برنامه هفتم، مطلقا نسبتی با یک برنامه توسعه باکیفیت ندارد/ پزشکیان تیمی برای بررسی نسبت اظهارات وزیران با مصالح کشور تشکیل دهد
- اقتصاد

برنامه هفتم، مطلقا نسبتی با یک برنامه گسترش باکیفیت ندارد/ پزشکیان تیمی برای بازدید نسبت اظهارات وزیران با مصالح سرزمین راه اندازی دهد_دانش دوست

[ad_1]
به گزارش دانش دوست

سرزمین بدون برنامه راه نجاتی ندارد و ساختار قوت حاضر هم تمایل و توانایی تدوین این برنامه را هم ندارد. راه حلی که از درون این پارادوکس تشکیل می شود این است که حکومت باید فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منبع های را شفاف کند و خردمندانه، باب شراکت دانایان را باز نمایند. این راه حل است.

 

دکتر فرشاد مومنی با گفتن این که نفس این که رئیس جمهور می گوید قانون برنامه را اجرا می کنم، به حکم پایبندی ایشان به برنامه مورد قیمت است، اما از آنجا که این سخن نشان دهنده عدم آگاهی ایشان از گستره و عمق ضعفهای زیاد بزرگی است که در این سند وجود دارد، می تواند دلواپس کننده باشد، او گفت: در کلی ترین عبارت، باید او گفت نظام تصمیم گیری و تخصیص منبع های ملی در ایران، دچار بحران قوت تشخیص در ساحت نظر و بحران اهلیت حرفه ای در ساحت عمل است. اگر آقای پزشکیان می خواهد کاری کند که اوضاع ایران از این بدتر نشود و اگر زورمان رسید، حالت را بهتر کنیم، قدم نخست این است که باید شرافتمندانه به شفاف سازی فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منبع های ضمانت دهد.

 

وی اصرار کرد: این نشانه منحوس که ردی از مسئولیت پذیری و پاسخگویی در آن وجود ندارد، باید زدوده شود. آقای پزشکیان با دولتش مسئولیت جدی در این عرصه دارند. از دریچه برنامه ریزی، هنگامی جدول منبع های ارزی و ریالی وجود ندارد، به این معنی است که ما نمی خواهیم تن به پاسخگویی بدهیم و نمی خواهیم مسئولیت هم بپذیریم.

الزام پشتیبانی به ترقی بنیه اندیشه ای دولت و مجلس

دکتر فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در ششمین جلسه از سلسله جلسات بازدید حیاتی ترین مسائل مبتلابه مدیریت گسترش ملی با مقصد پشتیبانی اندیشه ای به دولت تازه با گفتن «دولت چهاردهم و ضرورتهای روبه رو اعتلابخش با برنامه هفتم گسترش»، سخن می او گفت، تصریح کرد: به اختصاصی در شرایط جاری که مجلس محترم هم همراهی بایسته ای با قوه مجریه و شخص ریس جمهور داشت، پشتیبانی به ترقی بنیه اندیشه ای دولت و مجلس، احتمالا یکی از الزامی ترین و ثمربخش ترین تلاشهایی است که می توان متصور می بود.

برنامه هفتم، مطلقا نسبتی با یک برنامه گسترش باکیفیت ندارد

حتی قادر به برتری بندی بین بحرانهای حاضر نیستیم

وی با گفتن این که آنچه که ما در قالب سازمان برنامه و بودجه با آن روبه رو هستیم، نه سازمان است و نه چندان نسبتی با برنامه و بودجه دارد، او گفت: در ساحت نظر، آنچه که با گفتن برنامه هفتم وجود دارد، مطلقا نسبتی با یک برنامه گسترش با کیفیت ندارد. پارداکس بزرگ در سرزمین این است که از یک سو به واسطه کثرت بحرانها در همه عرصه های حیات جمعی ایرانیان و به واسطه درهم تنیدگی این بحرانهای کثیر با یکدیگر و حالت فزاینده دادن به آن بحرانها، تلاش کردیم به حکومتگران گرامی، صمیمانه و صادقانه بگوییم این که فکر کنند بدون برنامه می شود حتی یک مساله موردی قابل اعتنا را حل کرد، به قاعده توانایی دو دهه قبل، محکوم به ناکامی است.

 

بحرانهای ما در حال تشکیل دادوستد با یکدیگر می باشند و حتی سرزمین قادر به برتری بندی آنها هم تا این لحظه نبوده، به این علت به اسم این که می خواهیم مسائل را موردی حل کنیم، فقط زمان و منبع های مادی و انسانی را هدر می دهند و برای خودشان، بحران مشروعیت شدت یافته و برای مردم هم گرفتاریها، مشکلات و ناهنجاریهای زیاد تر را فراهم می کنند.

ساختار قوت قادر و مایل به تدوین یک برنامه باکیفیت نیست

این استاد دانشگاه اصرار کرد: در این پارداوکس بزرگ، از یک سو، برای ایران، راه حل غیرمبتنی بر یک برنامه باکیفیت و عالمانه، ممتنع و ناممکن است، از نظر دیگر، بنا به ملاحظات اقتصاد سیاسی اشکار و اندیشه ای معرفتی اشکار، ساختار قوت جاری نه قادر و نه مایل به طراحی و تدوین یک برنامه باکیفیت است. این به همان اندازه که پاشنه آشیل سیستم است، راه نجاتش هم درنظر گرفته می شود.

 

طبق معمول یکی از شیوه های طفره روی از پاسخگویی در ساختار قوت ایران، این است که می گویند منتقدان زیاد حرفهای عالمانه و خوبی می زنند، اما این فقط در مرحله نقد است، در مرحله نظر جانشین می گویند عزیزان پیشنهادی ندارد.

 

هر کس الفبا را بداند، فهمید می شود که این یک افترا ناجوانمردانه ای است که از ناحیه ساختار قوت و گروه های ذی سود، به کارشناسان دلسوز سرزمین داخل می شود. من شخصا در چهل سال قبل، حتی یک مورد هم ندیدم که یک کارشناس صاحب صلاحیتی ، نقدی کند و برای آنها راه حلی اراعه نکند.

سرزمین بدون برنامه راه نجاتی ندارد

راه مهم برای حل پارادوکس پیش روی برنامه محوری

مومنی با گفتن این که سرزمین بدون برنامه راه نجاتی ندارد و ساختار قوت حاضر هم تمایل و توانایی تدوین این برنامه را هم ندارد، اظهارداشت: راه حلی که از درون این پارادوکس تشکیل می شود این است که حکومت باید فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منبع های را شفاف کند و خردمندانه، باب شراکت دانایان را باز نمایند. این راه حل است. اما در طی دو دهه قبل، در ابعادی بی سابقه در تاریخ اقتصادی معاصر ایران، در هر دو این عرصه ها، روندی که ساختار قوت ترجیح داده، روندی واژگونه است.

 

تا توانسته اند، برای اراعه داده های مورد نیاز کارشناسان، وقفه و کارشکنی تشکیل کرده اند و تا توانسته اند هم باب شراکت دانایان را هم بسته اند. آنچه که درو کرده اند، این شرایط حاد بحرانی جاری است.

سرزمین به ورطه های خطرناکی از شکنندگی دچار شده

باید در ریل حکمرانی ارتقا، تحول و اصلاح بنیادی انجام داد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با اصرار بر این که سرزمین به ورطه های خطرناکی از شکنندگی دچار شده، به این علت باید در ریل حکمرانی ارتقا، تحول و اصلاح بنیادی انجام داد، او گفت: برای اصلاح بنیادی باید به حکومتگران گرامی او گفت لطفا برنامه ریزی با کیفیت را در دستور کار قرار دهید. جز این راهی وجود ندارد. هنگامی ۳۵ ساله قبل سرزمین ، یعنی دوره بعد از جنگ را نگاه می کنیم، اشکار است که به علت تن در دادن به برنامه تعدیل ساختاری، ما با اتفاق بحران ناکامی لاینقطع در عرصه سیاستگذاری روبرو هستیم.

 

در ۳۵ سال قبل، تقریبا در همه عرصه های سرنوشت سازی که مورد اصرار برنامه تعدیل ساختاری بوده، ما با فاجعه آمیزترین ناکامی ها روبرو شدیم، حتی یک مورد پیروزی در این ۳۵ سال قبل وجود نداشته و مسئله کلیدی و تلخ این است که گسترده ترین و عمیق ترین شکستها، به حیطه هایی مربوط می شود که حکومت بیشترین حیثیت را برای آن خرج کرده است. در هر عرصه ای که زیاد تر مایه گذاشتند و بر آن اصرار کردند، شدت ناکامی زیاد تر بوده و تلخ ترین تکه ماجرا این است که صاحبان مدرک فاقد کیفیت هم کم نداریم، اما نباید آن را مطلق کرد و حقیقت این است که کارشناسان زیاد قابلی هم در همین دوره پرورش شدند که می توانند تکیه گاه ملت باشند.

حکومت نظام تصمیم گیری و اجرای خود را صدمه شناسی جدی کند

این اقتصاددان اضافه کرد: در چارچوب برنامه تعدیل ساختاری، صدمه بزرگی که نظام تصمیم گیری های سرزمین با آن روبه رو شده، خوگرفتن و تن دردادن به سطحی نگری و کوته نگری، همراه با صدمه پذیری های بی سابقه از فساد و درگیری همه عیار با سفله پسندی و کوتوله پروری و ناکارآمدی های بنیان برانداز است. احتمالا اگر بخواهیم برای برنامه ریزی، فاز صفری تعریف کنیم، این است که ابتدا، حکومت نظام تصمیم گیری و اجرای خود را صدمه شناسی جدی کند و متون زیاد موجهی هم دراین عرصه وجود دارد که قابل اجرا و استناد است.

 

هنگامی فهمید می شوید که در کتاب توانمندسازی حکومت که انتشارات روزنه انتشار کرده و با حمایتبخشی از ساختار قوت و قوه مجریه فراهم شده، می گوید حکوکت ایران در بین کشورهای دنیا، از نظر مقدار کارآمدی، در گروه کشورهای ضعیف طبقه بندی می شود. صفت ممیزه این نظام با توانمندی اجرایی ضعیف این است که شیب انحطاط در ضعف توانمندی ایران، در بین کشورهای ضعیف، جزء بیشترین ها است.

مقصد گذاری عالمانه را با گفتن آرزوها نادرست گرفته اند

مومنی در ادامه گفت: یکی از حیاتی ترین صدمه ها این است که در چارچوب مناسبات رانتی که عزیزان برای مثال مقصد گذاری عالمانه برنامه ای را با گفتن آمال، آرزوها و ارضای جاه طلبی های خودشان نادرست گرفته اند، فرضشان بر این است که ما یک نظام اجرایی داریم که فقط چشم به راه است دولت و مجلس با یکدیگر، احکام تازه صادر کنند! این که می بیند در دولت و مجلس مسابقه حکم نویسی وجود دارد و مجلس احکامی که دولت پذیرفته را چند برابر می کند، به این علت است که ما تصورشان این است که ما از نظر ظرفیت اجرایی، حد یقفی نداریم.

 

اینها همه محصول بی اعتنایی به علم در ساحت برنامه ریزی است، اولین الفبا برنامه ریزی، احصاء ظرفیتها است، چه ظرفیت دانایی، چه ظرفیت سازمانی و چه ظرفیت اجرایی. هنگامی می بینید ۳۵ سال قبل و حتی یک مورد، یک سیاست جدی که روی آن زیاد مایه گذاشتید، جز ناکامی چیزی توانایی نکرده، آیا بنا به این تعبیر قرآنی، زمان آن نرسیده است که بازنگریهایی در خود کنند و بفهمند باید روی ترمز زد.

بیشتر از ۵۰درصد برنامه وزرا با برنامه هفتم نسبتی ندارد

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی یادآورشد: نفس این که رئیس جمهور می گوید قانون برنامه را اجرا می کنم، به حکم پایبندی ایشان به برنامه مورد قیمت است، اما از آنجا که این سخن نشان دهنده عدم آگاهی ایشان از گستره و عمق ضعفهای زیاد بزرگی است که در این سند وجود دارد، می تواند دلواپس کننده باشد. در کلی ترین عبارت، باید او گفت نظام تصمیم گیری و تخصیص منبع های ملی در ایران، دچار بحران قوت تشخیص در ساحت نظر و بحران اهلیت حرفه ای در ساحت عمل است.

 

اکنون چون همه شادمان می باشند که سپس از مدتها، تفاهمی در دولت و مجلس پدیدار شد، ولو در سطح نازلی که مشاهده کردیم که ما هم قدردان و شاکر هستیم، اما اگر در سرزمین حساب و کتاب برنامه ای وجود داشته باشد، به طور قاطق بیشتر از ۵۰ درصد آنچه که به گفتن برنامه کاندیداهای وزارت نقل شد، هیچ نسبتی با برنامه هفتم نداشت. یقیناً این ۵۰ درصد را نیز با اغماض باید او گفت تا شادمانی ها لطمه نبیند.

با برخی اظهارات اعضای کابینه در مجلس، جز استثناهایی، آبی برای سرزمین گرم نمی شود

به گزارش جماران، وی گفت: او که می گوید من برنامه را اجرا می کنم، همان افرادی را که انتخاب کرده، در این ابعاد دلواپس کننده، حرفهایی به اسم برنامه زدند، که اولا اهانت به برنامه است و آن هم چنان گفتن آمال و آرزوهاست و نسبتی با برنامه ندارد، از همه مهمتر این که هیچ نسبتی با برنامه هفتم که می گویید مبنای کار ماست ندارد. به این علت ما صمیمانه و خاضعانه می گوییم در حد روحیه بخشی به ملت، خدا پدرتان را بیامرزد، هم بابت این که می گویید قائل به الزام پایبندی به برنامه هستید، و هم این که سطوحی از وفاق را صرف نظر از پشت پرده هایش به نمایش گذاشتید. اما می گوییم اگر آقای رئیس جمهور فکر کند با آن حرفهایی که برخی اعضای تیم معارفه شده به مجلس در کابینه ایشان زدند، آبی برای سرزمین گرم می شود، جز استثناهایی جواب قاطعانه منفی است.

پزشکیان تیمی برای سنجش اعتبار کارشناسی اظهارات منتخبانش راه اندازی دهد

مومنی در ادامه گفت: دوستداران گسترش و سرزمین، و به اختصاصی نزدیکان مشفق آقای ریس جمهور، به ایشان بگویند شرافتمندانه یک تیمی تشکیل کند تا اعتبار کارشناسی حرفهای منتخبانش محک زده شود. طرف وزیر تشکیل است، با اهمیت ترین راهکارش تشویق واردات می بود، این مضحک و شرم آور است. سپس برای واردات، کرامات و معجراتی نقل می کند که وهم مطلق است.بزرگترین خدمتی که آقای پزشکیان می خواهد به خود و سرزمین داشته باشد، این است که یک تیم صاحب صلاحیتی منصوب کند تا اظهارات وزیرانش را بازدید و نسبتش را با مصالح سرزمین و علم و کارآمدی و قوت حل کردن مساله به نمایش بگذارد. آقای رئیس جمهور، در درون خانواده دولت به این مسائل رسیدگی کند.

زمان تعارف نیست

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با گفتن این که زمان تعارف کردن نیست، بلکه زمان تجهیزشدن برای بازکردن گره ها است، خاطرنشان کرد: به واسطه بی اعتنایی به اهلیت علمی و حرفه ای، شرایطی را توانایی می کنیم که با انبوهی از واگراییها به جای همگرایی در عرصه های حیاتی روبرو هستیم و با بحران حاد بین تهی شدن دولت و بنگاه ها و خانوارها از نظر مالی مواجهیم. با انبوهی از بحرانها روبروییم که حیاتی ترین آنها، اتفاق هایی همانند فساد به غایت گسترده، نابرابری های ناموجه شکنندگی آور و وابستگیهای ذلت آور و شکنندگی آور به دنیای خارج در عرصه تشکیل است.

بلایی که در دهه های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ بر سر اقتصاد سرزمین آمد…

سه شاخص بازتاب دهنده حالت فاجعه بار نزول اقتصاد ایران

برای گزینش مشاوران صاحب صلاحیت، از تعارف مناصب به گروه های ذی سود دست برداریم

مومنی با گفتن این که رئیس جمهور می تواند برایند همه آنچه که حرف های شد را در این چند رقم مشاهده کند، اظهارداشت: برای نمونه، در دهه ۱۳۹۰، می توانید کارنامه اقتصاد ایران را در قالب سه مشخصه و با سه عدد ببینید و هر کس هر مقدار که از کُنهِ این اعداد و مسائل فرد دیگر که تجلی می کند، قوت تشخیص داشته باشد، فهمید می شود که باید حساب کار خودمان را بکنیم و تعارفها را کنار بگذاریم و حداقل در عرصه گزینش مشاوران صاحب صلاحیت، از تعارف زدن مناصب به گروه های ذی سود دست برداریم.  در دهه ۱۳۹۰، ما با اتفاق رشد تقریبا ۱۰۰۰درصدی نقدینگی روبرو بودیم و به طور همزمان رشد نزدیک به صفر تشکیل را داشتیم. از آن تکان دهنده تر، روال نزولی نرخ راه اندازی اندوخته ثابت بوده است. می توان درمورد ابعاد این مساله، ساعتها ذکر مصیبت کرد.

با وجود تزریق ۶۵۰ میلیارد دلار به اقتصاد در یک دهه، رشد تشکیل منفی می بود

به حرف های این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ یکی از وجوهش که زنندگی و تهوع آوری و شکنندگی آوری این مناسبات فاسد و رانتی را عریان می کند، این است که در این دهه که رشد تشکیل صفر است، ما چیزی نزدیک به ۶۵۰ میلیارد دلار به این اقتصاد تزریق کردیم. هزاران هزار میلیارد تومان هم به این اقتصاد تزریق کردیم و میلیاردها نفر ساعت هم نیروی کار در این سرزمین کار کرده که برآیند آن رشد صفر شده است، اما از آن سو، این هیولای نقدینگی معطوف به مناسبات رانتی ، ربوی و فاسد، آن گونه دهان باز کرده است.

 

او همین طور گفت: این تازه دهه ۱۳۹۰ است! اگر افق بازدید ها را به دو دهه برسانیم، این سه رقم مسائل بیشتری را عریان می کنند. در فاصله ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۹، یعنی دهه های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰، رشد نقدینگی، بالغ بر ۱۰ هزار و ۲۵۰درصد بوده است. در برابر رشد ۳۶ درصدی تشکیل. تناسبهای بین اراعه کل و تقاضای کل را نگاه کنید! فصل مشترک دهه ۱۳۸۰ با ۱۳۹۰ هم رشد کاهنده راه اندازی اندوخته ثابت است.

 

یعنی همه آن فسادها را در این که در این دو دهه، بیشتر از ۱۵۰۰ میلیارد دلار و هزاران هزار میلیارد تومان خرج شده، اما اندوخته گذاریهایی که صورت گرفته، در این سالهای آخری، قادر به جبران استهلاکها هم نبوده است. اکنون نسبت به این حالت را با این ادعاهای پوشالی و شرم آوری که در دو دهه قبل راجع به اشغال زایی صورت گرفته ببینید که چطور مشاغل بی کیفیت و سیاه را هم جزء آمار اشتغال زایی هایشان حساب کرده اند.

چرا مرتبا از مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان شراکت زدایی می کنید!؟

به گزارش جماران، مومنی با گفتن این که در این که هر کس که جوان تر و آگاه تر است شدت یاس و سرخوردگی اش نسبت به آینده زیاد تر است، مبنا و حساب و کتابی وجود دارد، خاطرنشان کرد: برخی از سیاسیون به تعارف می گویند، مردم آگاهند، شما اگر آنها را شریف و آگاه و همیشه در صحنه می دانید، چرا مرتبا از آنها در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان شراکت زدایی می کنید!؟ با این کارنامه ای که شما دارید و شرم آور است، حداقل بگذارید آنها پشتیبانی کنند.

آقای پزشکیان! شرافتمندانه به شفاف سازی فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منبع های ضمانت دهید

این اقتصاددان او گفت: اگر آقای پزشکیان می خواهد کاری کند که اوضاع ایران از این بدتر نشود و اگر زورمان رسید، حالت را بهتر کنیم، قدم نخست این است که باید شرافتمندانه به شفاف سازی فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منبع های ضمانت دهد. یکی از دلایل این که می بینید برنامه بین زمان و طویل مدت در ایران به یک مناسک توخالی تبدیل شده، این است که در کل این دو دهه قبل، همه مقامات و دست اندرکاران سرزمین، از فرط خوشی و پیروزی نمی دانستند چه کنند! یک بار در این بیست سال ندیدید که یک مقام کلیدی سرزمین، بگوید ما خراب کاری کردیم. حتی یک بار ندیدید که مدیران درجه دو یا سه برای ناتوانی در تحقق وعده هایشان مواخذه شوند و یا کنار گذاشته شوند!

آنچه که درمورد ناآرامی های ۱۴۰۱ به شهید رئیسی حرف های شد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد در ادامه گفت: من بیشتر از بیست بار به زنده یاد، آقای رئیسی گفتم در سال ۱۴۰۱، شما می خواستید یک تصمیم زیاد خطرناکی بگیرید و آن هم داخل کردن یک شوک بزرگ به نرخ ارز، با گفتن حذف ارز ترجیحی می بود. کارشناسان جدا گانه این سرزمین، فریادشان به آسمان رسید که این کار، از نظر انسانی و اجتماعی، فاجعه های بزرگ پدید خواهد آورد.

 

اما افرادی که یا خودشان مستقیما منافع داشتند یا آلت دست آن منافع بودند و روی صندلی های کلیدی نشسته بودند، یکی شان آنچنان وقیح می بود که نسبت به استاد خودش که هشدار داده می بود، حرف های می بود از قوه قضائیه شگفتی می کنم که چرا برای دستگیری این استاد داخل نمی شود!؟

 

کار از شدت وقاحت به این جاها رسیده می بود! انها گفتند با این کار ایران را گلستان می کنیم، رانت از بین می بریم و تورم کنترل می کنیم و شما دیدید که در تاریخ اقتصادی بعد از جنگ دوم در ایران، جهشی که در قیمت مواد غذایی مورد نیاز مردم در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد، بی سابقه می بود.

 

به آقای رئیسی گفتم ولنگاری ها و بی صلاحیتی ها و وعده های پوچ که برخی مقامات مسئول دادند، به قیمت جان انسانها، چشم و آزادی آنها همه شد! آنها که بی گناهند باید تنبیه شوند!؟ هنگامی افتضاح نتایج آشکار شد، آنها که این چنین ادعاهایی کرده بودند، باید شرافت حداقلی نشان می دادند و با استعفا کنار می رفتند. متاسفانه ما در مملکتمان استعفا هم نداریم!

نرخ منفعت در ایران، نسبتی با یک سرزمین اسلامی ندارد

مومنی ابراز نظر کرد: این مساله را از دریچه مسائلی که برای ساختار قوت از منظر اعتقادی و هنجاری مهم بوده ببینید! اجمالا باید او گفت اگر ما در آن حیطه ورود کنیم، اوضاع از کارکرد عینی و مادی شان در حیطه اقتصاد به مراتب فاجعه آمیزتر است. یکی از دلایلی که می بینید که حکومتگران گرامی، ترجیح می دهند سختگیری شان درمورد داده های آماری راجع به مسائل اجتماعی و فرهنگی از حیطه های اقتصادی زیاد تر باشد، به این علت است.

 

انتظار داریم نهادهایی که به نام ترویج دین این بودجه های غیرمتعارف را می گیرند، متولی این مسائل شوند، اما متاسفانه آنها هم تا بحال زمان نکردند به ازای این مقدار بودجه ای که گرفتند، گزارشی دهند که اوضاع و احوال این سرزمین از نظر نظام باورهای اسلامی چطور است. برای مثال به یک اقتصاددان اسلامی شرافتمند بگویند هنگامی در قرآن به صراحت درمورد ربا حرف های « فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ »، گزارشی دهد که نرخ منفعت در بازار رسمی پول ایران چه مقدار است و چه نسبتی با آن کشورهایی دارد که این چنین ادعاهایی ندارند. هرچند که ما نرخ منفعت در بازار غیررسمی را اشاره نمی کنیم، چرا که ابعاد شرم آوری آن حدِ یقف ندارد.

وعده خداوند را حق بدانیم، تعبیر قرآن راجع به جامعه ربا زده چیست؟

مومنی در ادامه گفت: اگر ما وعده خداوند را حق بدانیم، تعبیر قرآن راجع به جامعه ربا زده این است که همانند آن فرد یا جامعه، همانند فرد و جامعه شیطان زده است. عزیزان درمورد دو زلف این چنین رگ گردنشان بیرون می زند، اما ما ندیدیم درمورد ربا با مصرحاتی که در قرآن وجود دارد، غیرتی برانگیخته شود. در عرصه عدل اجتماعی، چطور!؟ در حالی که ادعای ما این است که «علی ابن ابی طالب، قتل فی شده عدله».

 

از این دریچه، ما در درجه اول در نهضت برگشت به اداره سرزمین بر محور یک برنامه با کیفیت، باید آن حداقلها را تامین کنیم. تکلیفمان را با مفاهیم سرنوشت ساز، همانند گسترش، عدل اجتماعی، فناوری، منفعت وری، رابطه مردم با حکومت و برنامه ریزی گسترش روشن کنیم. سند برنامه هفتم را با استانداردهای حداقلی برنامه گسترش، آن طور که در همان سازمان برنامه و بودجه ادبیات برایش جور کرده اند، قیاس می کنید، هر نسبتی به این سند می توان داد، جز این که بگوییم برنامه است. یقیناً به آن معنی نیست که موضوعات خوب در آن وجود ندارد، اشاره شد که در کنار آن همه کاستیها ، نارسایی ها، پوچی ها و تناقض ها، مسئله های مثبتی هم وجود دارد، اما نسبت هایشان با هم از یک علتقابل قبول و قابل تحملی برخوردار نیست.

نرخ شراکت زنان در بازار کار ایران، نزدیک به یک سوم میانگین جهانی

نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده دانشگاهی به ۷۱درصد رسیده است

این اقتصاددان با گفتن این که در شرایطی که در دنیا پیامدهای شراکت معجزه آسا است، ساختار قوت در ایران بساطی برقرار کرده که مقدار شراکت زنان در بازار کار، جزء فاجعه آمیزترین رتبه ها است، اظهارداشت: نرخ شراکت زنان در بازار کار ایران، نزدیک به یک سوم میانگین جهانی است. باید درنظر داشت میانگین جهانی هم شاخص ایده آل نیست، در این چنین مجموعه ای نرخ شراکت زنان در بازار کار، یک سوم است. ضمن این که مرکز پژوهشهای مجلس، در گزارش ۱۴۰۲، خبرداد نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده دانشگاهی به ۷۱درصد رسیده است! ببینید چه خبر است!؟ سپس وزرای کاری داریم که از فرط شادمانی و پیروزی نمی دانند چه کنند!

 

آن وزیر کاری که خداروشکر دیگر اکنون وزیر کار نیست، معجزه ای کرد و در حالی که در سال ۱۴۰۱، حالت تورم مواد غذایی و اجاره مسکن و هزینه های حمل و نقل جزء بدترین سالهای بعد از انقلاب بوده، گزارش داد که اندازه جمعیت فقیر در ۱۴۰۱ در ایران افت یافته! آنقدر انگیزه شراکت پایین است که حتی یک آخ هم در درون حکومت حرف های نشد! این همه موسسه ها و پژوهشکده های اقتصادی و دانشکده های حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد و علوم اجتماعی هم یک آخ نگفتند، به این علت که عزیزان با نهایت حسن نیت، برای این که فردی روحیه اش خراب نشود، فقط این ادعا را انتشار کردند و سند حمایتکننده از این ادعا را برای نگه داری روحیه ما، طبقه بندی کردند!

احترام بسیاری قائلم، اما برخی اظهارات وزیر کار خطرناک می بود

به گزارش جماران، مومنی با گفتن این که خدا را شکر که برای اولین بار فردی که هم اهلیت حرفه ای و هم اهلیت کارشناسی داشت وزیر کار شد، اما با کمال تاسف در عین این که همین فرد هم در سخنانی که نقل کرد، حرفهای مناسبی می بود اما تحلیل های خطرناک و بی پایه ای هم وجود داشت، در ادامه گفت: با کمال احترامی که برای این وزیر قائل هستم، اما دیدگاه های خود را درمورد این موارد خطرناک به گوش پزشکیان خواهم رساند. تا ماجرای «گر تو قرآن بدین نمط خوانی» پیش نیاید و انشالله رونق این تفاهم بین دولت و مجلس باقی بماند.

علت مهم گرفتاری ایران؛ «سلطه غیرمتعارف نهادهای استثماری و منفعت کش به جای نهادهای مشارکتی»

وی با گفتن این که عنصر گوهری در توضیح اوضاعی که ایران دچار آن شده، با تعابیر متغیری اسم گذاری شده است، ابراز نظر کرد: جامع ترین عبارت را عجم اوغلو و رابینسون در کتاب «چرا ملتها ناکامی می خورند» نقل کرده و از آن با گفتن «سلطه غیرمتعارف نهادهای استثماری و منفعت کش به جای نهادهای مشارکتی» نام برده اند که یقیناً راه حل هم در همین عبارت توضیح داده شده تا نگویند کارشناسان بلد نیستند و راه حل اراعه نمی کنند. هر چند آنها که این چنین نسبت هایی به کارشناسان می دهند نگرانی هایی از بابت این که این ادعاهایشان تا چه مقدار با حقیقت همخوانی دارد، ندارند و آسوده خاطرند.

برنامه هفتم گریز از شفافیت را نهادمند کرده است

این استاد اقتصاد با گفتن این که کارنامه تعدیل ساختاری را در این ۳۵ ساله قبل ببینید که چطور همه دورهای باطل گسترش نیافتگی در ایران، یک سرش در اجرای این برنامه تعدیل ساختاری است، او گفت: این برنامه به کلی، خلاقیت و تشکیل فناورانه را به حاشیه رانده و مسابقه مستقر، مسابقه بر سر رانت، ربا، مفت خوارگی و منفعت مندی های غیرمتناسب با لیاقت ها شده است. از منظر برنامه ریزی، ریشه های این مساله به چند نوشته بر می گردد، از جمله گریز از شفافیت.

 

در سند برنامه هفتم که معتقدیم به شدت نیازمند اصلاح است، انعکاس عدم شفافیت را در طفره روی از اراعه یک گزارش وضع حاضر می بینیم. گزارش کارشناسی واقعی وضع حاضر، نشان دهنده جزئیات سه رقمی است که به آن اشاره کردم. اگر بر گزارش وضع حاضر مهر طبقه بندی نخورد و اجازه انتشار کردن در جامعه را داشته باشد، مورد برسی قرار می گیرد.

 

اما سند قانون برنامه هفتم گسترش که زیاد خوب است رئیس جمهور انها گفتند به آن پایبند می باشند، فاقد گزارش وضع حاضر و نشان دادن چشم انداز آینده ایران در صورت تداوم روندهای ۳۵ سال قبل است. چرا اینگونه است!؟ به این علت که برخی با شفافیت مشکل دارند. آنکه در ذهن و عملش، مطامع رانتی به احتیاط های معطوف به خلاقیت و تشکیل ترجیح داده شده، با شفافیت مشکل دارد.

برنامه هفتم سند مسئولیت گریزی نهادمند و بی اعتنایی به پاسخگویی در روبه رو خداوند و مردم است

برنامه هفتم نمی تواند مبنای اداره سرزمین باشد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد در ادامه گفت: محور دومی که از منظر برنامه ریزی برنامه هفتم را با لیاقت بازنگری جدی می کند، این است که جدول منبع های و مصارف ارزی و ریالی ندارد. مشکل آنچه که عزیزان برنامه هفتم می نامند، فقط اراعه ندادن فهمی از وضع حاضر، فهمی از وضع مطلوب و اراعه سازوکارهای برون رفت از وضع حاضر و حرکت به سمت وضع مطلوب نیست، بلکه هنگامی سندی به اسم برنامه اراعه می دهید که فاقد جدول منبع های و مصارف ارزی و ریالی است، صد جور استنباط می شود از آن کرد، این چنین سندی نمی تواند مبنای اداره سرزمین قرار گیرد.

 

این سند مسئولیت گریزی نظام وارو نهادمند و بی اعتنایی به این حقیقت است که در روبه رو خداوند و مردم مسئولید و باید پاسخگو باشید. هنگامی این چنین جدولی نمی گذارند، یعنی هیچ کس حق ندارد به ما بگوید دلارهای حاصل شده، به چه اموری تعلق اشکار کرده است. اعتبار علمی و برنامه ای آن تخصیصها چیست!؟ ولنگاری فسادزای سیستمی در اینجا مشاهده می شود، اما عزیزان اسم آن را برنامه گذاشته اند! گویا همه چیز توخالی، مناسکی، تظاهری و ظاهرسازانه شده است!

برنامه هفتم می گوید ما نمی خواهیم تن به پاسخگویی بدهیم و مسئولیت بپذیریم

آقای پزشکیان با دولتش مسئولیت جدی در این عرصه دارند

مومنی یادآورشد: از نظر اینها سخن مرد یکی است و در هر چهار برنامه بین زمان، حرف های اند که رشد باید ۸ درصد باشد! حتی یک بار هم زمان نشده که ببینند بین آنچه که می خواستیم با آنچه که شد، چه رابطه ای وجود دارد! از دریچه گسترش ای، حرف های می شود رشد اقتصادی توخالی و فاقد کارکرد هم شدنی است و از دریچه اندیشه گسترش، آنچه که از اندازه رشد حیاتی تر درنظر گرفته می شود، کیفیت رشد است.

 

یک کلمه راجع به کیفیت رشد، حرفی وجود ندارد. این نشانه منحوس که ردی از مسئولیت پذیری و پاسخگویی در آن وجود ندارد، باید زدوده شود. آقای پزشکیان با دولتش مسئولیت جدی در این عرصه دارند. از دریچه برنامه ریزی، هنگامی جدول منبع های ارزی و ریالی وجود ندارد، به این معنی است که ما نمی خواهیم تن به پاسخگویی بدهیم و نمی خواهیم مسئولیت هم بپذیریم.

مطمعن مردم به حکومت و مردم به یکدیگر، به یکی از شکننده ترین ابعاد تاریخی خود رسیده

وی مساله «شراکت» را محور سوم حیاتی در چارچوب تحلیلهای سطح گسترش دانست و اصرار کرد: رابطه بین مردم و حکومت از هیچ عنصری به اندازه کمیت و کیفیت شراکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی شان تاثییر نمی پذیرد. گزارش سه جلدی انتشار شده توسط وزارت سرزمین، با گفتن گزارش حالت اجتماعی سرزمین را مطالعه کنید! در آنجا، می گوید مطمعن مردم به حکومت و مطمعن مردم به یکدیگر، به یکی از شکننده ترین ابعاد تاریخی خود رسیده است.

 

کارنامه هایی که انتشار می شود، از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رقت برانگیز است، اما در عین حال همه مسئولان کلیدی، خداوند را از فرط پیروزی شاکرند! اینها نشان می دهد که تا چه مقدار به بازنگری بنیادی و محور قراردادن همه تلاشها در کل ساختار قوت برای این که ایران یک برنامه باکیفیت داشته باشد، تا چه مقدار اهمیت دارد.

 

به گزارش جماران، این اقتصاددان با یادآوری این که سند بودجه، سند اجرای یک ساله برنامه بین زمان است، بر الزام اصلاح نظام بودجه ریزی در سرزمین اصرار کرد و او گفت: ملاحظات رانتی و ضدتوسعه ای در نظام بودجه ریزی ایران، به مراتب شکنندگی آور و فاجعه سازتر از نظام برنامه ریزی ما است. ما این گرفتاری را در دولت قبلی هم داشتیم، تا می گفتیم این چه نحوه کار کردن است ، می انها گفتند تو به ما برنامه بده و برای ما بودجه بنویس! فردی که این سخن را می زند، حتی اگر صادق باشد، روشن است که مفاهیم برنامه و بودجه را هم نمی فهمد. فکر می کند این برنامه باید منعکس کننده اراده یک فرد باشد.

اولین میدانی که پزشکیان در آن آزمون بعد می دهد، میدان بودجه ۱۴۰۴ است

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی اصرار کرد: اولین میدانی که آقای پزشکیان در آن آزمون بعد می دهد، میدان بودجه و کیفیت بودجه ۱۴۰۴ است. راه نجات این است که قبل از این که عزیزان، این سند را انتشار کنند، حداقل به سه یا چهار موسسه پژوهشی معتبر و جدا گانه اراعه دهند تا اعتبارسنجی شود. جلب مشارکتی صورت می گیرد، اگر از این کار زیان کردند، لطفا سالهای سپس این کار را نکنند.

 

مومنی با گفتن این که مسئولان نباید هر جا که نمی توانند جواب دهند یا به صلاحشان نیست، بگویند به نظر کارشناسی ارجاع می دهم، او گفت: هر کس که الفبای علم را می فهمد، می داند که ما یک نظر یگانه ای با گفتن نظر کارشناسی نداریم، بلکه باید او گفت کدام کارشناس با کدام سطح از قوت تشخیص و کدام سطح از اهلیت حرفه ای!؟ نباید موضوعات را به مساله موهومی با گفتن نظر کارشناسی حواله کرد.

دسته بندی مطالب

کسب وکار

اخبار ورزشی

اخبار اقتصادی

فرهنگ وهنر

سلامتی

اخبار تکنولوژی

[ad_2]

منبع