رابطه معکوس است. یعنی گمان این که کارفرما به زنانی که فرزند بیشتری دارند روی خوش نشان ندهد بالاتر است. اما در ایران، بدون تردید مسائل اقتصادی تنها یکی از عوامل تاثییر گذار در حالت خانواده است. از طرف دیگر نمیتوانیم مسائل فرهنگی، سیاسی و تاثییرهایی که از رابطه بین زنان و دختران ما با جوامع پیشرفته حاصل شده، غافل شویم. این چنین این که زنان را به تنهایی قضاوت کنیم هم نادرست است. این که یک زن میل به فرزندآوری نداشته باشد، موضوعی مرتبط با معیشت کل خانواده است، نه فقط اشتغال زنان. درواقع اگر میل خانواده به فرزندآوری افت اشکار کرده به علت مشکلات معیشتی و اقتصادی کل خانواده است. من معتقدم رابطه اقتصاد با فرزندآوری زیاد تر است تا رابطه شغل بانوان با فرزندآوری. یقیناً اگر قسمت فرهنگی و اجتماعی را جدا کنیم.»
اگر زمانهای برابر شغلی تشکیل نشود، نتیجهای جز افزایش تنش اجتماعی ندارد
این اقتصاددان در ادامه او گفت: «برخی کارفرمایان در سرزمینهای گوناگون برای آنهایی که فرزند دارند، شرایط سهل و ممتنعی تشکیل کرده اند، اما باید بپذیریم که این شرایط زیاد تر به حاکمیتها مرتبط است و اثری که میتوانند بر مشاغل خصوصی هم داشته باشند. مشکل ما این است که هنگامی برخی دولتها، به اختصاصی آنهایی که گرایشهای تنگ نظرانهای نسبت به خانمها دارند یا ماموریت خانمها را فقط خانه داری میدانند، سر کار می باشند، کارفرماها و به اختصاصی کارفرماهای دولتی سختگیریهای بیشتری نسبت به اشتغال زنان نشان داده اند. حتی در برخی آگهیهای کار، استخدامها به آقایان محدود میشد؛ به این علت دیدگاههای دولتها زیاد مهم است. اگر دولتها نگاه واقع نگرایانه تری به جهان امروز داشته باشند و راه را به درستی برای زنان باز کنند فهمید خواهد شد که نمیشود مانع از اشتغال و رشد و پیشرفت زنان شد هنگامی این حجم از بانوان تحصیل کرده داریم، و نمیشود اجازه ندهیم در مراتب شغلی رشد کنند.»
او گفت: «نمی شود که زنان تحصیل کنند، روی توانمندیهای آنان اندوخته گذاری شود و سپس مسیر پیشرفت را به روی زنان ببندیم. در جامعهای زندگی میکنیم که هم زنان و هم مردان دوشادوش هم سر کار میروال و در نتیجه باید از زنان شاغلی که فرزند دارند یا تصمیم فرزندآوری دارند پشتیبانیهای دولتی شود. اتفاقا کارفرمای قسمت خصوصی نیز اگر بداند که به لحاظ حقوقی شرایطی فراهم شود که برای خانمها هم این امکان وجود دارد که هم شاغل باشد و هم از حقوق کافی منفعتمند باشد، کوتاهی نخواهد کرد. منفعت وری زنان جامعه ما به علت تحصیلات و توانمندیها فاصلهای با مردان ندارد و زنان نیز میتوانند به رغم فرزندآوری هم چنان فعال باشند. در نهایت این مهم است که در نظر داشته باشیم، نمیتوانیم شرایط سرزمینهای پیشرفته را با سرزمین خودمان مورد قیاس قرار دهیم. اما اگر دولتها به نقش مهم زنان در اشتغال دقت نکنند و اگر زمانهای برابر و منصفانه شغلی برای زنان تشکیل نکنند، نتیجهای به جز افزایش تنشهای اجتماعی را نخواهیم دید. خانمها نباید آینده خود را محدود و مسدود ببینند. نارضایتیها در قسمتهای مدیریتی، اداری و اجتماعی به مرور زمان خود را در مسائل فرهنگی و به شکل عکس العملهای اجتماعی و نافرمانیهای مدنی نشان خواهد داد.»
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع