[ad_1]
به گزارش دانش دوست
حسین راغفر در بیست و سومین کنگره حزب مردمسالاری درمورد سیاستهای اقتصادی و بحران اجتماعی او گفت: سیاستهای اقتصادی سپس از جنگ تحمیلی که تحت گفتن سیاستهای تعدیل ساختاری عمل شد و به پیشنهادهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول می بود، در بستر و مقتضیات ایرانی اجرا شد که تحت گفتن خصوصیسازی، آزادسازی قیمتها، آزادسازی تجارت خارجی و این آزادسازیهای گوناگون تبدیل غارت منبع های ملی شد.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزاهرا(س) افزود: همزمان به علت سیاستهای برون مرزی و گسترش وجود سرزمین در فعالیتهای برون مرزی هزینههای فزاینده نظامی و امنیتی عملاً بزرگتر شد و به همین علت هم با دقت به تحریمهایی که بر سرزمین اعمال میشود منبع های ارزی و درآمدی سرزمین زیاد محدودتر شد. خصوصیسازیها این زمان را برای تعداد بسیاری از همین نهادهای نظامی و امنیتی و بنیادها فراهم کرد که آنها هم سهم عمدهای از این خصوصیسازیها را دریافت کنند.
وی پافشاری کرد: وجود این نهادهای قوت در اقتصاد مهمترین علت فرسایش انسجام اجتماعی در سرزمین است، اینها مهمترین عوامل منحرف کردن منافع ملی به سوی فعالیتهای نا مولّد و فعالیتهای سوداگری در اقتصاد می باشند. به همین علت سپس از اتلاف منبع های عظیم طبیعی در سرزمین امروز ما ناظر رشد و گسترش فعالیتهای سفته بازی و سوداگری در اقتصاد سرزمین هستیم.
راغفر با اشاره به مطلبهای تبلیغاتی خرید و فروش طلا در سطح شهر او گفت: شما مطلبهای شهر را احتیاط کنید این تبلیغات مردم را به خرید طلا پیشنهاد میکنند. اقتصادی که ظرفیتهای تولیدی آن هر روز فرو ریخته و از نظر دیگر فعالیتهای سوداگری و سفتهبازی را پیشنهاد میکند، امکان بقا ندارد؛ این اقتصاد توانایی فراهم فعالیتهای گسترده برونمرزی سرزمین را ندارد. از ابتدا هم اشکار می بود و چندین دفعه هم این مسائل تذکر داده شد.
او گفت: همزمان با این خصوصیسازیها که احزاب سیاسی به خصوص در آن زیاد نقش داشتند و سپس هم نهادهای گوناگون نظامی و امنیتی و بنیادهای حاکمیتی هر یک تلاش کردند که سهمی از این خصوصیسازیها دریافت کنند عملاً اقتصاد از ظرفیتهای تشکیل صنعتی خودش خارج شد و این جهت شد که قسمت قابل توجهی از تشکیل کنندگان به خصوص تشکیل کنندگان صنعتی منبع هایشان را از سرزمین خارج کردند.
این اقتصاددان اظهار داشت: متأسفانه بیشترین بازدهی اندوختهها در همین فعالیتهای سوداگری است؛ نه تشکیل. علیرغم این که ۱۲ سال است که رهبری هر سال را مزین به اسم تشکیل کرده اند، هر سال کوتاه از سال قبل. علت این است که فعالیتهای تولیدی کم بازدهترین فعالیتها در سرزمین می باشند؛ چون فعالیتهای سوداگری و سفتهبازی که دست مافیاهای گوناگون در سرزمین است، بیشترین بازدهی اقتصادی را دارد.
او همین طور گفت: بانک مرکزی و وزارت اقتصاد هم در سرزمین کارهای نیستند؛ اینها فقط مجریان اوامرند. به همین علت هم این اقتصاد اصلاً قادر به حل مسائل جاری سرزمین نیست. یقیناً راه حل وجود دارد، اما گوش شنوا وجود ندارد؛ حتی خود آقای پزشکیان چندین دفعه از دانشگاهها و محققین و متخصصین خواستند که پشتیبانی کنند، اما نگفتند اینها چطور باید پشتیبانی کنند. شما خواست میکنید، اما هیچ ساز و کاری برای این شراکت تعریف نمی کنید.
راغفر با اصرار بر این که یک اقتصاد ضدتولیدی در سرزمین شکل گرفته به علت این که بازدهی در فعالیتهای نامولد و سفتهبازی بیشترین مقدار بازدهی را دارد، او گفت: امروز مردم پول شان را طلا می خرند؛ با خرید و فروش طلا شغل تشکیل نمیشود. صنعت و تشکیل صنعتی در سرزمین نصیب از زمانهای دسترسی به اعتبارات بانکی است چراکه بانکها در خدمت همین فعالیتهای سوداگری و سفته بازی می باشند، نه در خدمت تشکیل. امروزه این نهادهای مافیایی از هر وسیلهای برای کسب درآمد به زیان مردم منفعت گیری میکنند. سیب زمینی را صادر میکنند کیلویی ۱۵ هزار تومان، بلافاصله همان را داخل میکنند با کیلویی ۳۰ هزار تومان! یعنی تا میتوانند و توانستند جیب مردم را خالی کردند. به همین علت است که امروز ما با مشکل فرسایش انسجام اجتماعی رو به رو هستیم؛ انسجام اجتماعی با شعار درست نمیشود. مردم به سفرهشان نگاه میکنند و همه امروز فهمیدهاند که چه افرادی سفره مردم را خالی میکنند. به این علت، اگر میخواهیم که انسجام اجتماعی تشکیل کنیم، باید عمل های عملی انجام دهیم.
وی در قسمت فرد دیگر از سخنان خود او گفت: دولت از سپس جنگ تا بحال هر روز کوچکتر شده و نقشش کمرنگتر شده و نقش آن را به نهادهای خارج از دولت واگذار کردهاند. امروز بودجه مملکت در اختیار دولت نیست و به دولت سهمیه خواهند داد. به همین علت سهمیهاش را چون اندک و قطرهچکانی دریافت میکند، ناگزیر است تبدیل به ریال بزرگتر کند و لذا هر روز قیمت ارز را بالا برده است. این یقیناً کار زیاد غلطی است که انجام گرفته، چرا که ما راه حلهای جانشین داریم، ولی منافع گروههای ذیسود حکم میکند که قیمت ارز بالا برود برای این که در تورم این مافیاها سود میکنند. مردم بازنده مهم تورم می باشند، اما برندههای بزرگی هم تورم همیشه داشته و دارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(س) تصریح کرد: نقش نهادهای حاکمیتی در این فرسایش انسجام اجتماعی نقش مهم و تعیین کننده است و به همین علت هم احتیاط میفرمایید که در همین چند زمان که آقای پزشکیان سر کار آمدند، در همین شش ماهه چهار میلیارد دلار طلا داخل کردند، هشت میلیارد دلار برای قطعات ماشین دادند و سه و نیم میلیارد دلار صرف واردات خودروی دست دوم کردند؛ آن زمان مشکلات اساسی مردم همانند دارو مانده است. امروزه یکی از مهمترین عوامل فرسایش اجتماعی مردم دارو است. هنگامی مردم جستوجو دارو میگردند و با این مشکلات شگفت و غریب رو به رو می باشند، همه را از چشم حاکمیت میبینند. امروز هیچ کدام از نهادهای کلیدی سرزمین همانند قوه قضاییه یا مجلس یا دولت کارهای نیستند. هیچ کدامشان نقش تعیین کننده نمی توانند ایفا کنند، به همین علت هم باید انتظاراتمان را از دولت افت دهیم.
او همین طور گفت: بر پایه آمارهای رسمی ۲۶ درصد جوانهای ۱۵ تا ۲۴ ساله سرزمین نه تحصیل میکنند، نه مهارتی میآموزند و نه شاغل می باشند. این جوانی که جلوی دانشگاه تهران برای لپ تاپش کشته میشود، به دست یک جوان ۲۳ ساله کشته شده یا اینهایی که اتوبان را بستند و دستگیر شدند که پنج الی شش نفر بودن سنینشان بین ۲۳ تا ۲۶ سال است؛ اینها یعنی فرسایش انسجام اجتماعی. الآن این طیف سنی تهدید مهم امنیت اجتماعی و سیاسی سرزمین می باشند؛ چرا که ما تعهداتمان را در قانون اساسی را سپس از جنگ تعطیل کردیم.
راغفر او گفت: تعهدات قانون اساسی نسبت به مردم در رابطه آموزش رایگان، خدمات سلامت رایگان تعطیل شده است؛ در حالی که ما در طول جنگ در ۱۰ سال اول علیرغم همه تحریمها هم آموزش عالیمان رایگان می بود، هم آموزش و پرورش رایگان می بود و هم میلیونها مسکن توسط تعاونیهای مسکن با پشتیبانی دولت ساخته شده که مردم منفعت گیری کردند؛ جنگ را هم اداره کردند. درحالی که کل درآمد ارزی سرزمین در سال ۶۵، هفت میلیارد دلار است و سه میلیارد دلار آن را برای کالاهای اساسی مردم تخصیص داده و با چهار میلیارد جنگ و جامعه را نگهداری کردند، چطور شده که سال قبل با ۱۰۰ میلیارد دلار نتوانستیم جامعه را اداره کنیم و با کسری بودجه روبه رو شدیم؟ به این علت که قسمت قابل توجهی از این موارد اصلاً داخل سرزمین نمیشود یا اگر میآید از مسیر فرد دیگر خارج میشود.
وی پافشاری کرد: برای از بین بردن این نابرابریها ظرفیتهای بزرگی در سرزمین وجود دارد. اینها راه حل دارد همین الآن با همه این مشکلات، نمیگذارند که این راهحلها تشکیل شود. به خاطر این که تحقق این راهحلها نیازمند حذف نهادهای حاکمیتی از اقتصاد سرزمین است. چین کمونیست یک سوم کل اقتصادش در اختیار حزب کمونیست بوده و به ارتش سرخ تعلق دارد، ولی فقط یک سوم آن. همه منبع های اعتبارات و ارز و همه این چیزها هم به همین نسبت توزیع میشود. نمیشود که نهادهای نظامی این اقتصاد آشوبزده و فلکزده را شکل دهند، فروش طلا و دلالی سفتهبازی و این چیزها را رونق دادهاند و از نظر دیگر ما انتظار داشته باشیم که اقتصاد بتواند رونق بگیرد و تشکیل انجام شود. به همین علت تشکیلکنندهها مدام از سرزمین در این چند ساله خارج شدند. من میگویم که همه اینها راه حل دارد اما مجال و زمان گفتن آن نیست.
این استاد اقتصاد در ادامه گفت: منبع های اندوختهگذاری سرزمین از داخل سرزمین قابل فراهم است؛ به سهولت هم قابل فراهم است. اما برای از بین بردن این فرسایش یا تحکیم انسجام اجتماعی هم راه حل وجود دارد. یکی از این راهحلها، او گفت و گو خصوصیسازیها است. مهمترین فرسایش اجتماعی در مردم از طریق خصوصیسازیها انجام گرفته چرا که منبع های ملی در جیب دوستان و رفقایشان کردهاند.
او همین طور گفت: الآن هم این منبع های ملی را می شود به اقتصاد تعلق داد. برای این که ما انسجام اجتماعی و بین نسلی تشکیل کنیم یک راهحلش این است که ما یک مبلغی را به گفتن اندوخته به همه افرادی که برای مثالً به سن ۳۰ سالگی میرسند اعطا کنیم، محل فراهم آن هم از سهام شرکتهای خصوصیسازی میتواند باشد. اما دیگر الآن چیزی برای خصوصیسازی باقی نمانده است. قسمت قابل توجهی از اینها به نهادهای حاکمیتی منتقل شده است. خصوصیسازی باید از طریق نهادهای حاکمیتی و بنیادها انجام شود. ما برای برون رفت از این بحران نیازمند پارادایم فرد دیگر هستیم که در آن مردم محور باشند و نه خواص. همه قوانین سرزمین ما و همه نهادهای مهم همانند دولت و قوه قضاییه ما برای خواص می باشند و مردم هیچ نقشی در سیاستها ندارند.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع