[ad_1]
عباس عبدی، یک تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در مطمعن نوشت: از هنگامی که بشر از مرحله بدوی و خانوادگی فراتر رفت و سلسله مراتب قوت را تشکیل کرد، صاحبان زور یا حکومت در پی به دست آوردن منبع های مالی برآمدند تا از یکسو خودشان متنعم شوند و از نظر دیگر برخی خدمات، چون امنیت را نیز به مردم بدهند. شیوه تامین این منبع های مالی یکی از با اهمیت ترین ویژگیهای هر ساختار قوت است. منابعی که تامین آن در قبل از طریق جنگ، تاراج یا خراج یا فروش و اجاره دادن منبع های طبیعی و… می بود و در گسترش یافتهترین شکل آن در حکومتهای مردمی ازطریق مالیاتهای قانونمند تامین میشود. ایران هم از این قاعده خارج نبوده است، ولی از یک قرن پیش و با پیدایش نفت قسمت مهمی از منبع های سرزمین در کنار انحصارات، از فروش منبع های نفتی تامین میشد و نتیجه این روال استقلال نسبی حکومت و منبع های مالی آن از ملت می بود و حکومت را به قدرتی نه برآمده از مردم که قدرتی بر مردم تبدیل کرد.
این استقلال مالی عوارض بسیاری داشت، ولی در سالهای تازه و به علل گوناگون که جای او گفت و گو آن اینجا نیست، منبع های مذکور افت یافته در روبه رو هزینههای دولتی نه تنها کمتر نشده که زیاد تر هم شده است. در نتیجه برای تامین منبع های مالی ناچار شدهاند به روشهای دیگر متوسل شوند. مولدسازی یا فروش ثروت یکی از این روشها است که طبعا محدود است و بعد از آن به مالیات متوسل شدهاند. تنها منبعی که به نظر پایدار و نامحدود میآید مالیات است.
مالیات از مردمی میگیرند که باور و عادت به پرداخت ندارند و مالیات را دولتی میگیرد که به الزامات آن پایبند نیست. مراعات پاسخگویی، شفافیت و عقلانیت در خرج کردن مالیات ازسوی دولت، الزامات گرفتن آن می باشند. دولتی که تا این مدت کوچکترین پاسخی به فساد چای دبش نداده چطور انتظار دارد که مردم و صاحبان درآمد با رغبت کافی مالیات پرداخت کنند؟
فارغ از این نکات، مساله مهم در مالیات فهمیدن دولت از مفهوم آن است. هم در کسب آن و هم در خرج آن و هم در پاسخگویی به مردم. مالیات ویژگی مهمی دارد. مردم میخواهند بدانند که دولت چه خدماتی در برابر مالیات به آنها میدهد. پرداخت مالیات همانند خریدن کالا است. پول میدهیم و کالا میخریم. مالیات میدهیم در برابرش چه چیزی میگیریم؟
همانگونه که کالای گران را نمیخریم، خدمات گران دولتی را هم نمیخواهیم. با اهمیت ترین خدمات دولت، در درجه اول امنیت و عدل است. در مرحله های بعدی برنامهریزی گسترش، بهداشت، آموزش و… است. باید درمورد منبع های ملزوم برای این خدمات توجیهات کافی بیاورند. خرج کردن برای امور دیگر و بیربط با ماموریت های مهم دولت، غلط است.
مسئله مهم این است که دریافت مالیات محدودیت دارد، مالیات را از تشکیل و درآمد میگیرند، اگر از مقداری زیاد تر شود، مردم عکس العمل نشان خواهند داد و درآمد و تشکیل نهایی کم میشود و در نتیجه مالیات دریافتی هم کم میشود، به این علت مالیات باید صرف ارایه خدماتی شود که به سود تشکیل و درآمد و رفاه عمومی است، آنهم به اندازههای محدود باید باشد. اندازه و موارد مالیات در دنیای تازه از ضوابط علمی و اقتصادی دقیقی پیروی میکند، این چنین نیست که دولت و مجلس ببینند بودجه کم دارند سریع دستور دهند که یک مالیات از جایی تامین شود؟!
مالیات پول زور و مرتبط با اراده قوت نیست. مالیات نوعی خرید و فروش است. خرید خدماتی که اراعه آن در انحصار دولت است به هزینه مردم و از درآمد آنان. به محض آنکه این رابطه بین دو طرف مالیاتدهنده و گیرنده وجود نداشته باشد، جامعه دچار بحران میشود. متاسفانه دولت محترم بدون این که دقت کافی به علتو ظرافتهای مالیات و مالیاتگیری بنماید، میکوشد که کمبودهای مالی خود را از مالیاتهای گوناگون که بعضا شگفت است، تامین نماید. مالیات بر ثروت و نه بر درآمد و تعاریف کشدار و انواع مقررات مالیاتی که در قانونهای تازه اضافه میکنند از این نمونه است. همه اینها ضد تشکیل و درآمد مشروع است و جهت فرار اندوخته و دوریگزینی از تشکیل میشود.
[ad_2]
منبع