[ad_1]
به گزارش دانش دوست
تعداد بسیاری از ما از عادتهایی رنج میبریم که سالهاست تصمیم داریم آنها را تحول دهیم.
به گمان زیاد در این که این عادتها بد می باشند و افراد نیاز دارند آنها را تحول دهند تردید چندانی وجود ندارد اما این که چطور این کار را انجام دهیم قسمت دشوار و پیچیده ماجراست.
در این نوشته میخواهیم به شما پشتیبانی میکنیم که با راه حلهایی ساده و قدمهایی کوچک زیاد تر و بهتر در مسیر تحول عادات بد و تبدیل آن به تصمیمات درست حرکت کنید.
تفاوت بین دانستن و عمل کردن
یکی از اصول پیچیده در خصوص تفاوت بین دانستن و عمل کردن این است که افراد زیاد تر از طریق عادت نادرست چیزی که مایکل دیوس، کارشناس ارتباطات، آن را «تقطیع» مینامد، به تشدید اختلاف میپردازند. ایده ساده است سوءتفاهمها وقتی رخ خواهند داد که افراد رویدادها را به طوری تفسیر میکنند که به سود دیدگاه خودشان باشد. بهصورت نظری، این نوشته به نظر آسان میآید. اما در عمل، بیرون آمدن از دیدگاه خود و پذیرفتن دیدگاه دیگران در یک اختلاف داغ زیاد دشوار است.
این فاصله بین فهمیدن نظری و کاربرد عملی چیزی است که آن را اختلاف دانستن – عمل کردن مینامند. این نوشته اختصاصی به مطالعه حرکت انسانی نیست و در واقع، در تقریباً هر لحاظی از زندگی وجود دارد. به گفتن مثال به یک حقیقت جهانی وجود دارد که میگوید نگه داری سبک زندگی سالم از طریق رژیم غذایی، ورزش و خواب برای سلامتی الزامی است. این دانش گسترده و غیرقابلاو گفت و گو است، اما چند نفر به طور مداوم آن را در زندگی روزمره خود به کار میبرند؟
مشکل در اینجاست که فکر میکنیم دانستن چیزی به معنی تسلط بر آن است. هنگامی با ایدهای قوی روبرو میشویم، به راحتی حس میکنیم که فهمیدن آن ذاتاً زندگی ما را بهتر میکند، اما حقیقت زیاد دشوارتر است. دانستن به تنهایی هیچ تحول معناداری تشکیل نمیکند بلکه این اعمال آن است که اهمیت دارد و زیاد تر، این چنین اعمالی الزام تلاش سختگیرانه، پایداری و بعضی اوقات آمادگی برای بازنگری عادتهای ریشهدار است.
چرا تحول حرکت دشوار است؟
تحول حرکت هم به دلایل درونی و هم بیرونی دشوار است. از نظر درونی، نیازمند خروج از الگوهای آشنا است که الزام تلاش و خودآگاهی است. از نظر بیرونی، محیطها و فرهنگهای ما زیاد تر در برابر تحول مثبت مقاومت میکنند.
برای مثال، پذیرفتن دیدگاه دیگران امکان پذیر هدفی تحسینبرانگیز به نظر برسد، اما در عمل دشوار است بهاختصاصی در محیطهایی که تضاد را بیشتر از همدلی پاداش خواهند داد. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی، برای نمونه، به طوری طراحی شدهاند که علتافزایش تفرقه شوند چون این کار تعامل را افزایش میدهد. در این چنین شرایطی، حتی افرادی که به قیمت نگاه از دیدگاه دیگران پی میبرند، امکان پذیر در عمل به آن دانش پایبند نباشند.
این همان شکاف دانستن-عمل کردن است: فهمیدن یک اصل و تمرین آن دو تلاش کاملاً متفاوت می باشند. خبر خوب این است که علم حرکت ابزارهایی برای پشتیبانی به پر کردن این شکاف اراعه میدهد.
پنج استراتژی برای تبدیل دانش به عمل
هیچ راهحل جهانی برای تحول حرکت وجود ندارد، اما تحقیقات چندین استراتژی شناسایی کردهاند که به شما پشتیبانی میکنند دانش خود را به تمرین مداوم تبدیل کنید. در اینجا پنج رویکرد عملی، مبتنی بر علم حرکت، که میتوانند نقطه شروعی باشند اراعه شده است:
۱ – بر عادتها تمرکز کنید
تحقیقاتی از دانشگاه دوک نشان داده که بیشتر از ۴۰ درصد از اعمال روزمره ما توسط عادتها هدایت خواهد شد، نه تصمیمگیریهای آگاهانه. این بدان معناست که تحول حرکت طویل مدت نمیتواند فقطً به اراده یا انگیزه متکی باشد، چون هر دو گذرا می باشند. در عوض، باید عمل های مطلوب را به عادت تبدیل کنید رفتارهایی خودکار که نیازمند تلاش ذهنی کم یا هیچ می باشند.
۲ – از کارهای کوچک اغاز کنید
به علت تکامل و شیمی مغز، انسانها به طور طبیعی در برابر تغییرات بزرگ، بهاختصاصی وقتی که حس میکنند این تغییرات طاقتفرسا می باشند، مقاومت میکنند. متخصصانی همانند جیمز کلیر (کتاب عادتهای اتمی) و بی.جی. فاگ (کتاب عادتهای کوچک) بر اهمیت اغاز با عمل های کوچک و قابل مدیریت پافشاری دارند. به گفتن مثال، به جای ضمانت به یک ساعت ورزش، با فقط سه حرکت شنا در روز اغاز کنید. مقصد این است که اصطکاک را افت دهید تا مغزتان بهانهای برای مقاومت نداشته باشد.
پیروزیهای کوچک علتایجاد حرکت خواهد شد و در طول زمان، این عادتهای کوچک میتوانند به تغییرات چشمگیری منجر شوند.
۳ – زمان و عرصه را اشکار کنید
هدفی مبهم همانند مهربانتر بودن یا زیاد تر کتاب خواندن به گمان زیادً به تغییری معنادار منجر نمیشود. علم حرکت مشخص می کند که اشکار بودن اهداف گمان پیروزی را افزایش میدهد. در عوض، مقصد خود را با زمانبندی و عرصهای آشکار گفتن کنید:
به جای «دیدگاه دیگران را بپذیرم»، بگویید: «در طول شام با همسرم، از او میخواهم درمورد روزش سخن بگویید کند و عمداً تلاش میکنم تجربیاتش را از دیدگاه خودش ببینم.»
به جای «زیاد تر کتاب بخوانم»، بگویید: «هر شب قبل از خواب، به زمان ۱۵ دقیقه مطالعه خواهم کرد.»
بی.جی. فاگ این رویکرد را «لنگر انداختن عادت» (یا اتصال عادت) مینامد، جایی که یک عادت تازه را به یک عادت حاضر وصل میکنید. به گفتن مثال، میتوانید تصمیم بگیرید که تمرین دیدگاهپذیری را هر بار که برای یک وعده غذایی خانوادگی مینشینید انجام دهید و حرکت مطلوب را به یک روتین ثابت پیوند دهید.
۴ – محیط خود را بهینه کنید
محیط شما میتواند تأثیر قابل توجهی بر توانایی شما در پذیرفتن عادتهای تازه داشته باشد. جیمز کلیر پیشنهاد میکند که عادتهای تازه را در محیط خود جای دهید تا انجام عمل مطلوب تا حد ممکن آسان شود.
برای مثال، اگر میخواهید مکالمات معناداری با همسر خود در طول شام داشته باشید، میتوانید یک لیست از موضوعات او گفت و گو یا سوالات دلنشین را روی میز نگه دارید. این تحول ساده در محیط، بار ذهنی اغاز مکالمه را افت میدهد و گمان انجام این عادت را افزایش میدهد.
۵ – پاداشها را فراموش نکنید
تحول حرکت وقتی آسانتر میشود که با تحکیم مثبت سریع همراه باشد. چالش اینجاست که عادتهای خوب زیاد تر پاداشهای دیرهنگام دارند، در حالی که عادتهای بد پاداش سریع اراعه خواهند داد. به همین علت، باید یاد بگیرید که پاداشهای مختصرزمان و ظریف عادتهای خوب را شناسایی و سپاس کنید.
بی.جی. فاگ نظر میکند که پیروزیهای کوچک خود را جشن بگیرید؛ برای مثالً مشت خود را گره کنید و بگویید: «موفق شدم!» از نظر دیگر، چارلز دوهیگ (نویسنده کتاب قوت عادت) پیشنهاد میکند که پاداشهای ملموس کوچک، همانند یک فنجان قهوه یا دیدن یک تکه از سریال موردعلاقهتان، برای خود در نظر بگیرید. (مسئله این است که پاداشها منطقی و کنترلشده باشند تا خودشان به یک عادت بد تازه تبدیل نشوند.) با گذشت زمان، این پاداشهای خارجی میتوانند انگیزه را نگه داری کنند تا وقتی که پاداشهای درونی عادت آشکار شوند.
از آگاهی تا عمل
امکان پذیر بگویید اینها عقل سلیم است، اما کاش به همین سادگی می بود. عمل کردن بیشک منطقی است، اما عمل کردن به آنها چندان رایج نیست.
اگرچه این یک لیست جامع نیست، شما پنج راهکار مؤثر برای تسلط بر مقاومتهای درونی و تبدیل آنها به عادتهای عملی را دریافت کردهاید. اگرچه امکان پذیر این ایدهها به طور مفهومی ساده به نظر برسند اما به گارگیری آنها در موقعیتهای واقعی نیازمند تمرین سختگیرانه، صبر و زیاد تر تحول در دیدگاه است.
دانستن تنها قدم اول است. چالش واقعی و پاداش مهم در انجام دادن است. اکنون که به مرحله دانستن رسیدهاید، چه قدمهایی برای تبدیل اهداف زندگیقسمت خود به دستاوردهای عملی برخواهید داشت؟
دسته بندی مطالب
[ad_2]