[ad_1]
به گزارش دانش دوست
احسان خاندوزی در قسمت فرد دیگر از سخنان خود به نرخ پایه پولی سرزمین اشاره کرده و او گفت: «پایه پولی یا از محل داراییهای خارجی بانک مرکزی است یا از محل بدهی دولت است و یا از محل بدهی بانکها است که سهم بدهی دولت از پایه پولی در آمریکا ۶۹ درصد، در کانادا ۹۱ درصد، در فرانسه ۶۵ درصد، در ایتالیا بالای ۱۰۰ درصد، در اسپانیا ۹۱ درصد، در ژاپن ۷۶ درصد و در برزیل۷۰ درصد پایه پولیشان را بدهی دولت به بانک مرکزی راه اندازی میدهد، اما این عدد در جمهوری اسلامی ایران مقداری زیاد تر از ۳ درصد است.»
سخنان احسان خاندوزی در شرایطی نقل میشود که پیشتر نیز، داوود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه در اکانتشخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «بر پایه گزارش صندوق بینالمللی پول، در سال ۲۰۲۳ میلادی ایران با نرخ رشد اقتصادی ۵.۴ درصد، دومین رتبه را در بین سرزمینهای جهان داشته است. با آرزوی تکرار این پیروزی در سال جاری.» با وجود این اعداد و رقم های و امیدواریهایی که از سوی تیم اقتصادی دولت سیزدهم در حوزه گشایشهای اقتصادی نقل میشود، برخی تحلیلگران حوزه اقتصاد اعتقاد دارند اراعه آمارهای اقتصادی به تنهایی کافی نیست و سرزمین باید در مسیر گسترش قدم بردارد. درواقع استدلال منتقدان سخنان خاندوزی، زیاد تر بر عدم بازتاب آمارهای اقتصادی دولت در شکوفایی و رشد و گسترش پایدار اقتصادی متمرکز است.
با دقت به این نوشته سوالهایی نقل است از جمله این که تا چه حد میتوان به امارهای اراعه شده از سوی تیم اقتصادی دولت امیدوار می بود و آیا اراعه این آمارها نشان از کارکرد مثبت و موفق دولت دارد؟ در راستای جواب دهی به این سوالها با مرتضی افقه عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز و اقتصاددان گفتگو کرده ایم:
این که به دیگر سرزمینها بدهی نداریم به معنی حال خوب اقتصاد نیست
مرتضی افقه او گفت: «به نظر میرسد چه خود رئیس جمهور و چه وزرا بعد از ناکامیهایی که کسب کرده اند، زیاد تر به جستوجو این می باشند که از طریق سخنان زیبایی که نقل میکنند، برخی از مخاطبان خاص و به اختصاصی طرفداران خود را راضی کنند. اتفاقا وزاری دولت و به شکل اشکار، آقای خاندوزی به خوبی میداند که حالت چطور است. حقیقت این است که اگر ما بدهی نداشته باشیم لزوما به معنی حال خوب اقتصادمان نیست. هم اکنون سرزمینهایی همانند آمریکا و ژاپن بدهی دارند و این هم افترا نیست. اما این که این سرزمینها بدهی دارند معنی بدی ندارد، بلکه اتفاقا از این جهت میتواند مثبت تعبیر شود که مشخص می کند سرزمینهای دیگر به این سرزمینها مطمعن دارند و در نتیجه با دقت به توان اقتصادی بالای این سرزمینها و توان بازپرداختی که دارند، دیگر سرزمینها به آنها وام خواهند داد. حتی بین بانکهای کشورها، روابط مختلفی وجود دارد و به شرطی به هم وام خواهند داد که یقین باشند از توان مالی کافی برای بازپرداخت، برخوردارند، به این علت بدهی داشتن، حتی میتواند به معنی قوی بودن باشد. این که ما بدهکار نیستیم هم میتواند نشانه این باشد که فعالیتهای اقتصادی ما حداقلی است، یا سرزمینهای مقداری وجود دارند که حاضرند به ما وام بدهند.»
او گفت: «به نظر میرسد تیم اقتصادی دولت به جستوجو مولفههایی میگردد که گرچه افترا نیست، اما همه حقیقت هم نیست و فقط برای راضی کردن مخاطبان خاص نقل میشود، چرا که مخاطبان عام و متخصصان به خوبی میدانند که حالت اقتصادی سرزمین به چه شکلی است. حتی مردم عادی نیز در جامعه، شرایط حاضر را لمس میکنند و نیازی ندارند که اقتصاددان و متخصص باشند. این که ما با افتخار اظهار کنیم که ما بدهکاری کمتری نسبت به آمریکا و ژاپن داریم، منفعت و سودی برای اقتصاد سرزمین یا مردمی ندارد که زیر بار تورم تحت سختی شدید قرار دارند.»
ایران ظرفیت رشد ۲ رقمی را دارد
این اقتصاددان در ادامه او گفت: «در وهله اول، رشد تشکیل و افزایش تشکیل ملی است که میتواند اشکار کند حالت اقتصاد سرزمین روال خوبی را طی میکند یا ضعیف است. یقیناً منظور از رشد تشکیل، رشد تشکیل مبتنی بر توان، تسلط و فکر و اندیشه است، نه رشد مبتنی بر فروش نفت و دیگر منبع های. رشد اقتصادی که اکنون اظهار شده، شامل همه ظرفیتهای رشد ما نیست. ما ظرفیت رشد ۲ رقمی را نیز داریم، اگرچه در برنامه گسترش سخن بگویید از رشد ۸ درصدی شده است، اما حقیقت این است که ما ظرفیت رشد فراتر را هم داریم، اما نه با این ساختار و تیمهای اجرایی، اداری و تقنینی؛ به این علت در وهله نخست باید رشد اقتصادی و افزایش تشکیل ملی را ثبت کنیم.»
او گفت: «در وهله دوم، باید این رشد به طوری تنظیم شود، که بین مردم توزیع شود. این که ما رشد داشته باشیم، اما مردم این رشد را حس نکنند، به این معناست که عده زیاد مقداری از مردم از منافع این رشد منفعت گیری میکنند، اتفاقی که هم اکنون رخ میدهد و تعداد بسیاری از مردم میگویند رشد را حس نمیکنند. این به معنی این است که واحدهای خاصی همانند پتروشیمیها از رشد سرزمین سود میبرند، که عمدتا اندوختهها را از سرزمین خارج میکنند و داخل سرزمین نمیچرخد که بقیه نیز از این رشد منفعتمند شوند، به این علت ما به دو گزینه نیاز داریم، یکی رشد اقتصادی و فرد دیگر توزیع درست و عادلانه سودها. حقیقت این است که نه رشد جاری برای جمعیت ۸۰ میلیونی سرزمین کفایت میکند و نه نوع توزیع درامدها مبتنی بر منافع توده مردم است. همین که رشد اقتصادی در سرزمین نوسان زیاد بالایی دارد نیز، به این معناست که فساد اقتصادی وجود دارد و اقتصاد ما سالم نیست، اگر رشدی هم رخ میدهد، مبتنی بر حوادث و اتفاقات خاص است. ما میتوانیم به رشدی امیدوار باشیم که پایدار باشد و یک روال افزایشی داشته باشد و اگر هم نوسان دارد، در روال افزایشی رخ دهد، نه این که یکباره سقوط کند و سپس مقداری افزایش اشکار کند.»
رشد اقتصادی جاری کافی نیست
این استاد دانشگاه او گفت: «رشد اقتصادی در سرزمین از دوره دولت دوازدهم اغاز شده می بود و نمیتوانیم بگوییم به طور کامل، حاصل کوششهای دولت جاری است. در آن زمان تعدادی از بنگاههای اقتصادی فعال و مشغول به کار بودند، اما به علت وقوع کرونا و شوک اولیه ناشی از تشدید تحریمهای ترامپ در سال ۹۷، ناظر افول اقتصاد ایران در همان سال بودیم و در سال سپس نیز رشد اقتصادی سرزمین منفی شد؛ به این علت سوال این است که دولت سیزدهم دقیقا چه کاری را انجام داده که بگوید در سایه این عمل، ناظر رشد اقتصادی هستیم. تا پیش از دولت سیزدهم نیز، در صنایع سرزمین، ناظر رشد بوده ایم.
قسمت بسیاری از این رشد نیز حاصل نفت است. این چنین نمیتوانیم منکر ضربهای شویم که در دوران احمدی نژاد و در سایه قطعنامه شورای امنیت خوردیم. به این علت، رشد جاری اقتصاد سرزمین نه تنها کافی نیست، بلکه تا این مدت هم نمیتواند جبران کننده حالت اقتصاد سرزمین باشد. ۳ سال است که ناظر تورم ۴۰ درصدی در سرزمین هستیم.»
او گفت: «حقیقت این است که مشکلات اقتصادی سرزمین اگرچه ظاهر و نمود اقتصادی دارند، اما ریشههای غیر اقتصادی دارند؛ به این علت حتی اگر نسخهها و فرمولهای اقتصادی بتواند تاثییر گذاری داشته باشد، حداکثر ۲۰ تا ۳۰ درصد و موقت و مختصر زمان است. مشکلات، ریشه فکری و نگرشی دارد. همین که ما سالانه هزاران نیروی نخبه را از دست میدهیم، به معنی این است که نگرش نسبت به نیروی انسانی و اهمیت نیروی انسانی زیاد ضعیف است و اهمیت نیروی انسانی اساسا فهمیدن نمیشود. آقایان تا این مدت به جستوجو نفت و گاز و اندوخته گذار خارجی میگردند، ولی توجهی به این نوشته ندارند که به شدت در حال از دست دادن نیروی انسانی هستیم. درست است که تیم اقتصادی قوی میتواند بین ۲۰ تا ۳۰ درصد تاثیرگذاری مثبت داشته باشد. متاسفانه دولت در همان ۲ سال نخست کار خود، حداقل ۱۰ نفر از وزرا، روسای بانک مرکزی و سازمان برنامه بودجه را تحول داد. معنی این اتفاق این است که کابینه دولت در انتخاب تیم اقتصادی زیاد ضعیف عمل کرده و به علت عدم دستیابی به نتایج قابل قبول ناچار به معاوضه زودهنگام تیمها شده است. همین که مدام شایعه تحول آقای خاندوزی را میشنویم، یک نقطه ضعف محسوب میشود.»
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع