رضا عطاران حاضر نشد حتی یک سکانس جای صدام بازی کند
- فرهنگ وهنر

رضا عطاران حاضر نشد حتی یک سکانس جای صدام بازی کند_دانش دوست


به گزارش دانش دوست

یکی از موضوعات مهمی که در سال‌های تازه چه در حوزه مستند داستانی و چه در فیلم‌های سینمایی زیاد با آن روبه رو می‌شویم آثاری است که درمورد شخصیت‌های مشهور و مهم تاریخ ساخته می‌شود.

فیلم‌هایی که عمدتا یا حق نوشته را ادا نمی‌کنند یا کیفیت پایینی دارند و مسئله مهم‌تر این که این نوع فیلم‌ها زیاد تر توسط فیلمسازانی ساخته خواهد شد که یا درکی از موقعیت شخصیت مهم فیلم خود ندارند یا از مبنا فیلمسازی را نمی‌شناسند یا شتابزده کار را به سرانجام می‌رسانند‌.

نمایش فیلم «صددام» به کارگردانی پدرام پورامیری که این روزها بر پرده سینماهاست زمان مناسبی دست داد تا با کارگردان جوانش، این نوشته مهم را نقل کنیم و نظر او را در این باره جویا شویم‌. با ذکر این مسئله که پدرام پورامیری از کارگردانان با توانایی حوزه سینمای اجتماعی است و سابقه خوبی از خود در این حوزه به جای گذاشته است‌؛ جان‌دار (نویسنده کارگردان)، یاغی و شنای پروانه (نویسنده) و….

‌آقای پورامیری! اگر موافق باشید او گفت و گو را فرامتنی اغاز کنیم. در سال‌های تازه برخی فیلمسازان جوان سراغ سوژه‌های حساس سیاسی می‌روال درحالی که خودشان موقعیت و زمانه این سوژه را فهمیدن نکرده‌اند و نمی توانند از بعد کار بر آیند. برخی اوقات حتی علتخواهد شد سوژه حیف شود و از بین برود، یقیناً برخی اوقات هم همچون مستند«‌ایستاده در غبار‌» محمدحسین مهدویان نظرات منتقدان را جلب می‌کند‌. با در‌نظر گرفتن این مسئله که صدام هم سوژه مهم و حساسی برای فیلم شما است نظر شما درمورد این نوشته چیست؟

مسئله‌ای که شما اشاره می‌کنید در سینمای جهان هم وجود دارد، یعنی سوژه‌هایی که به لحاظ داخلی، یا منطقه‌ای، آدم‌هایش پرماجرا و پر‌داستان باشند، چه مثبت چه منفی، همانند هیتلر و در همه جای دنیا مرسوم است که راجع به این شخصیت‌ها مستند و فیلم ساخته می‌شود. ما هم در همه حوزه‌ها وقایعی داشتیم وداریم و هم تاریخ و آدم‌های منفور یا تاثیرگذارداشتیم و داریم‌، اما سخن من این است که چرا این سوژه‌ها نباید کار شود؟ چرا نباید سراغ این سوژه‌ها رفت‌؟ چرا سخن زدن درمورد این آدم‌ها باید مسکوت بماند‌؟

‌اصل سوال این می بود فیلمسازانی که آن دوران را فهمیدن نکردند زیاد تر به سراغ این مضامین حساس می‌روال، چرا؟

برای مثال اگرفیلمساز جوانی از هر کجای جهان، می‌خواهد راجع به اتفاق‌ای فیلمی بسازد، چون دهه‌های ماقبل خود را فهمیدن نکرده، نباید درمورد این موضوعات فیلم بسازد؟ این که الزاما فیلمساز، دورانی که می‌خواهد راجع به آن فیلم بسازد فهمیدن کرده باشد زیاد تر نگاه انحصار‌گرایانه است و احتمالا معدود فیلمسازانی در جهان باشند که بخواهند دورانی را به عکس بکشند و آن دوران را فهمیدن کرده باشند. کما این که من به گفتن فیلمساز، تبعات سپس از جنگ و اتفاقات سپس از آن را دیدم و فهمیدن کردم، در این چهار‌دهه همه اتفاقات از روبه رو چشمان من رد می‌شود و خب ما با تحقیق و پژوهش و مطالعه و با یک‌سری داستان به سراغ این سوژه رفتیم چه از جهت فضاسازی و چه از جهت حال و هوای آن روزها، شخصیت‌ها و قصه را طراحی کردیم.

‌ این که فیلمساز جوانی به سراغ دورانی برود که آن را فهمیدن نکرده نفی کردنی نیست اما سوال مهم این است که آیا نباید با حساسیت و با برنامه‌ریزی این چنین فیلم‌هایی ساخته شوند؟ این مسئله را در‌نظر بگیرید صدام با تعداد بسیاری از سیاستمداران دنیا فرق دارد، شما امکان پذیر راجع به شخصیت‌های سیاسی نظیر استالین فیلم بسازید آن موضوعش جداست ولی هنگامی درمورد آدمی می‌خواهید سخن بگویید کنید که جنایت‌های بسیاری در کشورما داشته آیا نباید این مهم با وسواس بیشتری صورت بگیرد؟ شما چه مقدار نسبت به این نوشته حساسیت داشتید؟

بله، از این نظر با شما موافقم، همان گونه که می‌گویید سوژه مهمی است و باید با حواس جمعی و حساب‌شده سراغش می‌رفتیم، من هم اگر صدام را در قسمت‌هایی از این فیلم نشان دادم روی مستندات دست گذاشتم که خود این آقا در اغاز جنگ آنها را حرف های و آنها مستند است و وجود دارد و یکی از ادعاهای کذب این آقا در اغاز جنگ ایران و عراق است. حرفی می‌زند که از بعد آن برنمی‌آید، صدام در خرمشهر ۳۰ روز زمین‌گیر می‌شود چرا؟ چون ایرانی و غیرت ایرانی اجازه نمی‌دهد که این آقا به حرفش برسد.برای سخن پوچی که زده تاریخ به او خندید. من هم به او می‌خندم به گفتن نسل آینده‌.

‌از ریسک و نگرانی برای ساخته شدن این فیلم برایمان بگویید.

قطعا برای سوژه فیلم، نگرانی در من وجود داشت و ما باید آنچنان حساب شده قدم بر می‌داشتیم که خدای ناکرده، زبانم لال به افرادی که ۸ سال در جبهه‌های جنگ جنگیدند بر نخورد، اما همان گونه که می‌دانید فیلم ما مربوط به اغاز جنگ و روزهای اولیه جنگ ایران و عراق است که این هم محرک داستان است، من راوی را برای فیلم انتخاب کردم و اصلا راوی فیلم صدام نیست. لحظاتی از فیلم درمورد صدام سخن بگویید کردم که مستند و حقیقی است و ویدیوهایش هم وجود دارد، من فقط آن تصاویر را بازسازی کردم و دراین لحظات هیچ‌گونه کمدی وجود ندارد و روی شخصیت واقعی صدام می‌ایستد و درمورد صحنه‌های واقعی فیلم نه من، نه هیچ کس فرد دیگر نمی‌تواند شوخی کند، مگر فردی که معاند باشد و بخواهد از این نوشته مصادره به مطلوب و سوءاستفاده کند‌، ولی قصه فیلم ما جور فرد دیگر جلو می‌رود‌. مسئله‌ای‌ که باید بگویم این که فیلم من مستندنگاری نیست، هم، قصه عاشقانه و هم قهرمان‌محور است، قهرمان فیلم من مشخص می کند چطور ایرانی پای غیرتش می‌ایستد و حتی تبعات سنگینی بعد می‌دهد و نیمی از زندگی خود را برای غیرتش از دست می‌دهد.

‌هنگامی فیلم شما را دیدم سوالی که ذهنم را دچار کرد این می بود که شما داستان را به طور کمدی روایت می‌کنید آیا روایت کمدی شما از قصه صدام، تقلیل دادن جنگ و جنایت‌های این آدم نیست؟ تقلیل دادن اتمسفر وحشتناک آن روزگار سخت نیست؟ یقیناً اگر قصه به شکل درام روایت می‌شد او گفت و گو فرق می‌کرد، تحلیل شما چیست؟

ببینید جنایتکار بودن صدام محرز است، همان‌طوری که در ابتدای فیلم اشاره می‌شود صدام حرفی می‌زند که زیاد مسخره است، چون او نه ایرانی را می‌شناسد و نه غیرت ایرانی، رضا عطاران در این فیلم هیچ‌گونه سمپاتی با صدام ندارد، اتفاقا حرکت او در راستایی پیش نرفتن اهداف صدام است، ‌این یعنی چه؟ یعنی رویکرد من فیلمساز این‌گونه است که من به گفتن سازنده فیلم هیچ جا کنار صدام نمی‌ایستم و اتفاقا همراه با عزیزانی می‌شوم که برای ما جنگیدند و شهید شدند. قهرمان فیلم نمی‌خواهد دستور صدام را انجام دهد، ولی تحت یک اجبار و گروگانگیری ناچار به اقداماتی می‌شود.

‌وتلاش هم می‌کند‌.

بله، چون در مخمصه دچار می‌شود اما به هر دری می‌زند تا این اتفاق صورت نپذیرد. همه این لحظات تبدیل به کمدی می‌شود چون قهرمان فیلم تفکرش این است که صدام خواسته بی‌جایی از او دارد.

‌اکنون بفرمایید چرا روایت کمدی را انتخاب کردید؟

به این علت که از نظرم این قصه بر پایه کاراکترها و موقعیت‌هایش و شخصیت‌ها در بستر کمدی بهتر جواب می‌دهد و بهتر می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند و صادقانه‌تر سخن خودش را گفتن کند و حتی صادقانه‌تر برخورد جدی با سخن‌های صدام داشته باشد، حتی به نظرم بی‌واسطه‌تر با نسل تازه مواجه می‌ شود تا بداند صدام که می بود و چه کرد؟ به علت اقتضای خود قصه و جهان قصه می بود که روایت کمدی برای فیلم انتخاب کردیم. این که تعمدی، فیلم کمدی باشد تا چیزی را مسخره کند نیست، چون اصلا رگه‌ای از کمدی در حرکت صدام در فیلم وجود ندارد بلکه قهرمان ما تا آخر فیلم بر خواسته خود می‌ماند و می‌جنگد.

‌این سوال را از این جهت نقل کردم که در سال‌های قبل خاصه یکی، دوسال تازه، حجم فیلم‌های کمدی آن‌قدر زیاد شده که جز ابتذال از آن برداشت فرد دیگر نمی‌شود‌. یعنی هر نوشته مهمی اگر در بستر کمدی روایت شود اصلا جدی گرفته نمی‌شود و با نگاه سخیف از آن یاد می‌شود.نظر شما چیست؟

تمایل دارم به گفتن روزنامه‌نگار صادق، شما نظرتان را از آن چیزی که در سینما با مردم دیدید و استنباط کردید، سخن بزنید.

‌فیلم را در یکی از سالن‌های پردیس کوروش دیدم و مخاطبان هم در سالن با فیلم ربط برقرار کرده بودند و به لحظه‌های آن می‌خندیدند، سالن هم تا‌حدودی پر می بود.

اکنون خدمت شما بگویم من چندین و چند سال در سینمای اجتماعی فعالیت کردم و به لطف خدا از طریق سینمای اجتماعی توانستم در سینما رشد کنم. معتقدم در هر حوزه‌ای از سینما به تنوع ژانر و مارکت نیاز داریم و باید خوراکش تامین شود نمی‌توان سینما را به دو ژانر تقسیم کرد، این که بگوییم سینما فقط فیلم‌های کمدی است یا فقط سینمای اجتماعی است کاملا نادرست است به هر حال طیف مخاطب ایران به همه نوع فیلم از نوع خوبش نیاز دارد این که انحصارا بگوییم فقط فیلم کمدی یا اجتماعی مطلوب نیست.

‌او گفت و گو ابتذال بیشتر از حد کمدی‌ها است تا جایی که تعداد بسیاری از فیلمسازان از ساخت این‌گونه فیلم‌ها وحشت دارند. اکنون در‌نظر بگیرید شما و تعداد بسیاری از فیلمسازان اجتماعی در این چنین شرایطی فیلم کمدی ساختید.

سخن شما را تکذیب نمی‌کنم، همان گونه که نقدهایی راجع به حوزه اجتماعی وجود دارد درمورد حوزه کمدی هم وجود دارد. باید صدمه‌شناسی درست صورت بگیرد. ولی راجع به خودم سخن بگویید می‌کنم، نمی‌خواهم بگویم ژانر کمدی بد است و این‌گونه نیست که بخواهم فیلم کمدی بسازم. من می‌گویم شرایط و جهان قصه و اقتضای قصه از من طلب می‌کرد‌.

زیاد‌ها از من سوال کردند چرا سپس از چند فیلم اجتماعی، فیلم کمدی ساختید؟ و از من پرسیدند مجدد کمدی می‌سازید؟ در جواب گفتم نمی‌دانم‌. احتمالا‌. سخن من این است که باید فیلمساز ببیند جهان قصه‌اش در کدام ژانر با لکنت کمتری گفتن می‌شود. چون معتقدم اگر ما سبک و مدل فیلمنامه‌هایمان را مقداری هوشمندانه با مخاطب انتخاب کنیم، می‌توانیم ربط بی‌واسطه‌تری با مخاطب تشکیل کنیم. احتمالا قصه‌هایی داشته باشیم که در ژانر کمدی بهتر تعریف می‌شود و تاثیرگذار‌تر است. این که به زور بگوییم قصه‌ای باید درام یا جنگی یا کمدی روایت شود، نادرست است.

‌فیلم شما نوشته حساسی دارد، موضوعات حساس را به آدم‌های خاص خواهند داد. به گفتن مثال، حرف های می‌شد اگر فلان سازمان راجع به فلان شخصیت سیاسی مستند به قسمت‌های خصوصی اجازه ساخت درمورد آن شخصیت سیاسی داده نمی‌شد،آیا درمورد شما هم این اتفاق صدق می‌کند که نگاه اختصاصی‌ای شما را حمایتکرده باشد؟

خیر. من فیلمساز مستقلم، برای ساخت فیلم زحمت کشیدیم، فیلمنامه نوشتم، فیلمنامه در قسمت خصوصی ساخته شده به زحمت پروانه ساخت گرفتم، فیلم اندوخته‌گذارهای قسمت خصوصی دارد.

‌از این جهت که زیاد‌ها حاضر هم نیستند درمورد این شخصیت کار کنند. برای مثال شهاب حسینی طی یادداشتی حرف های می بود حاضر نیست شخصیت صدام را بازی کند.

من هم برای صدام بازیگر مشهوری انتخاب نکردم، ضمن این که کاراکتر مهم فیلم ما لحظه‌ای به صدام نزدیک نمی‌شود. من کارم با مردم است وکسانی که جانشان را برای سرزمین گذاشتند.

‌نظر رضا عطاران درمورد شخصیت صدام چه می بود؟ چون مشاور شما در فیلم می باشند.

رضا عطاران زیاد وسواس و حساسیت داشتند، به گفتن مثال بگویم سکانس افتتاحیه فیلم که صدام اغاز جنگ ایران و عراق را اظهار می‌کند ما می‌خواستیم از بدل صدام منفعت گیری کنیم، آقای عطاران حاضر نشد این سکانس را بازی کند و او گفت باید حتما این سکانس را تحول دهید‌. شما لحظه‌ای در فیلم نمی‌بینید که آقای عطاران به جای شخصیت مهم و صدام بازی کند. افرادی که نقدهای اشتباهی راجع به فیلم ما می‌نویسند یا فیلم را ندیدند یا کامل ندیدند یا با دقت فیلم ما را ندیدند یا به دلایل فرد دیگر نظراتی خواهند داد که اگر به واسطه خود فیلم نقدهای فرامتنی را بازدید کنیم هیچ کدام محلی از اعراب ندارد و گویی آنها خودشان تمایل دارند به ملت شریف ایران توهین کنند و صدام را دستمایه این توهین‌ها قرار دهند چون هر دعوا‌ای نیاز به کاتالیزور دارد.

‌پریناز نظرش چه می بود؟

زیاد با او سخن زدیم و پریناز هم حساسیت‌های خاص خودش را داشت.

فیلم صدام چه مقدار زاییده تخیل شما است و چه مقدار بر پایه حقیقت روایت است؟

من داستان خودم را در فیلم صددام روایت می‌کنم، یعنی این چنین اتفاق‌ای هیچ‌زمان در تاریخ اتفاق نیفتاده، مستندی درمورد این قصه وجود ندارد. من به گفتن نویسنده از تخیلاتم منفعت گیری کردم و لحظات کمدی فیلم هم از جایی اغاز می‌شود که زاییده ذهن خودم است، اما مستنداتی که درمورد صدام است هیچ کمدی در آن نیست.

‌ ولی بار کمدی فیلم آن‌قدر زیاد است که سخن شما در لحظات کمدی فیلم نهان و مخفی می‌شود.

ببینید باز هم می‌گویم سوژه کمدی فیلم من از جایی اغاز می‌شود که اصلا داستان واقعی نیست، مستند فیلم من آنجاست که صدام او گفت من ۷ روز دیگر در ایرانم ولی موفق نشد حرفش را عملی کند.

دلنشین است لحظاتی در فیلم به فضای ملودرام هم گرایش دارید.

بله تعمدی می بود، من قصه درام و عاشقانه را بر بستر کمدی تعریف می‌کنم صدام کمدی عاشقانه جاسوسی است که سویه‌های تریلر دارد.

و سخن بگویید پایانی؟

هنگامی فیلمسازی، فیلمی می‌سازد خودش را در معرض قضاوت قرار می‌دهد و با انواع و اقسام نظرات روبه رو می‌شود. هیچ ایرادی هم ندارد، اما ماموریت ما به گفتن فیلمساز این است که به شعور مخاطب احترام بگذاریم که رضایت مخاطب را جلب کنیم، چراکه مردم ایران لایق بهترین‌ها می باشند.

دسته بندی مطالب

کسب وکار

اخبار ورزشی

اخبار اقتصادی

فرهنگ وهنر

سلامتی

اخبار تکنولوژی



منبع