«ارز ترکیبی» اسم رمز جهش دوباره قیمت‌ها و تعمیق شکاف مردم با حاکمیت است
- اقتصاد

«ارز ترکیبی» اسم رمز جهش مجدد قیمت‌ها و تعمیق شکاف مردم با حاکمیت است_دانش دوست

[ad_1]
به گزارش دانش دوست

به حرف های او، احمد توکلی نه‌ تنها با مافیاهای قوت و ثروت مقابله کرد، بلکه در برابر سیاست‌ های شوک‌ درمانی که فقر را تشکیل و نابرابری را نهادینه می‌ کند، ایستاد. اما  یکی از افتراها  به او این می بود که طرفدار تثبیت قیمت‌ ها است، در حالی که اساسا مجلس هفتم این چنین مصوبه‌ ای نداشت. او با انتقاد از سکوتی آگاهان نسبت به این مساله،او گفت:   فضا چنان خفقان ‌آور شده که  حتی «وای جغدی هم نمی آید به گوش» و  همه ترجیح می دهند سکوت کنند، از هراس آنکه اگر سخن حقی بزنند، مورد هجمه مافیاها قرار گیرند. این حالت، تلخ و غم انگیز است.  در ایران امروز، مخالفت با گرانی، معادل ارتداد شده و مافیای اقتصادی با ابزارهای رسانه‌ای خود، همه منتقدان را خاموش می‌کند.

این اقتصاددان  حالت اقتصادی سرزمین را «بحرانی» و سیاست‌گذاری ها را «ربوی، فقرزا و غیراخلاقی» خواند و تصریح کرد: بیشتر از سه دهه است که اگر در این سرزمین کوچک‌ ترین جسارتی به منافع مافیاها، رباخواران، دلالان و واردکنندگان داخل شود، ارکان سرزمین به لرزه درمی‌ آید، اما اگر بزرگ‌ ترین افترا‌ها به زحمت ‌کش‌ترین، شریف ‌ترین و محروم ‌ترین گروه‌های اجتماعی ما نسبت داده شود، آب از آب تکان نمی‌ خورد. او او گفت که تا وقتی که بازتوزیع قوت و منبع های در دستور کار قرار نگیرد، شعار عدل اجتماعی یک شوخی تلخ باقی خواهد ماند.

او با انتقاد از برنامه حذف ارز ترجیحی، آن را پروژه‌ ای به سود ثروتمندان و به زیان فقرا توصیف کرد و افزود:واژگان ادبی تازه اختراع می‌کنند و نام آن را «جایگزینی ارز ترکیبی به جای ارز ترجیحی» می‌گذارند، اما معنی واقعی آن این است که نیمی از ارزهایی که قانونا موظف بودند با قیمت ۲۸۵۰۰ تومان تخصیص یابند ـ که همان نیز ظلمی آشکار به فرودستان و اقتصاد ملی و ثبا اقتصاد کلان می بود ـ اکنون قرار است حتی تا بیشتر از ۷۰ هزار تومان افزایش یابد. این سطح از فقر بنیه اندیشه ‌ای در مدیریت اقتصادی سرزمین، مایه شرم است.

او در آخر اصرار کرد که آینده ایران در گرو بازسازی ساختارهای اقتصادی و سیاسی داخلی است که عدل اجتماعی، شفافیت و استقلال واقعی را ضمانت کند؛ بدون این چنین اصلاحاتی، ایران در بین بازی‌های قوت جهانی، صدمه‌پذیر باقی خواهد ماند.

*********

متن کامل این گزارش را در ادامه می خوانید:

دفاع مومنی از توکلی در برابر تخریب‌های رسانه‌ای؛ توکلی وارث غیرت دینی و ملی

تخریب توکلی با تهمت دفاع از تثبیت قیمتها، ظلم تاریخی است

 دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست هفتگی موسسه مطالعات دین و اقتصاد با گفتن «دلار طلایی، دلار نفتی، دلار آغشته به خون؛ مطرح بحثی درمورد بازی نیکسونی در جنگ ۱۲ روزه»، با گرامی داشت یاد دکتر احمد توکلی، خاطرنشان کرد: حقیقت آن است که دکتر احمد توکلی فراز و نشیب‌های فکری و عملی تعداد بسیاری را از سر گذراند. او افتخار سخنگویی دولت مهندس میرحسین موسوی را داشت و وزیر کار نخستین دولت او می بود. به‌ اختصاصی از وقتی که تمرکز اختصاصی ‌ای بر علم اقتصاد و مطالعات اقتصادی اشکار کرد، انصاف آن است که نقش ‌آفرینی‌ های ایشان ، با دقت به غیرت دینی و ملی‌ ای که داشتند، با لیاقت تقدیر است. زیاد متاسفم که به محض اظهار خبر درگذشت ایشان، جریان‌ های رسانه‌ای وابسته به مافیاها، با اتکا به دروغی که از فرط تکرار برای تعداد بسیاری به یک باور قطعی تبدیل شده، به تخریب شخصیت وی پرداختند؛ آن هم با این ادعا که او از مدافعان سیاست تثبیت قیمتها بوده است.

در مجلس هفتم، هیچگاه طرحی با گفتن «تثبیت قیمتها» به تصویب نرسیده

او گفت: از منظر اقتصاد سیاسی، این نوشته از وجوه گوناگون قابل تامل است. حقیقت آن است که همه گرفتاری‌ ها و فلاکت ‌های سرزمین، ریشه در سیاست ‌های شوک ‌درمانی دارد. اما امروز، افرادی همچون احمد توکلی و حسن سبحانی، را به گفتن افرادی که جنایت جنگی کردند و مانع افزایش قیمتها شدند، مورد تهمت و سرکوب و خشونت رسانه ای قرار می دهند. مسئله‌ای که از منظر اخلاق حرفه‌ ای و دینی با لیاقت دقت است، آن است که مبنا این ادعا افترا است. در مجلس هفتم، هیچگاه طرحی با گفتن «تثبیت قیمتها» به تصویب نرسیده است. ماجرا، آنگونه که جریانهای منتفع از سیاستهای شوک‌ درمانی روایت می ‌کنند، نبوده است. بلکه در آن زمان، افرادی همچون توکلی و سبحانی، در عکس العمل به تقاضای دولت زمان برای افزایش دیدنی قیمت حاملهای انرژی، خواستار اراعه مستندات کارشناسی برای این تصمیم شدند. استدلال ایشان این می بود که، برای نمونه، شرکت نفت یک نهاد دولتی زیاد سودده است و باید علتافزایش مداوم قیمتها اشکار شود.

مخالفان شوک‌ درمانی را به جرم حمایتاز تثبیت قیمت، محکوم می‌ کنند

مخالفت با گرانی بی‌ ضابطه، در سرزمین ما معادل «کفر ابلیس» شده است

این اقتصاددان در ادامه گفت: دولت زمان، به ‌اختصاصی شرکت نفت، استدلالهایی اراعه کرد که حتی خود اراعه‌ دهندگان آن نیز اذعان داشتند هیچ پایه و مبنا معتبری ندارد. بر همین مبنا، در مجلس هفتم مقرر شد دولت ظرف شش ماه، لایحه ‌ای به مجلس تقدیم کند که بر پایه آن، هیچگونه افزایش قیمت بدون توجیه کارشناسی انجام نشود. اما امروز، مافیاها، به پشتیبانی جریانهای رسانه ‌ای و مزدورانشان، این عمل را «کفر ابلیس» و معادل گناهی نابخشودنی نمود می‌ دهند. در کشوری که بزرگترین قربانی سیاستهای شوک‌ درمانی بوده، صرف این که چند اقتصاددان شریف انها گفتند دولت نباید به هر بهانه ‌ای برای پوشش دادن بی کفایتی هایش مردم را تنبیه کند، این افراد را تحت گفتن «عاملان تثبیت قیمت» مورد محکومیت و دعوا قرار داده‌اند.

خواست  از دادستان کل: با افترا‌ پراکنی علیه چهره‌ هایی چون توکلی برخورد شود

شرافت حرفه ‌ای را با مزدبگیری بی ‌چون ‌و‌چرا معاوضه نکنید

مومنی اصرار کرد: من معتقدم افرادی که فقط مزدبگیر و مامور به تخریب می باشند، و در راستای منافع پلیدشان، در قالب مقالات و تحلیل ‌های جهت ‌دار علیه افرادی نظیر توکلی و سبحانی فعالیت می‌ کنند، را باید به کفایت دستگاه‌ های حکومتی واگذار شوند؛ هرچند همین دستگاه ‌ها نیز در تشخیص مصالح خود نا توانند. دادستان کل سرزمین باید با این بی‌ پروایی‌ها و افترا گویی ها برخورد قانونی کند. اما از منظر کارشناسی، به آنها که مزدوری می کنند، غفل و یا سوء تفاهم دارند، فقط می توانم بگوییم به مرگ احمد توکلی از دریچه ماجرایی که برای همه ما رخ خواهد داد نگاه کنند و شرافت حرفه ای را به مزدوری بی چون و چرا ترجیح دهند و دنباله رو حق و عدل باشند و نه تابع جنجال‌ ها و هیاهوهای مافیایی که از استمرار شوک‌ درمانی منتفع می باشند.

فضا چنان خفقان ‌آور شده که «وای جغدی هم نمی آید به گوش»

مافیاها مخالفت با شوک درمانی را به جرم تبدیل کرده اند

همه ترجیح می دهند سکوت کنند، از هراس آنکه اگر سخن حقی بزنند، مورد هجمه مافیاها قرار گیرند

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: اگر در سرزمین ما حاکمیت با لیاقت ‌ای برقرار می بود، و اگر ما رسانه های واقعا ملی در اختیار داشتیم، بی ‌تردید این قضیه از اهمیت اختصاصی‌ای برخوردار می ‌می بود: این که کشوری که در اسارت سیاستهای شوک‌ درمانی است و روزانه با بی سابقه ترین پیامدهای انسانی، اجتماعی و محیط‌ زیستی آن روبه رو است، مافیاها مخالفت با شوک درمانی را به جرم تبدیل کرده اند و بر پایه آن، نه به زنده رحم می‌کنند، نه به مرده. فضا هم چنان خفقان ‌آور شده که به قول آن بزرگ زنده یاد، حتی «وای جغدی» هم نمی آید به گوش. همه ترجیح می دهند سکوت کنند، از هراس آنکه اگر سخن حقی بزنند، مورد هجمه مافیاها قرار گیرند. این حالت، تلخ و غم انگیز است. و با فلسفه دیانت ما و قیامهای علی ابن ابی طالب و حسین بن علی و فرزندان آنها مغایرت دارد. نا باید حق را بگوییم، ولو این که علیه ما باشد. حق این است که این مملکت و مردم آن، قربانیان بی پناه شوک درمانی می باشند و مافیاها، مخالفت با شوک درمانی را در فضای رسانه ای تبدیل به جرم کرده اند و به هیچ کس هم رحم نمی کنند.

توکلی با پرچم مبارزه با فساد، شرافت حرفه‌ای خود را ثبت کرد

توکلی در برابر فساد، کم‌هزینه نداد؛ نقدها باید اعتلابخش باشد

مومنی با گفتن این که احمد توکلی به اختصاصی در دوره پایانی عمرش، با محور قرار دادن مبارزه با فساد، برگ زرینی از عمر خود به جا گذاشت، او گفت: من از کاستی های شیوه مبارزه او با فساد هم آگاه هستم. اما نفس به دست گرفتن این چنین پرچمی در این مملکت که به طور نظام وار بر گستره و عمق فسادها افزوده می شود، یک شرافت است و احمد توکلی هم از این ناحیه هم کم هزینه نداد. به این علت اخلاق حرفه ای این است که اگر نقدی می کنیم، نقدی اعتلابخش باشد. او در مقام یک دانشگاهی و سیاست ورز، هم کمترین اشتهارها را به فساد داشت و هم در حد توانش، بیشترین اهتمام را به مبارزه با فساد داشت و انشالله خداوند از سر تقصیرات همه ما هم بگذرد.

ناآگاهی از اقتضائات زمانه، بزرگ‌ترین تهدید برای تمامیت ارضی ایران است

هرگاه خواستیم نفوذ یک قوت را کم کنیم، دچار قوت مخرب‌تری شدیم

بحران یادگیری در ساختار قوت، بلای تاریخی برای ایران شده است

او در قسمت فرد دیگر از سخنانش، با گفتن این که اگر می خواهیم تمامیت ارضی و منافع ملی خود را پاس بداریم، به همان اندازه که نیازمند شناخت عمیق جامعه خودمان هستیم، نیازمند شناخت ساختار قوت و ثروت جهانی هم هستیم، اصرار کرد: در طی بالغ بر ۴۰۰ ساله قبل، هولناک ترین ضربه ها به تمامیت ارضی سرزمین و رفاه مردممان، از دریچه نشناختن اقتضائات زمانه داخل شده است. این عادت تلخ و ناپسند را که ایران هر بار خواسته نفوذ یک سرزمین خارجی را افت دهد، دست به دامن قدرتی شده که ان قوت بعدا بلایی بر سرمان آورده که بگوییم هزار رحمت به متجاوز قبلی. بحران یادگیری در ساختار قوت ایران، یک اتفاق است.

اصلاح اقتصادی پایدار، بدون اصلاح مشابه سیاسی مقدور نیست

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با گفتن این که وجوه اقتصادی اعمال سلطه، زیاد عریان تر، قابل مشاهده تر و قابل شناخت تر و به این علت زیاد کاراتر است، او گفت: دامن زدن به ترقی آگاهی ها و عرصه اقتصاد و لحاظ کردن در هم تندیگی آن با سیاست زیاد الزامی است. ما در ایران هم این گرفتاری را داریم. تعداد بسیاری این توهم را دارند که بشود بدون این که کاستی های فاجعه امیز ساخت سیاسی را اصلاح کنیم، بهبود اقتصادی تشکیل کنیم. این محال است. بر پایه نظریه مسلط در اندیشه گسترش ـ یعنی نظریه «توازن دوگانه» ـ تقریبا اجماع وجود دارد که اصلاح اقتصادی پایدار، بدون اصلاح مشابه سیاسی مقدور نیست.

سیاست‌های تورم‌زا را با نامهایی فریبنده همانند «اصلاح» جا می‌زنند

واژه «اصلاح» هم در ایران لجن ‌مال شده است

به حرف های مومنی؛ یکی از فجایعی که در نتیجه تعدیل ساختاری و اعتیاد به شوک ‌درمانی در ایران پدید آمده، این است که حتی واژه «اصلاح» نیز لجن مال شده است. فردی که می‌ خواهد سیاست‌ های تورم ‌زا، اشتغال ‌زدا و ویرانگر را اجرا کند، نام آن را «اصلاح قیمت ارز» یا «اصلاح قیمت حامل‌های انرژی» می‌گذارد! مطابق آنچه جان مینارد کینز در کتاب The Economic Consequences of the Peace  که در ۱۹۲۰، دو سال بعد از جنگ جهانی اول انتشار کرده گفتن می‌کند، در تاریخ بشر، هیچ فسادی فراگیرتر از تضعیف قیمت پول ملی نیست. اما مافیاها این فساد را با عناوینی فریبنده چون «اصلاح»، «واقعی‌سازی قیمت ارز» و «رقابتی‌سازی بازار ارز» اراعه می‌کنند و با این فریب‌ها، مسئولان با حسن نیت اما فاقد صلاحیت حرفه‌ ای را همچون عروسک خیمه شب بازی به اراده خود می‌ چرخانند.

بدون توزیع عادلانه قوت، توزیع عادلانه ثروت ممکن نیست

عدل فقط ثروت نیست؛ باید قوت، منزلت، صدا و اطلاعات هم عادلانه توزیع شود

استاد گروه برنامه ریزی و گسترش اقتصادی اضافه کرد: اصلاح اقتصادی یا سیاسی، در ذات خود، باید مجموعه‌ ای از عمل های باشد که به توزیع عادلانه قوت و ثروت منجر شود. در نظریه ‌های علمی، اصرار شده است که تقدم با توزیع عادلانه قوت است؛ چرا که بدون آن، امکان توزیع عادلانه ثروت وجود ندارد. در ادبیات علمی این حوزه، بیشتر از ۱۵ گروه استدلال در این عرصه اراعه شده است .این جای تأسف دارد که در شرایطی که پرچم عدل را در دست داریم، نه ‌تنها در فهمیدن عرصه ‌های نوین عدل ناتوانیم، بلکه حتی وجوه سنتی آن را نیز به درستی نمی ‌فهمیم. بالاخره چند صد سال است که هر کس از عدل اجتماعی سخن می‌گوید، اصرار می‌ کند که توزیع قوت، ثروت و منزلت باید عادلانه باشد. افرادی که خود را به‌ روز کرده ‌اند، می ‌گویند توزیع عادلانه اطلاعات نیز اهمیتی کمتر از آن سه ندارد، و توزیع عادلانه صدا نیز به هیچ ‌وجه اهمیت کمتری ندارد.

تعلق بیشتر از ۹۰ درصد آب شیرین ایران به کشاورزی، افترا است

مومنی با گفتن این که بیشتر از سه دهه است که اگر در این سرزمین کوچک‌ ترین جسارتی به منافع مافیاها، رباخواران، دلالان و واردکنندگان داخل شود، ارکان سرزمین به لرزه درمی‌ آید، اما اگر بزرگ‌ ترین افترا‌ها به زحمت ‌کش‌ترین، شریف ‌ترین و محروم ‌ترین گروه‌های اجتماعی ما نسبت داده شود، آب از آب تکان نمی‌ خورد، یادآورشد: اکنون در قضیه بحران آب، بیشتر از صد گزارش رسمی وجود دارد که می ‌گوید مافیاهای سدسازی و مافیاهای رانتی معدنی، که آب‌ بَرترین و آلوده ‌سازترین رشته‌ فعالیت ها می باشند، به ‌نحوه جنون‌آمیزی در کم‌ آب ‌ترین مناطق ایران گسترش یافته ‌اند. اما برای تبرئه این مافیاها، آمارهای مجعول و دروغین اراعه می‌ کنند؛ می‌گویند بیشتر از ۹۰ درصد آب شیرین ایران صرف کشاورزی می ‌شود. این افترا است. بیشتر از صد گزارش رسمی و میدانی وجود دارد که خلاف این را ثابت می‌ کند.

فریب افکار عمومی با دادن نشانی غلط؛ قربانی این بازی، روستاییان بی‌صدا می باشند

مافیاها با وارونه ‌سازی حقیقت، بحران آب را به گردن مظلوم ‌ترین اقشار می‌اندازند

اگر هزاران تهمت افترا به روستاییان زده شود، هیچ واکنشی در پی ندارد

او با گفتن این سوال که چرا این ادعای نادرست را تکرار می‌کنند؟ ، گفت: برای آنکه ذهن سیاست‌گذاران خام و ناپخته، و ذهن عامه مردم که فاقد صلاحیت تخصصی است، منحرف شود. چون قسمت کشاورزی و جامعه مظلوم روستایی ایران، کم‌ سازمان ‌یافته ‌ترین گروه اجتماعی در این سرزمین می باشند و از نظر صدا، قوت و ثروت، جایگاهی در کانون‌ های توزیع رانت ندارند. به این علت اگر جهت فریب افکار عمومی، نشانی غلط داده شود و حرف های شود که عامل بحران آب کشاورزان می باشند، صدای اعتراضی بلند نخواهد شد. در روبه رو، اگر جرات کنید کوچک‌ ترین نقدی به رباخواران داخل کنید، خواهید دید که چطور همین رسانه ملی، که یاد گرفته نقش برنامه ‌ساز ایفا کند، یک دفعه در نقش دلال فلان بنگاه ظاهر می‌شود و تبلیغ این و آن کالا را می‌کند. واقعا قباحت همه امور حاکمیتی را در هم شکسته‌ اند. اگر کوچک‌ترین اشاره ‌ای به رانت ‌خواران معدنی یا مافیای واردات شود، ده‌ ها برنامه تلویزیونی برای تطهیر آنها ساخته می‌شود؛ اما اگر هزاران تهمت افترا به روستاییان زده شود، هیچ واکنشی در پی ندارد. این واقعا قضیه‌ای شگفت‌آور است. توزیع عادلانه اطلاعات و صدا، از لوازم حیاتی تحقق عدل اجتماعی در شرایط جاری جهان و ایران است.

مافیاهایی که از شوک ‌درمانی منتفع می ‌شوند، قدرتی به‌ مراتب فراتر از سطح اصلاحات جزئی دارند

ظهور پزشکیان، نشانه‌ای کوچک از اصلاح می بود؛ اما مافیاها عکس العمل تند نشان دادند

به حرف های رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد؛ هنگامی اندکی اصلاح در قالب پذیرفتن پزشکیان نمایان شد، و هنگامی ما مشاهده کردیم که مافیاهایی که از شوک ‌درمانی منتفع می ‌شوند، قدرتی به‌ مراتب فراتر از سطح اصلاحات جزئی دارند، چندین دفعه به حاکمان و تصمیم‌ گیران مهم، از موضع بقای سرزمین، از موضع امنیت ملی، و از موضع آموزه ‌های اسلامی که می ‌گوید برپایی آسمانها و زمین بر عدل محکم است، تذکر دادیم که اگر از عدل فاصله بگیری، دچار تزلزل و شکنندگی دائمی خواهی شد. گفتیم باید اندکی توزیع قوت عادلانه ‌تر شود. باید اندکی راه برای شایستگانی که به جرم فساد‌ناپذیری یا به جرم «نه» گفتن، به بیرون پرتاب شده‌ اند، باز شود. در غیر این صورت، سرزمین قابل اصلاح نخواهد می بود.

موجی به راه افتاده و می‌گویند قیمت ارز کالاهای اساسی را از حالت ترجیحی به شکل ترکیبی تحول می‌دهیم

این، اسم رمز آن است که نزدیک به نیمی از ارز تخصیصی، بیشتر از دو و نیم برابر افزایش قیمت یابد

مومنی او گفت: در همین محافل سیاست‌گذاری اقتصادی، در دوران بعد از تجاوز اسرائیل و آمریکا، مجدد می‌شنویم که از زبان مسئولان کلیدی سیاسی و اقتصادی، پچ پچ‌ هایی شنیده می‌شود که واقعا اگر نخواهیم جسارت کنیم، و با وجود همه تلاش برای نگه داری ادب، باید او گفت واقعا کار سختی ا‌ست. اکنون موجی به راه افتاده و می‌گویند قیمت ارز کالاهای اساسی را از حالت ترجیحی به شکل ترکیبی تحول می‌دهیم. این، اسم رمز آن است که نزدیک به نیمی از ارز تخصیصی، بیشتر از دو و نیم برابر افزایش قیمت یابد. شما از یک سو می‌گویید ما وام ‌دار مردم هستیم، اما نخستین پاداشی که وعده می‌ دهید، تکرار تنبیه فاجعه‌ بار و فلاکت‌ آور سال ۱۴۰۱ است.

می خواهند نیمی از ارز ترجیحی را تا ۷۰ هزار تومان بالا ببرند؛ این ظلمی مضاعف است

جایگزینی ارز ترکیبی، فقط اسم جدیدی برای بی‌عدالتی بزرگ‌تر است

سیاست‌گذاران اقتصادی فاقد دانش حرفه‌ای‌اند، مجذوب واژه‌های شیک خواهد شد

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد او گفت: چون و مخاطبان مهم این سیاست‌ها در صندلی های کلیدی تصمیم گیری حرفه ای نیستند، اگرچه حسن نیت دارند، اما به ‌جهت نداشتن دانش حرفه‌ ای، مجذوب عناوین شیک می‌ شوند و از فهمیدن پیامدهای فاجعه ‌بار و بحران آفرین آن ناتوانند. گزارش‌ های رسمی منتشرشده در پی سیاست‌های سال ۱۴۰۱ مشخص می کند که بیشتر از ۳۰ درصد جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند و ۴۰ درصد دیگر در اغاز سقوط به زیر خط فقر می باشند. در این چنین شرایطی، واژگان ادبی تازه اختراع می‌کنند و نام آن را «جایگزینی ارز ترکیبی به جای ارز ترجیحی» می‌گذارند، اما معنی واقعی آن این است که نیمی از ارزهایی که قانونا موظف بودند با قیمت ۲۸۵۰۰ تومان تخصیص یابند ـ که همان نیز ظلمی آشکار به فرودستان و اقتصاد ملی و ثبا اقتصاد کلان می بود ـ اکنون قرار است حتی تا بیشتر از ۷۰ هزار تومان افزایش یابد. این سطح از فقر بنیه اندیشه ‌ای در مدیریت اقتصادی سرزمین، مایه شرم است.

افرادی که اقتصاد را به قیمت تقلیل خواهند داد، بروند تاریخ بخوانند

بازی مافیایی با قیمت‌های کلیدی، ۳۷ سال است فقر و فلاکت می‌آورد

مومنی با گفتن این انتقاد که بعضی اوقات اوقات این‌ها سخن‌هایی می‌زنند که آدم با خودش می‌گوید: خدایا، این‌ها کجا درس خوانده‌اند؟ به نام اقتصاد چه خوانده‌اند؟، در ادامه گفت: فردی آمده و حرف های است: ما فقط یک عنصر اعتدال‌قسمت در اقتصاد داریم، آن هم قیمت است! من می‌گویم: دو نفر اشکار بشوند که حداقل تاریخ ایران را به اینها یاد بدهند. گونه‌ های پرشماری از دامپینگ با ابزار قیمت وجود داشته که چندین دفعه و چندین دفعه کمر اقتصاد و جامعه ایران را شکسته است. در این ۳۷ سال هم، ما روزمره فقر، فلاکت و عقب‌ ماندگی زیاد تر را در بازی پَست مافیایی با قیمت‌ های کلیدی دیده‌ایم؛ آن هم در شرایطی که هیچ‌ کدام از نهادهای پشتیبان بازار را فراهم نکرده ‌اند. من واقعا نمی ‌دانم اینها در این زمان کجا بوده‌اند که تا این مدت قادر نیستند این مسائل بدیهی را بفهمند. اگر فهمیدن شرایط جاری مقداری پیچیده است، واقعا خاضعانه از مشاوران سران قوا، مشاوران هیئت وزیران و نمایندگان مجلس خواهش می‌کنم بروید مقداری تاریخ بخوانید. بروید کتاب تاریخ اقتصادی ایران تاثییر چارلز عیسوی را بخوانید.

انگلیس ایران را از واردکننده به صادرکننده تریاک تبدیل کرد؛ با ابزار قیمت و بدون نهاد

نداشتن نهاد پشتیبان قیمت‌ها، امروز هم همانند قرن نوزدهم ما را زمین‌گیر کرده است

مافیای اقتصادی امروز، ادامه همان پروژه استعماری قرن نوزدهم است

او یادآورشد: آنجا به ‌روشنی می‌گوید که در چارچوب مطامع امپریالیستی انگلستان در قرن نوزدهم، تصمیم گرفته شد ایران که تا آن زمان حتی برای نیازهای درمانی خود داخل کننده تریاک می بود، به یک صادرکننده عمده تریاک تبدیل شود. ابزار مهم این پروژه قیمت می بود، در غیاب نهادهای پشتیبان سیستم قیمت‌ها؛ چیزی که در قرن نوزدهم نداشتیم و امروز هم نداریم. در قیاس با آن زمان، هزار رحمت به حالت قرن نوزدهمی ‌مان! چون حداقل بیشتر از ۹۰ درصد اقتصاد خودبسنده می بود و با این بازیهای جنایتکارانه مافیایی، این‌همه فقر، فلاکت، عقب‌ماندگی و وابستگی ذلت‌آور در عرصه تشکیل بر ایران تحمیل نمی ‌شد.

دستکاری قیمت تریاک توسط انگلیس، مقدمه قحطی‌های مرگبار در ایران شد

قحطی قرن ۱۳، محصول سیاست‌های غلط اقتصادی می بود

مومنی در ادامه گفت: چارلز عیسوی می‌نویسد که انگلیسی‌ها برای پیروزی این پروژه، قیمتی دستکاری ‌شده برای تریاک تعیین کردند، به‌ طوری‌ که کشاورزان ایرانی می‌دیدند اگر به ‌جای کشت غلات و حبوبات، همان مقدار زمین را زیر کشت تریاک ببرند، با یک‌، سوم زحمت، سه‌ برابر درآمد کسب خواهند کرد. نتیجه چه شد؟ در یک بازه کمتر از ۳۰ سال، ایران دچار فاجعه قحطی‌های بزرگ در میانه قرن سیزدهم هجری شمسی شد؛ قحطی‌ هایی که در برخی از شهرهای بزرگ ایران، بیشتر از چهار پنجم جمعیت به‌خاطر گرسنگی و اپیدمی از بین رفتند.

اعتدال اقتصادی از مسیر عدل می ‌گذرد، نه فقط بازی با قیمت‌ ها

به‌گفتن اظهار فضل می‌گویند: «فقط با قیمت، ما به جستوجو اعتدال هستیم!» آقاجان! برو ایران را بشناس

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیانی انتقادی او گفت: برای مثال یک صاحب ‌منصب اقتصادی، که به قول مرحوم آقای عالی ‌نسب، تا این مدت مرکب جزوه ‌هایش خشک نشده، به‌گفتن اظهار فضل می‌گویند: «فقط با قیمت، ما به جستوجو اعتدال هستیم!» آقاجان! برو ایران را بشناس. برو اسبق تاریخی ‌اش را بدان. برو روش‌ شناسی اقتصاد بخوان. برو آثار نرس، ویلیامسون و دیگر بزرگان را بخوان که حرف های‌اند بزرگ‌ ترین فهمیدن بشر در دوره اجرای تعدیل ساختاری این می بود که در غیاب توزیع عادلانه قوت و ثروت، سیستم قیمتها اختلال‌ های فاجعه‌ ساز تشکیل می‌کند. و این سخن، طنز تلخ روزگار ماست. اصلاً به تعابیر نگاه کنید.

بی‌توجهی به فلسفه و راه حلشناسی اقتصاد، سرزمین را در تله ساده‌انگاری دچار کرده است

تئوری بازار بدون عدل، یک توهم خطرناک است؛ با اقتصاد همانند جدول ضرب حرکت نکنید

او گفت: مقداری عقب‌تر برویم؛ خانم جوآن رابینسون در میانه قرن بیستم، برای افرادی که از اقتصاد فقط بازی با اعداد و رقم های را یاد گرفته‌ اند و ذره ‌ای فهمیدن از فلسفه و روش‌ شناسی علم اقتصاد ندارند، برای فهماندن اهمیت پیش‌ نیازهای ملزوم برای کارکرد درست نظام قیمت ‌ها، از یک تمثیل منفعت گیری می‌کند. کاش در گوش آقای پزشکیان و همکارانش هم اندکی از سخنان حکیمانه رابینسون و دیگر متفکران بزرگ اقتصادی زمان شنیده‌ شدن اشکار کند .او فقط به یکی از پیش‌نیازها بسنده می‌کند؛ فکر او این است که یک حداقل شعوری وجود دارد و در خانه اگر کس است، همین یک سخن بس است. می‌گوید: فکر کنید بین تئوریهای اقتصادی، مسابقه‌ ای برای انتخاب «کمونیستی‌ ترین نظریه» برگزار شود. فکر می‌کنید کدام تئوری برنده خواهد شد؟ جواب می‌دهد: تئوری بازار بدون تردید برنده این جایزه خواهد شد. چون همه آن قولهایی که درمورد بهینگی، کارایی و آزادی در تئوری بازار داده می‌شود، مشروط و منوط به تحقق عدل مطلق در همه عرصه‌های حیات جمعی است. تجلیگاه آن در اقتصاد این است که همه بازیگران اقتصادی همگن و برابرند و همه محصولات تولیدی نیز همگن‌اند.

هنگامی دولت‌گرایان نام بازار می‌آورند، مردم مضطرب خواهد شد

مومنی او گفت: این‌ها واقعا ایران نبودند. کجا بودند؟ یک‌ باره سر و کله‌ شان اشکار شده. جسارت به آنها که می‌خواهند بروند بیرون درس بخوانند و چیزی بفهمند نیست؛ ولی او گفت و گو بر سر این است که، برای نمونه، نزدیک به پانزده سال پیش، انتشارات نهادگرا کتابی را با گفتن «بنیان‌های نهادی اقتصاد آزاد» انتشار کرد. در مقدمه‌ آن کتاب، همکار ارجمندم، جناب آقای دکتر محمدقلی یوسفی، پرسشی اساسی را نقل می ‌کند. ایشان می‌ گوید: «به ‌نام بازار، در این سرزمین چه اتفاقاتی رخ داده است که به ‌محض آنکه دولت‌ گرایان اظهار می‌ کنند تصمیم دارند قیمت ‌گذاری را در حوزه ‌ای خاص به بازار واگذار کنند، هراس، اضطراب و آینده ‌پریشی، همه شهروندان را کم ‌وبیش در چنبره‌ خود می‌گیرد؟»

چند بار باید ناکامی شوک‌ درمانی تکرار شود تا مجلس تصمیم بگیرد؟

کارکرد ۱۴۰۱ کافی است تا سیاست‌ های غلط متوقف شود

وی گفت: سوال این است: چند بار باید امری آزموده شود تا ناکامی ‌اش به رسمیت شناخته شود؟ ناکامی سیاست شوک‌درمانی، در لایه‌های گوناگون، چند بار باید رخ دهد تا از آن عبرت گرفته شود؟ ای‌کاش مجلس ما اندکی به بلوغ می‌رسید. ما حتی راضی هستیم که بپذیرند اگر مافیاها و مدافعان شوک‌درمانی تا این حد قوت چانه ‌زنی دارند و منافع آنان به منافع ایران، مردم، آینده و تولیدکنندگان سرزمین ترجیح داده می‌شود، دست‌ کم مقدار دفعات ناکامی این سیاستها را معیار توقف آن قرار دهند. ما از آنان نمی‌خواهیم تاریخ یک قرن پیش را مرور کنند؛ کافی است کارکرد دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۱ را تحلیل کنند. حداقل انتظار این است که طراحان سیاستهایی چون جایگزینی «ارز ترکیبی» به‌ جای «ارز ترجیحی»، جزوه ‌ای چندصفحه ‌ای انتشار کرده و توضیح دهند که این تحول چه دستاورد مثبتی برای سرزمین داشته است. اگر دستاوردی نداشت، و بالعکس بر فقر و فلاکت دامن زد، آیا این خود نشانه‌ای کافی برای توقف آن نیست؟

دشمنان برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ ما باید از توانایی‌های قبل درس بگیریم

به ‌جای تقدیر از مردم، گویا تصمیم ‌گیران در پی آنند که مجددا چنگ به طور این مردم بزنند

مومنی یادآورشد: هفته‌ قبل گزارشی از یک نهاد رسمی انتشار شد، نمی‌خواهم به وابستگی آن به کدام وزارتخانه اشاره کنم، که در آن، تعداد جمعیتی که در حالت «گرسنگی شدید» قرار دارند، چند میلیون نفر ذکر شده است. آیا از نظر حضرات، این تعداد برای افتخار ایران کافی نیست؟ آیا قرار است با افزایش این جمعیت، افتخار افزون شود؟ این افراد افرادی‌اند که حتی با صرف همه درآمد خود، قادر به تامین حداقل‌های معیشتی مورد نیاز برای بقا نیستند. در این چنین شرایطی، به ‌جای تقدیر از ملتی که در بزنگاه‌های تاریخی با شرافت، بلوغ و رشادت حرکت کرده‌ اند، گویا تصمیم ‌گیران در پی آنند که مجددا چنگ به طور این مردم بزنند. ای‌ کاش نظام تصمیم‌ گیری ما به شیوه لقمان حکیم از آنها بیاموزد. اگر دشمنان ما مطامع امپریالیستی یا صهیونیستی دارند، دستکم ما می ‌توانیم از وجدان، صداقت و توانایی‌ مثبت آنان در راه حلهای اجرایی بیاموزیم. برای نمونه، ایشان اشاره کردند که هر عمل استراتژیکی در آن سوی دنیا، دست‌کم بیست سال پشتوانه‌ فکری دارد. باید به تاثییر جیمز پتراس دقت کرد؛ از سال ۲۰۰۵ نوشته دعوا‌ اسرائیل به ایران به‌گفتن بستری برای عبور از «دلار نفتی» به «دلار خون‌آلود» در دستور کار قرار گرفته و برای آن نقشه‌ پردازی شده است.

عصر دانایی و قوت ملی؛ تصمیماتی که رابطه مردم و حکومت را تضعیف کنند سم می باشند

این اقتصاددان سوال کرد: آیا ما نمی ‌توانیم شناخت خود را عمیق‌تر کنیم؟ برای نمونه، موسسه‌ «رَند» به خواست شورای روابط خارجی آمریکا، در سال ۱۹۹۹ مطالعه ‌ای انجام داده است با این سوال: «ما رقبای خود را با معیارهای پیشا‌ انقلاب دانایی می ‌سنجیم. در حالی که اکنون باید بازدید کنیم در عصر دانایی چه تحولاتی در مولفه‌ های مهم قوت رخ می‌دهد؟» خلاصه‌ قسمت نظری آن مطالعه، سالها پیش به فارسی ترجمه شده است. نتیجه‌ آن گزارش تکان‌ دهنده است. در آنجا ۱۲۴ شاخص برای قوت ملی معارفه می ‌شود که به ‌مرور زمان دسته‌ بندی و افت می ‌یابند، تا آنکه در نهایت اصرار می‌شود: «در عصر دانایی، هیچ مولفه‌ ای به اندازه‌ الگوی رابطه‌ مردم با حکومت، در تعیین قوت ملی نقش ندارد» اگر در ساختار تصمیم‌ گیری و تخصیص منبع های سرزمین ما، «دانایی» جایگاهی می‌ داشت، رئیس‌جمهور و دیگر مقامات باید در برابر هر پیشنهادی می ‌پرسیدند: «آیا این تصمیم جهت بهبود یا تضعیف رابطه‌ مردم با حکومت خواهد شد؟» و اگر جواب این می بود که به بدتر شدن این رابطه می‌ انجامد، باید آن سیاست همانند سَم کنار گذاشته می‌ شد.

هر فرد جدیدی که داخل دولت می‌شود، بدون اصلاح حتی اندکی از رویه ‌های قبل، به ‌شدت تکنیک‌ های قبلی ها را می‌آموزد

مومنی اصرار کرد: مسئله‌ تاسف‌ بار دیگر آن است که، متاسفانه، هر فرد جدیدی که داخل دولت می‌شود، بدون اصلاح حتی اندکی از رویه ‌های قبل، به ‌شدت تکنیک‌ های قبلی ها را می‌آموزد. این روزها موجی راه افتاده است که مسئولان می‌گویند: «این منتقدان مدام عیب می‌گیرند ولی راهکار نمی‌دهند!» ای‌ کاش شاخصی برای سنجش ادب و شرم گویندگان این سخن وجود داشت. در طول ۳۵ سال قبل، آیا هیچ زمان پیش آمده که اقتصاددانان منتقد، بدون اراعه‌ جانشین، نقدی بر سیاست‌های اقتصادی داخل کرده باشند؟ برای نمونه، در سال ۱۳۹۷، وقتی ‌که اوج جهش قوت مافیاها در اقتصاد ایران رقم خورد، گروهی از اقتصاددانان نامه‌ای به رئیس‌جمهور زمان نوشتند. در سطوح عالی حاکمیت، بیشتر از پنج بار در جلسات رسمی به این نامه اشاره شد و تصریح شد که حجم صفحات پیشنهادات اجرایی نقل ‌شده در آن، بیشتر از سهم نقدهاست.

شما با افتنظر روبه رو نبودید؛ شما اهل گوش کردن نیستید و با افتتمایل به شنیدن روبه رو‌ اید

این استاد اقتصاد اصرار کرد: شما با افتنظر روبه رو نبودید؛ شما اهل گوش کردن نیستید و با افتتمایل به شنیدن روبه رو‌ اید. ما در همین موسسه‌ مطالعات دین و اقتصاد، از لحظه‌ روی کار آمدن آقای دکتر مسعود پزشکیان، بدون وقفه طی هجده هفته، محورهای مهم بحران‌ ساز در اقتصاد ایران را تحت هجده گفتن گوناگون تشریح کردیم، دلایل ناپایداری آنها را گفتیم و راهکارهای جانشین کارشناسی اراعه دادیم. آیا حتی یک عکس العمل از سوی مسئولان نشان داده شد؟ پیش‌تر، صداقت و راستی‌گویی از فضایل شناخته‌شده در ساختار سیاسی ایران می بود. اکنون گویا در این حوزه نیز ناظر تحولی بنیادین هستیم. سرزمین، برای آنکه شرافتمندانه اداره شود، بیشتر از هر چیز به ادب، انصاف، شرم و حیا نیاز دارد.

مومنی با گفتن این که یکی از نکات کلیدی این است که ما به دولت جاری، دولت قبل، و حتی دولت ماقبل آن چندین دفعه حرف های‌ایم که آمادگی داریم سیاست‌هایی را که در اغاز‌ تصمیم‌گیری درمورد‌ی آن‌ها قرار دارید، پیش از اظهار و اجرای عمومی، به‌صورت رایگان و در عالی‌ترین مرجع علمی سرزمین، یعنی فرهنگستان علوم، برسی کارشناسی کنیم، افزود: همه در جلسات حضوری اذعان داشتند که این نظر از هر نظر با لیاقت است، اما هیچ زمان به آن عمل نکردند. با این حال، این ما هستیم که باید متهم شویم به این که «نظر ایجابی» نداریم. ان‌شاءالله خداوند به همگان انصاف، شرافت و فهمیدن تاریخی بیشتری عطا کند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد او گفت: از سال ۱۹۹۹، کتاب «تحول قوت ملی در جامعه پسا‌صنعتی» انتشار شده که اثری معتبر درمورد ورود جوامع به عصر دانایی است. اولین دستاورد این مطالعه در سال ۲۰۰۵ تصویب قانون سیاست انرژی آمریکا و اغاز انقلاب نفت شیل می بود که ستون فقرات رشد تجاری آمریکا را راه اندازی داد. نقطه عطف مهم در سال ۲۰۱۷ است که آمریکا واردات نفت خلیج فارس را به صفر رساند. برخی گمان کردند آمریکا منطقه را ترک می‌کند، اما حقیقت این است که وابستگی شدید چین به نفت منطقه، مرکز منازعه هژمونیک آینده است و همه تغیرات منطقه بر این محور است.

بعد از جنگ تجاوزکارانه اسرائیل و آمریکا، اول مراکز اندیشه را تعطیل کردند

آمریکا تهدید را از ۲۰۰۶ شناخت

مومنی به گزارش ۲۰۰۶ شورای روابط خارجی آمریکا اشاره کرد که چین تا ۲۰۲۰ تهدید مهم آمریکا شناخته شد و افزود که آمریکایی ‌ها با برنامه ‌ریزی دقیق قدم به قدم با منفعت گیری از همه ظرفیهای دانایی خود، عمل های خود را پیش برده‌ اند. اما در ایران هرگاه قیمت نفت اندکی افت می‌ یابد، بودجه نهادهای پژوهشی و دانشگاهی که باید محور گسترش باشند، مقصد صرفه‌ جویی قرار می ‌گیرد و حتی بعد از جنگ تجاوزکارانه اسرائیل و آمریکا هم به موسسات پژوهشی که با آنها ربط دارم انها گفتند که اطلاعیه آمده که به آنها پیامک داده اند که تا خبر ثانوی موسسات پژوهشی تعطیل‌ شوند. به سرزمین تجاوز شده و اولین کار این بوده که مراکز فکر کردن را تعطیل کرده اند!

در منازعه هژمونیک، چین با ۴۰۰۰ نهاد نخبه‌پرور پیش می‌رود؛ ما با حذف شایستگان!

جنگ آینده بر سر استعدادهاست

او در ادامه به سند ۲۰۰۷ سیاست امنیتی آمریکا اشاره کرد که اظهار کرده آمریکا دیگر پلیس جهان نخواهد می بود و هر کشوری باید هزینه امنیت خود را بپردازد و او گفت: مطالعه ۲۰۱۲ موسسه رَند درمورد جنگ قوت‌های بزرگ و منازعه نظامی احتمالی آمریکا و چین نیز نقطه عطف فرد دیگر است که کتاب «اقتصاد سیاسی حکمرانی فراملی» را برای مطالعه زیاد تر معارفه کرد. در منازعه هژمونیک جاری، «جنگ جهانی بر سر توانایی های انسانی» شکل گرفته است؛ چین با جمعیتی بیشتر از یک میلیارد نفر و شبکه ۴ هزار نهادی گسترده دیاسپورای خود در جهان، تلاش می‌کند استعدادها را جذب و به خدمت گیرد. اما با کمال تأسف باید او گفت در ایران، برخلاف این روال، افرادی با لیاقت و اندیشه به بهانه امنیت ملی از سرزمین رانده خواهد شد. اینجا باید سوال کرد واقعا نفوذی واقعی کیست؟

ایران در نقشه هژمونیک آینده جایگاهی اختصاصی دارد؛ باید ظرفیت دانایی حاکمیتی را ارتقا دهیم

سیاست‌گذاری‌های جاری نمی‌تواند ایران را در رقابت قوت‌های بزرگ نگه داری کند

این اقتصاددان به بخشهایی از مقدمه ای که بر کتاب «هانگلیو» نوشته که در آن به راهبرد چین برای هژمون شدن و مقاومت آمریکا در برابر آن پرداخته است، خارنشان کرد: در آن استراتژی‌ها، مطرح‌هایی وجود دارد که مشخص می کند چرا ایران در نقشه‌ی تازه جهانی جایگاهی اختصاصی اشکار کرده و اگر ما خواهان نگه داری تمامیت ارضی‌مان هستیم، باید ظرفیت دانایی حاکمیتی خود را ارتقا دهیم. آنان که همه توانشان در شوک ارزی، غارت منبع های ملی تحت گفتن خصوصی ‌سازی و مولدسازی خلاصه می ‌شود، باید سطح خود را ارتقا دهند تا ایران را در این شرایط پیچیده نگه داری کنیم. برای آن‌که فقط مقیاس برنامه‌ های آمریکا را فهمیدن کنید: با شراکت بیشتر از ۱۰۰ سرزمین، در همه مسیرهایی که مطرح «کمربند و راه» چین طراحی کرده، آمریکا بودجه‌ای بالغ بر ۴۰ هزار میلیارد دلار در نظر گرفته است. برای فهمیدن این رقم، کافی است بدانید که این مبلغ نزدیک به ۱۰۰ برابر تشکیل ناخالص داخلی ایران است.

ساختار اقتصادی سرزمین به سود مونتاژ و علیه تشکیل ملی طراحی شده است

بنیه‌ تولیدی ایران از درون در حال توخالی‌ شدن است

افرادی که از نفوذ سخن می‌ گویند، باید به ساختارهای ضدتولید داخلی بنگرند

مومنی او گفت: هنگامی می‌گوییم باید مناسبات بین‌المللی را شناخت، واقعا باید عمق وابستگی فناورانه‌ خود را نیز بشناسیم. امروز سرزمین ما از درون، از حیث بنیه‌ تولیدی، در حال توخالی شدن است، به ‌واسطه این که مونتاژکاری به جای تشکیل واقعی جا زده می‌ شود و کل ساختار نهادی به سود مونتاژکارها و علیه تشکیل داخلی است. در این چنین شرایطی، برخی پروژه‌ نفوذ را در جایی دیگر جستجو می‌کنند. باور کنید، برخی سخنان را که می‌ شنوم، انسان از شرم، آب می‌شود. اگر هم حمل بر حسن نیت کنیم، باز هم نشان می ‌دهد آنان نه جهان را می‌شناسند، نه اقتضائات نگه داری عزت، امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را.

سیاست ‌گذاری اقتصادی ایران دچار علتمافیایی و غیرتوسعه‌گراست

تصمیم ‌گیری‌ های خرد برای ساختارهای رانتی، سرزمین را به بن ‌بست کشانده

آزادسازی قیمت‌ها و واردات بی‌مهار، بازی با امنیت اقتصادی سرزمین است

 این استاد اقتصاد با گفتن این که در اندیشه گسترش، حرف های می‌شود هر فردی که در جایگاه قاعده ‌گذاری قرار می‌گیرد، باید ابتدا به یک فهمیدن بنیادین آموزش داده شود؛ و آن، «فهمیدن تقدم رتبه‌ای مسائل سطح گسترش بر مسائل سطح خرد و کلان» است، اضافه کرد:  عرصه‌ سازی برای شوک تازه نرخ ارز، آزادسازی قیمت‌ها، و واردات بی‌ مهار و تحقیرآمیز، تصمیم ‌گیری با ابزارهای سطح خرد برای یک ساختار گسترش‌ نیافته و رانتی است؛ مسیری که ما را به حالت جاری رسانده است. با این تفاوت که امروز شکنندگی ‌ها و صدمه‌پذیری ‌های ما، نسبت به سه دهه قبل، به‌ شدت افزایش یافته و دیگر مجالی برای آزمون ‌وخطا در راستای منافع مافیاها باقی نمانده است. در تحلیل‌ های سطح گسترش می‌گویند هر تصمیم یا تخصیص منبعی که صورت می‌گیرد، باید با ده متغیر کنترلی سطح گسترش تطبیق داده شود. اولین متغیر، «رابطه مردم با حکومت» است. اگر می‌ خواهید نرخ ارز ترجیحی را به ترکیبی تحول دهید، یا جهشی در قیمت کالاهای اساسی تشکیل کنید، نخست باید گزارشی اراعه دهید مبنی بر این که این عمل، رابطه مردم با حکومت را بهبود می ‌بخشد یا تضعیف می‌ کند.

بازی تازه سلطه در جهان، «خلق قیمت از محل بدهی» است

او با اصرار بر این که متغیر دوم، «بنیه تشکیل ملی» است. سوم، «عدل اجتماعی». چهارم، «حالت فساد مالی». پنجم، «مقدار شراکت مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی خود». و به همین ترتیب تا دهمین متغیر، در ادامه گفت: اگر کشوری بخواهد مسیر گسترش را طی کند، و در برابر منافع مافیاها بایستد، قاعده‌گذاری‌های آن باید از فیلتر این شاخص‌ها عبور کند. ما نمی ‌گوییم سیاست ‌گذاران باید همانند نخبگان دانشگاهی، بیست سال برای هر تصمیم فسفر بسوزانند، اما لااقل حداقل شش ماه مطالعه و تامل الزامی است. بازی تازه سلطه در جهان، «خلق قیمت از محل بدهی» است. همین امروز ده‌ ها فریب در این عرصه در جریان است. برای مثال، خاویر میلی اکنون به‌گفتن معجزه ‌ای تازه نقل شده که توانسته با گرفتن وام‌ های خارجی مختصر ‌زمان و غیرپایدار، کسری ‌ها را بپوشاند. اما به ما نمی‌ گویند که بهای این کار برای آرژانتین چه بوده است: چه از حیث افزایش بدهی خارجی، و چه از زاویه گسترش فقر، تورم، و افت اشتغال.

ساختار مالی سرزمین آکنده از رباست، اما فردی درمورد حد تحمل آن نمی‌پرسد

مالی‌سازی افراطی، بار بی‌سابقه‌ای به بودجه سرزمین تحمیل کرده است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اصرار کرد: اکنون، یکی از ستون‌های رسانه‌ های مافیایی، روایت ‌سازی حوالی همین‌ گونه الگوهاست. ما باید بیشتر از این، «فسفر بسوزانیم». اگر بخواهیم خوش ‌بین باشیم، باید بگوییم برخی تنها قادرند ترجمه‌ ای از گزارش‌ های صندوق بین‌المللی پول یا بانک جهانی اراعه دهند، بی‌ آنکه به پشت‌صحنه گسترش ‌یافتگی توجهی داشته باشند. توانایی اوکراین را احتیاط کنید؛ در ابتدا انها گفتند پشتیبانی خواهند کرد، سپس اشکار شد که همه آنچه گفتن «پشتیبانی» داشت، در واقع وام می بود. و حال، با تحول نام آن به «وام رسمی»، فهرستی از مطالبات نیز همراه آن اراعه شده است. در وجه ریالی نیز، مالی ‌سازی افراطی و ترویج ساختارهای ربوی، بار مالی بی ‌سابقه ‌ای را بر بودجه تحمیل کرده است. در حالی‌ که ما دارای شمار بسیاری موسسه پژوهشی با عناوین اسلامی و غیراسلامی هستیم، تا کنون صدای بلندی درمورد تعیین «حد تحمل ربا» در این اقتصاد نشنیده ‌ایم. جامعه‌ای که بر پیشانی خود نوشته «جنگ با خدا در ربا»، نباید ساختار اقتصادی ‌اش آکنده از این اتفاق باشد.

مناسبات ربوی و مافیایی تهدیدی برای امنیت ملی ایران است

دولت به‌ جای استقراض از بانک مرکزی، خلق بدهی ربوی ۳۰ درصدی می‌ کند

تداوم مناسبات فاسد مالی، سرزمین را به پرتگاه اقتصادی نزدیک ‌تر می‌ کند

مومنی با گفتن این که ما نمی‌خواهیم احکام را تحمیل کنیم، اما حداقل باید در سطحی شبیه استانداردهای جوامع غربی، آسیای شرقی یا آمریکای شمالی، «ربا» را امری قبیح برداشت کنیم، گفت: نرخ منفعت و بار ربوی، باید سقف مشخصی داشته باشد. تا کجا می‌خواهیم این مسیر را ادامه دهیم؟ چند سال پیش، نقطه اغاز انحراف ما این می بود که انها گفتند: دولت نباید برای تامین کسری بودجه از بانک مرکزی وام بگیرد؛ چون این کار تبدیل خلق پول پرقدرت و تورم خواهد شد. اما اکنون، همین کسری بودجه با انتشار کردن انواع اوراق، با بار مالی ربوی بالای ۳۰ درصد جبران می‌شود؛ در حالی ‌که همه آن پیامدهای تورمی که پیش ‌تر از وام‌گیری از بانک مرکزی می‌ ترسیدند، با شدت بیشتری از مسیر جاری رخ داده است. تا چه وقتی می‌خواهیم این مناسبات فاسد، ربوی و مافیایی را تداوم بخشیم؟ خلق بدهی، چه در حوزه ارزی و چه در حوزه ریالی، اکنون به یکی از کانونهای مهم تهدیدکننده امنیت ملی ایران تبدیل شده است.

دسته بندی مطالب

کسب وکار

اخبار ورزشی

اخبار اقتصادی

فرهنگ وهنر

سلامتی

اخبار تکنولوژی

[ad_2]

منبع