به گزارش دانش دوست
در روابط احساسی بعضی اوقات نشانههایی پدیدار خواهد شد که حاکی از افول احساسات عاشقانه می باشند؛ شناخت این نشانهها میتواند به افراد پشتیبانی کند تا تصمیمی آگاهانهتر درمورد آینده رابطهشان بگیرند.
به نقل از فوربز، بعضی اوقات امکان پذیر شریک زندگیتان شما را اذیت کند یا رفتاری داشته باشد که آزاردهنده به نظر برسد، اما هنگامی بهطور مداوم اغاز به تمرکز وسواسگونه روی تفاوتهایی میکنید که پیشتر آنها را پذیرفته و حتی دوست داشتنی میدانستید، امکان پذیر نشانهای از ابراز یک مشکل عمیقتر باشد. در این چنین وضعیتی، امکان پذیر افکار منفی به ذهنتان راه یابد؛ حتی به جدایی فکر کنید، چیزی که تا پیش از این هیچگاه در ذهن نداشتید. حرکت شما هم امکان پذیر در وجود شریک عاطفیتان تحول کند؛ بیمیلی، بیتفاوتی یا حتی خشونت رفتاری جای مهربانیهای قبل را بگیرد.
این تغییرات میتواند نشانهای باشد از این که در حال دل کندن از شریک زندگی خود هستید. امکان پذیر با وجود تلاش زیاد، دیگر نتوانید برای نگه داری رابطه انرژی بگذارید. چیزهایی که وقتی بهراحتی برایتان اتفاق میافتاد، اکنون خستهکننده و طاقتفرسا شدهاند. ویژگیهایی که وقتی آنها را بامزه یا منحصر بهفرد میدانستید، اکنون بهنظرتان نقصهای شخصیتی جدی میآیند. دل کندن از عشق طبق معمولً یکشبه اتفاق نمیافتد. این حالت با حس راحتی بیشتر از حد یا رکود در رابطه فرق دارد؛ چرا که در حالت دوم، هم چنان امکان پذیر تمایل داشته باشید در کنار شریکتان باشید. اما هنگامی از عشق فاصله میگیرید، امکان پذیر حتی تحمل وجود او را هم نداشته باشید.
۱. دیگر با مهربانی با او حرکت نمیکنید
هنگامی از عشق دور میشوید، عکس العملهای شما به اشتباهات شریکتان تحول میکند. دیگر همانند قبل با گذشت و فهمیدن حرکت نمیکنید. کارهای سادهای که پیشتر برای او انجام میدادید، همانند پیگیری حالش، حمایتعاطفی یا اسایش دادن، کمکم افت یافته و در نهایت کاملاً متوقف میشود. این رفتارها تنها مربوط به خستگی یا یک روز بد نیست، بلکه روندی است تدریجی که در طول روزها، هفتهها و حتی ماهها شکل میگیرد. در نهایت، بیتفاوتی جای محبت را میگیرد و تحقیر جای تحسین. صمیمیتی که وقتی بین شما و شریکتان وجود داشت، ناپدید میشود.
۲. مدام از او انتقاد میکنید
روانشناسان زوجدرمانگر برجسته، جان و جولی گاتمن، انتقاد دائمی را یکی از «چهار نشانهی نابودی رابطه» میدانند. در این چنین شرایطی، لحن شما نسبت به شریکتان تحول میکند. امکان پذیر از حالت شوخی یا انتقاد سازنده فاصله گرفته و به خردهگیری بیوقفه روی بیاورید. بعضی اوقات از کلمات توهینآمیز نیز منفعت گیری میکنید، حتی اگر آگاهانه این تصمیم را نداشته باشید.
برخی رفتارهای اجتماعی ناخوشایند همانند بیتوجهی به بهداشت فردی یا خودمحوری میتوانند حساسیت شما را زیاد تر کنند. اما اگر نتوانید این مسائل را با احترام و صداقت نقل کنید، به مرور عزت نفس شریکتان را خدشهدار میکنید. او امکان پذیر حالت دفاعی به خود بگیرد، فاصله بگیرد یا حتی نشانههای آشکار ناراحتی را نشان دهد. در نهایت، امکان پذیر حس کند دوستداشتنی نیست یا امنیت عاطفی ندارد.
۳. در برابر او حالت دفاعی به خود میگیرید
هنگامی از عشق فاصله میگیرید، حتی سادهترین جملات شریکتان امکان پذیر برایتان تهدیدآمیز باشد. عکس العملهای شما امکان پذیر تند، تهاجمی یا آمیخته به خشمگینی باشد، در حالی که در قبل نسبت به همان حرکت بی اعتنا بودید. این عکس العمل میتواند ناشی از تمایل ناخودآگاه شما به محافظت از خود باشد. امکان پذیر زیاد تر او گفت و گو کنید، کمتر انعطافپذیر باشید یا هرگونه بازخوردی را رد کنید، چرا که دیگر حس نمیکنید این رابطه قیمت تلاش یا پذیرفتن دارد.
از نگاه شریک شما، این حرکت گیجکننده و دردناک است. او امکان پذیر حس کند باید با احتیاط کامل حرکت کند تا مبادا با عکس العمل منفی روبه رو شود. این حالت میتواند ربط را مختل کرده و حتی علتشود او حس کند که در رابطهاش جای امنی برای ابراز احساسات ندارد.
۴. نسبت به او بی اعتنا شدهاید
هنگامی از عشق فاصله میگیرید، دیگر از نظر عاطفی در کنار شریکتان وجود ندارید. سخن بگوییدهای روزمره او برایتان بیاهمیت میشود. از گفتگوهای ساده پرهیز میکنید یا حتی در مشاجرات عمداً سکوت میکنید تا او را نادیده بگیرید. این بیتفاوتی میتواند نشانهای باشد از این که دیگر علاقهای به ادامه ربط ندارید. احتمالا از گفتگو درمورد احساساتتان غمگین میشوید یا ترجیح میدهید به سادگی از تنشها دوری کنید. بعضی اوقات حتی امکان پذیر از عکس العملهای عاطفی شریکتان بترسید و ترجیح دهید خودتان را عقب بکشید.
مطالعهای در سال ۲۰۱۵ توسط استر لیو و مایکل رالوف نشان داد سکوت تعمدی میتواند ناشی از خستگی عاطفی یا فرسودگی ذهنی بر تاثییر فکر کردن مکرر به یک تعارض باشد. اگر درگیری حلنشدهای ذهن شما را مشغول کرده باشد، امکان پذیر بهطور ناخودآگاه شریکتان را با بیتوجهی مجازات کنید. احتمالا این بیتفاوتی ریشه در کینههای قدیمی داشته باشد. احتمالا وقتی حس کردهاید نادیده گرفته میشوید، به شما بیاحترامی شده یا قیمتتان در رابطه فهمیدن نشده، اما بهجای حل این احساسات، آنها را سرکوب کردهاید.
۵. دیگر از بودن با او شوقزده نمیشوید
در این مرحله، از نظر احساسی قطع ربط کردهاید. دیگر حس نزدیکی نمیکنید. شور و شوق اولیه نسبت به ویژگیهای خاص او، علایق مشترک یا حتی وجود فیزیکیاش از بین رفته است. از تماس عاطفی یا فیزیکی اجتناب میکنید و تمایلی برای نشان دادن محبت ندارید. احتمالا حتی فکر کنید اگر در یک رابطه نبودید، میتوانستید با فرد فرد دیگر آشنا شوید. این فاصله احساسی میتواند اضطراب و ناراحتی جدی در شریکتان تشکیل کند.
شما و شریکتان امکان پذیر در یک چرخه معیوب دچار شوید؛ یکی خواست محبت و دقت میکند و فرد دیگر عقبنشینی. در این چرخه، ادامه رابطه تنها به ناراحتی هر دو نفر دامن میزند.
آیا میتوان مجدد عاشق شد؟
احتمالا این سوال برایتان پیش بیاید که آیا امکان دارد مجدد عاشق همان فرد شوید؟ جواب مثبت است، اما به شرطی که هر دو نفر از نظر شخصیتی همخوانی داشته باشند و برای ترمیم رابطه تلاش کنند. در وهله نخست، باید نسبت به احساساتتان آگاه باشید. سپس با شریکتان سخن بگویید کنید، صادق باشید و احساساتتان را بدون سرزنش با او در بین بگذارید. اگر او هم چنان شما را دوست دارد، امکان پذیر به بازسازی رابطه تمایل نشان دهد، اما این کار نیازمند باز بودن، پذیرفتن و او گفتوگوهای سازنده است.
در صورتی که یقین هستید دیگر نمیتوانید با او خوشحال باشید و امیدی به بهبود رابطه ندارید، احتمالا زمان آن رسیده باشد که با احترام و صداقت، مسیر جدایی را در پیش بگیرید. ادامه دادن بدون صداقت، نهتنها از زندگی شما میکاهد، بلکه زمانهای شریکتان را نیز از بین میبرد. در نهایت، این شما هستید که باید تصمیم بگیرید: آیا این ربط قیمت جنگیدن دارد یا باید برای همیشه رها شود؟
دسته بندی مطالب