[ad_1]
به گزارش دانش دوست
این بازیگر در سال ۱۳۷۷ با بازی در فیلم «بودن یا نبودن» ساختهی کیانوش عیاری داخل سینما شد و در این فیلم که به نوشته اهدای عضو میپرداخت، نقش یک دختر جوان را بازی کرد که نیاز مبرم به پیوند قلب داشت و در نهایت، خانوادهی جوانی که مرگ مغزی شده می بود، قانع خواهد شد اعضای بدن فرزندشان را اهدا کنند.
و سال ۹۲ در زندگی واقعی، عسل بدیعی دچار ایست تنفسی که علتخونریزی مغزی شده می بود به کما میرود و چند روز بعدتر دچار مرگ مغزی میشود و سرانجام به وصیت او، اعضایش ۱۲ فروردین ماه سال ۹۲ اهدا و این هنرمند از دنیا میرود.
رضا داوودنژاد از بستگان این هنرمند (همسر خواهرش) چند ماه سپس از درگذشت این بازیگر در یک برنامه تلویزیونی درمورد عسل بدیعی حرف های می بود: از ویژگیهای عسل میتوانم به شور و شوق زندگی در او، طراوت، مهربانی، مادرانه بودن، انرژی مثبت دادن و… اشاره کنم. آخرین جملهاش این می بود که امسال سال من است.
وی درمورد نحوه فوت این بازیگر توضیح داده می بود: این اتفاق برای هیچ کدام از ما قابل باور نیست. امسال (سال ۹۲) به علت این که من بیمار بودم و نمیتوانستم به سفر بروم او هم پیش ما مانده می بود. از اغاز سردرد و حالت تهوعاش همسر من غزل پیش او می بود. همه افرادی که عسل را میشناسند به جز مهربانی و دوست داشتن چیزی از او ندیدند. او همه زندگیاش را وقف خانوادهاش کرده می بود.عسل هیچ بیماریای نداشت و در سلامت کامل به سر میبرد.
دادونژاد خاطرنشان کرده می بود: همه ما یک سری مشکلات، ناراحتیها و بالا و پایینها در زندگیمان داریم. او زیاد حساس می بود و ممکن می بود برخی مسائل ناراحتش کند اما نه به شکلی که دچار افسردگی شود. متاسفانه در طول این چند زمان سخنهای ضد و نقیضی از طرف من و همسرم درمورد مرگ عسل در فضای مجازی انتشار شده که درست نیست.
وی در ادامه با گفتن اتفاقاتی که در شب به کما رفتن بدیعی روی داده، یادآور شده می بود: وقتی که حالت تهوع عسل اغاز شد ما به اورژانس زنگ زدیم و او را به بیمارستان بهمن بردیم که متاسفانه برخورد نامناسبی از طرف مسئولان و پرستاران بیمارستان با ما شد و هیچ توضیحی درمورد حالت عسل به ما نمیدادند. عسل متاسفانه در اورژانس دچار ایست تنفسی شده می بود. از آنجا به بیمارستان کیان منتقل شد. در بیمارستان به ما انها گفتند که او دچار تشنج شده و سطح هوشیاریاش پایین آمده است. سپس از آن او را به بیمارستان لقمان که مرکز تخصصی مسمومیت و مغز و اعصاب است منتقل کردیم که نام بیمارستان علتابراز برخی شایعه ها نیز شد. در نهایت متذکر میشوم قضیه مسمومیت دارویی که از جانب من در مطبوعات نقل شده می بود صحت ندارد چون در آن زمان برای این که پدر و مادرعسل را زیاد دلواپس نکنیم و بتوانیم آنها را از مشهد به تهران بکشانیم من تلفنی به آنها گفتن کردم که عسل دچار یک مسمومیت خفیف شده است و همین قضیه بازار شایعه ها را داغ کرد.
داودنژاد این چنین حرف های می بود: عسل توانست با اهدای هفت عضو خود از جمله پوستش و قلبش به هفت نفر زندگی ببخشد. سپس از اهدا عضو وی تعداد افرادی که فرم اینترنتی اهدا عضو را پر کردهاند چندین برابر شده است. اگر اعضای فردی در سلامت کامل نباشد امکان اهدای عضو وجود ندارد به این علت اگر مشکلی در نحوه مرگ عسل می بود نمیتوانستند اعضای وی را اهدا کنند.
عسل بدیعی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران می بود. او سال ۱۳۷۵ به سینما راه یافت و با فیلم «بودن یا نبودن» به کارگردانی کیانوش عیاری فعالیت حرفهیی خود را اغاز کرد. وی در رشتهی علوم تغذیه تحصیل کرده می بود. از دیگر کارهای او میتوان به این فیلمهای سینمایی اشاره کرد: (۱۳۷۸) دستهای آلوده (سیروس الوند)، (۱۳۷۹) هفت پرده (فرزاد مؤتمن)، (۱۳۷۹) از صمیم قلب (بهرام کاظمی)، (۱۳۸۲) شمعی در باد (پوران درخشنده)، (۱۳۸۴) پروانهای در مه (محمدجواد کاسهساز)، (۱۳۸۵) سربلند (سعید تهرانی) و (۱۳۸۷) روز هشتم.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع





