[ad_1]
به گزارش دانش دوست
مسئله قابل دقت این دیدار، وجود یاغیهای اسبق رقیب در تراکتور و کارکرد نسبتا درخشان آنها در این دیدار می بود که میتوانست حساسیت این دیدار را احتمالا حتی به حد دربی رساند.
به واسطه بازی خوب تراکتور، آنالیزی از کارکرد تاکتیکی آنها در این دیدار خواهیم داشت.
تیم تراکتور بازی را با آرایش ۲-۴-۴ اغاز کرد. ترکیبی متفاوت نسبت به هفته قبل از اسکوچیچ، که به نظر میرسد وجود دو مهاجم شماره ۹ برای سختی حداکثری آنها به زمان پرسینگ از بالای زمین روی مدافعین پرسپولیس، تصمیمی منطقی و یقیناً با ریسک بالا بوده است.
اگرچه این انتخاب توانست در دقایق بسیاری از بازی، بازیسازی قرمزها را با مشکل روبه رو کند.
عکس زیر شماتیک تیم تراکتور را به زمان پرسینگ از بالای زمین در برابر پرسپولیس مشخص می کند.

تراکتور با رنگ قرمز و پرسپولیس میهمان با رنگ مشکی اشکار شده است.
یکی از نکات برجسته این دیدار و عدم خلق موقعیتهای جدی روی دروازه پرسپولیس، ساختار پرسینگ از بالای تیم تراکتور است.
تومیسلاو اشترکالی (۱۹) با یک زاویه بدن مناسب در عین تحت سختی قرار دادن حسین کنعانیزادگان، سروش رفیعی را در پشت سر خود نیز به شکل پرس سایه به گفتن گزینه پاس از بازی خارج کرده است.
وجود امیرحسین حسینزاده (۹۹) یک قدم عقبتر پیوت (پست۶) دیگر تیم، یعنی مسعود ریگی را به شکل پوشش سایه به گفتن گزینه پاس، مختل و گولسیانی را به محض دریافت توپ از کنعانی در تله پرس قرار میدهد. اگرچه که باز بازی کردن فولبکهای کناری پرسپولیس در این دیدار به جهت عرض چهارنفره هافبکهای تراکتور موفق نشد در دقایق بسیاری از بازی راه گشا باشد.
در صحنهای شبیه، توپگیری بازیکنان تراکتور یقیناً در حالت کانترپرس از دفاع به دعوا (انتقال مثبت) تبدیل بازپسگیری توپ و خلق یک شانس گل زنی خوب برای آنها میشود.

اگر چه در عکس فوق، فرشاد احمدزاده در نیم فضای سمت راست زمین خودی، دچار تله پرس بازیکنان تراکتور میشود اما این ساختار در کانترپرس جاری به Gegen-Pressing مشهور است، که احتمالا مقداری با فلسفه قبلی اسکوچیچ منافات دارد؛ چرا که در این کانترپرس بازیکنان با مقصد تکل کردن و دچار شدن سختی میآورند و همین میتواند نشانگر Hybrid (ترکیبی) بودن ساختار پرسینگ و کانترپرسینگ تیم تراکتور باشد.
در Hybrid Pressing (هیبرید پرسینگ)، ساختار پرس میتواند با دقت به حالت بازیکنان خط جلو تحول کرده و کل ماهیت پرسینگ بسته به نظر آنها و لیدر خط پرس تحول کند.

در نهایت با بازپسگیری توپ، تومیسلاو اشترکالی تراکتور را در یک حالت مناسب برای رسیدن به گل دوم قرار میدهد اما با عکس العمل الکسیس گندوز این موقعیت به گل تبدیل نمیشود.

اگرچه بازی با پای الکسیس گندوز، گلر پرسپولیس چنگی به دل نمیزند و مطمئنا برای تیمی همانند پرسپولیس که علاقهمند بازیسازی از عقب زمین است؛ در ادامه راه میتواند دردسرساز شود اما کارکرد او در این دیدار با هفت مهار، یک خروج و یک بازیابی موفق، او را با نمره ۸.۲ به بهترین بازیکن زمین بدل کرد.
مسئله فرد دیگر که در خصوص ساختار پرسینگ تراکتور میتوان به آن اشاره داشت، ساختار جعبهگونه (Box Shape) است که این میتواند تیم حریف را در اراعه پاسهای طولی با مشکل روبه رو کند.

اما اوضاع همینقدر در انتقالهای منفی (دعوا به دفاع) نیز برای اسکوچیچ و شاگردانش قابل قبول به نظر میرسد.
پرسپولیس مدام نشان داده تیمی است که علیرغم بازی تیمی و ریتمیک، در ضد حملات نیز زیاد متبحر عمل میکند؛ اما در این دیدار ما ضد دعواای که بتواند شانس گل چندانی را برای آنها خلق کند را ناظر نبودیم.
تصاویر زیر تا حدی میتواند چرایی این نوشته را برای ما حل کند.

در عکس فوق، بعد از پرسشکنی خوب بازیکنان پرسپولیس، همان گونه که مشاهده میشود؛ خط سختی و خط دوم پرس تراکتور جا مانده و پشت توپ قرار دارند؛ و توپ روی یک غافلگیری به سعید صادقی میرسد.
در این لحظه، خط دفاع تراکتور که به گفتن آخرین خط سختی در پرس وجود دارد با تشکیل تاخیر، تلاش در نگه داری ساختار خود و تشکیل شرایطی برای بازیکنان خودی دارد.

بعد از انتقال توپ از سعید صادقی به سروش رفیعی، بازیکنان تراکتور با شدت به عقب باز میگردند و عملا حربه حریف خنثی میشود.

در ادامه نیز تیم ساختار اشکار در دفاع به خود میگیرد و بهطور کامل توپ بازیابی میشود.

اگر چه تراکتور توانست در همه فازهای بازی نمایش قابل قبولی را از خود به نمایش بگذارد اما وجود تنها دو هافبک میانی (ریکاردو آلوز و ایگور پوستونیسکی) برخلاف دیگر تیمها که زیاد تر با سه هافبک میانی پایه بازی میکنند، میتواند آنها را در فاز دعوا برای رقیب ها آنالیزپذیر کرده و بار خلاقیت تیم را به دوش بازیکنان کناری بیندازد و شرح ماموریت های آنها را دگرگون کند.

عکس بالا، شماتیک اولیه تیم تراکتور را به زمان فاز یک بازیسازی از عقب زمین مشخص می کند.
از فاز دو به سپس تیم اساسا به واسطه عدم بازیکن خلاق و اصطلاحا یک بازیساز پست ۱۰ به مشکل میخورد و بار تیم روی دیگر بازیکنانی میافتد که ذاتا پست ۱۰ نیستند.
برای مثال امیرحسین حسینزاده در این حالت باید تبدیل به مهاجم شماره ۹ کاذب شود و یا ترابی از نیم فضای سمت چپ که تخصص و شگرد او برای حرکات عمقی است فاصله بگیرد تا خلا فضای زرد رنگ را پر کند؛ و از آنجا که کارایی هر دو بازیکن در پست جاری کمتر میشود بهتر این است که ترابی به گفتن وینگر کاذب در نیم فضای چپ بماند و حسینزاده نیز یا به گفتن وینگر راست و یا مهاجم شماره ۹ رونده به عمق، وجود داشته باشد. به گمان زیاد منطقیترین گزینه برای پر کردن این فضای مهم ریکاردو آلوز است و انتظار میرود اسکوچیچ در دیدارهای آتی از او به گفتن پست ۱۰ و از بازیکن فرد دیگر در کنار ایگور پوستونیسکی منفعت گیری کند.
اگرچه تا آخر لیگ راه دور و درازی باقی مانده است و صرف دو بازی نسبتا با کیفیت از تیم تراکتور نمیتوان قضاوت دقیق و درستی از نتیجه آنها در آخر فصل داشت؛ اما به نظر میرسد با دقت به شناخت دقیق اسکوچیچ از فوتبال ایران، ساختارسازی اشکار و مشابه با فسلفه تیمی و انتظارات وی از بازیکنان، احتمالا بتوان او را در قامت یک مدعی دردسرساز برای سرخابیهای پایتخت و سپاهانِ مورایس متصور شد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع





